اهداف و سرنوشت حمله نظامی ترکیه به سوریه

امین حطیط تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقاله‌ای با اشاره به عملیات نظامی ترکیه در منطقه عفرین واقع در شمال سوریه به بررسی عوامل و پیامدها و افق فراروی این عملیات پرداخت و نوشت: طی ماههای اولیه آغاز تجاوز نظامی به سوریه کاملا مشخص بود که ترکیه به عنوان نوک پیکان این تجاوز مطرح است. این رویکرد تا جایی بود که انسان تصور می‌کرد تجاوز صورت گرفته، توسط ترکیه برنامه ریزی شده و با کمک دیگران دنبال می‌شود. این رویکرد متجاوزانه و مداخله جویانه که با ماهیت اخوانی دنبال می‌شد، در مرحله اول شکست سختی خورد و ترکیه خود را در شرایطی دید که مجبور به انزوا و کاهش سقف آرمان‌گرایی های خود نسبت به تجاوز به سوریه شد.

شکست‌های متوالی ترکیه در سوریه

در دور تازه تجاوز ترکیه به سوریه، سقف اهداف آنکارا کاهش پیدا کرد و دولت رجب طیب اردوغان رئیس جمهور این کشور به دنبال ایجاد منطقه ای بر آمد که آن را منطقه امن در شمال سوریه نامگذاری کرده بود. آنکارا به دنبال آن بود که این منطقه را تحت مدیریت خود را زیرنظر نظامیانی برخوردار کند که بخشی از مزدوران ترکیه هستند. برنامه‌ریزی برای ایجاد این منطقه به عرض 120 کیلومتر و عمق بین 70 تا 90 کیلومتر دنبال شده بود و قرار بود شهر حلب به عنوان پایتخت این منطقه معرفی گردد. با این وجود دولت سوریه طرح اولیه تجاوز ترکیه را با شکست مواجه کرد و در روند آزادسازی شهر حلب ضربه سخت دیگری به آرمانگرایی‌های این کشور وارد کرد و خواب و رویای ترکیه مبنی بر ایجاد مناطق امن هوایی یا گذرگاه های امن در نوار مرزی سوریه را از بین برد.

ترکیه در نتیجه این شکست‌ها وارد نوعی حالت سرخوردگی شد، روسیه در این شرایط فرصت را غنیمت شمرد و دست خود را به سوی ترکیه دراز کرد تا این کشور را به عنوان یکی از طرف‌های مثلث پیشبرد روند سیاسی در جریان کنفرانس آستانه مطرح کند که بعد از پیروزی سوریه در حلب آغاز شده بود. هدف روسیه از این اقدام جذب ترکیه به سمت تلاش‌هایی برای توقف خشونت و مقدمه سازی برای صلح در اراضی سوریه در راستای حفظ وحدت و آزادی و استقلال و تمامیت ارضی سوریه بود.

با وجود اینکه ماهیت حاکمیت ترکیه مبتنی بر فریبکاری و کودتا ضد تعهدات این کشوراست، اما پشتیبانان نشست آستانه شامل روسیه و ایران اعتقاد داشتند که شرایط ترکیه به گونه‌ای است که این کشور مجبور به رفتار درست در راستای خدمت به اهداف مورد نظر از نشست آستانه است. این اطمینان باعث شد آنها موضوع بازگرداندن امنیت و ثبات به منطقه ادلب و حومه آن را به ترکیه واگذار کنند. در این منطقه بیش از 40 هزار عنصر تروریست تجمع کرده بودند. فشردگی بالای آنها در نتیجه آشتی‌های صورت گرفته در راستای آزادسازی مناطق مختلف سوریه یا در نتیجه فرار عوامل تروریست از مناطق پاکسازی شده توسط ارتش عربی این کشور بود. بخش سوم تروریستها گروه هایی بودند که از همان ابتدا و در نتیجه حمله صورت گرفته به مراکز نظامی ادلب در سالهای 2014 و 2015 در این شهر مستقر شده بودند.

از ترکیه انتظار می‌رفت که روند فعالیت‌های خود در شهر ادلب را بر اساس نتایج و برون رفته نشست آستانه دنبال کند. بر این اساس آنکارا باید مأموریت خود را در دو بخش دنبال می‌کرد:

اول: رویکرد فروپاشی گروه های تروریستی و راضی کردن عناصر آن به کنار گذاشتن سلاح و پیوستن به روند مسالمت‌آمیز و باز کردن مسیر در برابر نیروهای دولت سوریه جهت ایجاد امنیت مشروع در این منطقه.

دوم: پیشبرد راهکار نظامی متضمن درگیری با گروه‌های تروریستی برای خارج کردن این گروهها و پاکسازی منطقه از آنها.

با این وجود به نظر می رسد که ترکیه بار دیگر تفاهم های خود را نادیده گرفته و بر اساس پروژه ویژه خود برای حمایت از عناصر تروریست و بویژه جبهه النصره و گروهک‌های ترکمن عملیات خود را در منطقه ادلب آغاز کرده است. ترکیه این گروه ها را برای بهره‌برداری های ویژه خود تاسیس کرده و آن را به عنوان ابزاری برای تحمیل تاثیرگذاری خود در هر راه حل سیاسی به کار می‌گرفت. این کشور همچنین به دنبال برپایی منطقه‌ای برای نفوذ ویژه خود به دور از تسلط و حاکمیت دولت سوریه بود و تلاش می‌کرد این منطقه را در ازای شکست پروژه‌های خود برای تسلط بر تمامی مناطق سوریه تحت کنترل داشته باشد.

مواضع ترکیه البته برای دولت سوریه غافلگیر کننده نبود. دمشق موجودیت ترکیه در اراضی خود با هر حجم نظامی و تحت هر روشی را رد کرد. سوریه هرگز به این موضوع اعتقاد نداشت که اراضی سوریه ممکن است به دست ترکیه به مشروعیت مورد نظر خود دست پیدا کند. به همین علت مقامات دمشق با همراهی متحدان خود طرحی را برای آزادسازی ادلب و مناطق پیرامونی آن آغاز کردند. این طرح پس از آن کلید خورد که ارتش سوریه دستاوردهای مهمی در پاکسازی منطقه مرکزی سوریه از مناطق مرزی با عراق گرفته تا منطقه تدمر و صحرای سوریه محقق کرده است.

ترکیه تصور می‌کرد که می‌تواند سوریه را در مورد ادلب فریب داده و وقت کافی برای اجرای پروژه خود با آرامش و تحمیل شرایط جدید به سوریه و متحدانش خواهد داشت. اما بار دیگر برنامه‌ریزی های ترکیه با شکست مواجه شد وسوریه مرحله اول عملیات آزادسازی ادلب را کلید زده و موفق شد دستاوردهای نظامی و استراتژیک مهمی در رسیدن به فرودگاه ابو الضهور به عنوان دومین پایگاه نظامی در شمال سوریه به دست آورد و عناصر تروریستی داعش را در منطقه ای به مساحت 900 کیلومتر مربع محاصره کرده و آنها را از حمله یا فرار محروم کرده و در برابر دو گزینه مرگ یا تسلیم قرار دهد. این عملیات همچنین باعث عقب‌نشینی جبهه النصره از بیش از 200 موقعیت و منطقه و پایگاه آنها شده و وضعیت شکننده نظامی برای آنها ایجاد کرد، به گونه ای که فضای مناسب و تضمین شده را از آنها در هر عملیات هجومی یا دفاعی گرفت.

این واقعیت‌های میدانی ترکیه را غافلگیر کرد. آن هم در شرایطی که تنها یک هفته به برگزاری کنفرانس گفتگوهای ملی سوریه در سوچی زمان باقی مانده بود. علاوه بر اینها آمریکا برای تضمین سکوت خود در برابر حمایت آمریکا از شورشیان کرد به دنبال دستیابی به یک امتیاز بود. اینها علاوه بر تمایل دائمی ترکیه برای تجاوز به سوریه و تحمیل تسلط جزئی یا کلی بر این کشور است. تمام این انگیزه ها باعث شد ترکیه تجاوز خود به منطقه عفرین را با نام عملیات شاخه زیتون آغاز کند و اینگونه وانمود کند که در این عملیات نظامی به دنبال صلح و ثبات است و نمی‌خواهد کشتار و تجاوز به راه بیاندازد. به همین علت بود که اعلام کرد که هدف از این عملیات مبارزه با تروریسم کردی و دور کردن آن از مرزهای ترکیه است.

تجاوز ترکیه زیر نظر آمریکا آغاز شد

در سایه این شرایط و بر اساس اهداف و انگیزه های ترکیه در آغاز عملیات تجاوز طلبانه عفرین، این کشور تلاش دارد تایید کشورهای دیگر را به دست آورده و از تحریک آنها دوری گزیند. به همین علت مدعی شد که موضوع عملیات نظامی را به اطلاع روسیه و ایران رسانده است و همچنین در نامه ای این موضوع را از طریق کنسولگری خود در سوریه به اطلاع مقامات دمشق نیز رسانده است. سوریه این موضوع را تکذیب کرد ومسکو نیز بدون رد یا تایید این خبر در برابر آن سکوت کرد. تهران نیز به صورت آشکار عملیات نظامی ترکیه در سوریه را رد کرده و خواستار احترام به تمامیت ارضی سوریه شد.

در طرف دیگر این معادله انگلیس قرار دارد که بلافاصله این عملیات را تایید و اعلام کرد که آن را درک می‌کند. موضع گیری لندن شاخصی واضح بر چراغ سبز آمریکا به ترکیه برای انجام این تجاوز بود. آمریکا نیز خیلی زود اعلام کرد که رفتار ترکیه را درک می‌کند. رسوایی دیگر در اینجا بود که شورای امنیت سازمان ملل متحد برای بررسی اوضاع عفرین تشکیل جلسه داد، اما بدون هیچ موضع مشخص و حتی بیانیه یا حتی یک کلمه موضع گیری به نشست خود پایان داد. این در حالی است که شورای امنیت کاملا تسلیم تصمیم‌گیری‌های آمریکا است و طرف های دیگر نیز تنها حق وتوی تصمیمات این شورا را دارند.

بنابراین می توان گفت که حمله اشغالگرانه ترکیه در عفرین با پوشش‌ کشورهایی انجام شده است که از هفت سال پیش تاکنون به سوریه تجاوز کرده‌اند.

سرنوشت تجاوز ترکیه به سوریه

حال سوالی که مطرح است در رابطه با سرنوشت این تجاوز است. در ابتدا باید بگوییم که این اقدام در راستای منافع آمریکا و خدمت به پروژه این کشور در طولانی کردن درگیری ها و زمینه سازی برای تحویل پروژه تجزیه غیرمستقیم این کشور است تا جلوی سوریه برای بازگرداندن ثبات و وحدت اراضی آن را بگیرند. همانطور که آمریکا از نیروهای کرد در بخش شرقی مرزهای سوریه با ترکیه به این منظور استفاده می کنند، در قسمت غربی نیز همین سناریو دنبال می شود.

علاوه بر اینها، حمله مذکور می‌تواند بر تحولات کنفرانس سوچی سایه انداخته و مواضع طرف‌های حاضر در این کنفرانس را تحت تاثیر قرار دهد. ترکیه تصور می‌کند که این حمله در مسیر ارتش عربی سوریه از رسیدن به مرزهای ترکیه در مرحله سوم جنگ ادلب مانع ایجاد خواهد کرد. باید دید آیا ترکیه در تحقق اهداف خود از این حمله موفق خواهد بود؟

قبل از پاسخ دادن به این سوال باید به انزوای ترکیه در توجیه حمله و مشخص کردن اهداف آن توجه کنیم. این کشور در درجه اول اعلام کرد که حمله مذکور را برای دفع خطر تروریسم انجام داده است، اما مدتی بعد مدعی شد که به دنبال ایجاد منطقه امن به عمق 30 کیلومتر در نوار مرزی سوریه است و مدتی بعد از این اظهارات اعلام کرد که به دنبال تسلط بر منطقه به شکل دائم بر اساس ملاحظات امنیتی و استراتژیک است. در نهایت اردوغان مدعی شد که جنگ عفرین و طرح مطرح شده در زمینه برای ایجاد منطقه امن در اطراف آن با هدف بازگرداندن سه میلیون آواره سوری مستقر در ترکیه صورت می‌گیرد. طبعا آماری که ترکیه در این رابطه ارائه داده، درست نیست. اما ترکیه این موضوع را فراموش کرده که ملت و ارتش و رهبران سوریه اشغالگری ترکیه در این منطقه را برنمی‌تابند و این رفتارها بدون واکنش نخواهند بود.

درست است که رفتار برخی کردها و وابستگی آنها به آمریکا ضد دولت خودشان بهانه را به دست ترکیه داده تا عملیات نظامی خود را در در شمال سوریه توجیه کند، اما اکثریت مردم سوریه با ارتش و دولت همراه هستند و قادر به مقابله با تجاوز ترکیه خواهند بود. ما معتقدیم که این مقابله در دو مرحله صورت خواهد گرفت که مرحله اول شامل فعالیت های سیاسی و حقوقی است که سوریه این روند را آغاز کرده و مرحله دوم شامل اقدامات میدانی و نظامی است و ما اعتقاد نداریم که سوریه در انجام این روند تاخیر به خود راه دهد.

اگر ترکیه در برابر مقتضیات مرحله تقابل سیاسی تسلیم نشده و تجاوز خود را متوقف نکرده و به مواضع خود در قبال نشست آستانه پایبند نباشد، خود را در موقعیت یک دشمن متجاوز به اراضی سوریه خواهد دید و در آن صورت خسارت‌هایش بسیار بیشتر از حد انتظار خواهد بود.