رییس جمهور اخیرا درسخنانی متناقض درحالی که ابتدا معصومین را از نقد شدن استثنا کرد، به ناگاه مدعی شد که نقد معصومین از جمله رسول خدا و آخرین حجت خدا هم جایز است: «ما با انتقاد مخالف نیستیم. همه باید انتقاد شوند، استثنا نداریم. همه مسئولان در کشور قابل نقدند، ما در کشور معصوم نداریم. حالا یک وقتی امام دوازدهم اگر ظهور کرد، تازه آن وقت هم می شود نقد کرد. پیغمبر هم به مردم اجازه نقد میداد، ما که بالاتر از مقام پیامبر نداریم! وقتی پیامبر صحبت می کرد، طرف بلند می شد می گفت، أمن الله او منک؟ یعنی حرفی که می زنید نظر خودتان است یا خدا به شما وحی کرده؟ اگر پیامبر می گفت از طرف خداست، می پذیرفت واگر می گفت از طرف خودم هست، طرف انتقاد می کرد، نمی پذیرفت می گفت من قبول ندارم. ما در حکومت معصوم هم نقد داریم...»
اگرچه اینگونه اظهارات از کسی که از عاشورا حسینی درس مذاکره گرفته و امام رضا (ع) را امام مناظره و مذاکره می خواند، جای تعجب ندارد. اما در پاسخ به سخنان متناقض رییس جمهور چند نکته گفتنی است:
1 . مطابق نص صریح قرآن و روایات معتبر؛ پیامبر، معصوم است و سخن او سخن خداست. پس در هر پیشامدی تصمیم درست، همان است که پیامبر خدا (ص) اتخاذ کرده است همچنانکه خداوند در قرآن میفرمایند: «اطیعوا الله واطیعوا الرسول» و «و ما ینطق عن الهوی».
2. داستانی که آقای روحانی از نحوه برخورد یکی از صحابه با رسول خدا (ص) نقل می کند، مربوط به مواجه یکی از صحابه در جنگ بدر است که تدبیر جنگی رسول خدا را نمی پسندید؛ و رسول خدا به او فرمودند می توانید طور دیگری رفتار کنید. این داستان که پایه استدلال آقای روحانی در خصوص جواز نقد معصوم است تنها دربرخی کتب تاریخی اهل سنت نقل شده است و در خصوص صحت آن بین اساتید فن اختلاف نظر وجود دارد.
3. بر فرض پذیرش صحت سند، آیا میتوان ادعا کرد سکوت پیامبر ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ در برابر انتقاد یکی از صحابه، دلیل بر درستی رفتار این شخص است؟ مطابق نظر تفسیر برخی علما، پذیرش انتقاد و نظرات مخالف اصحاب، بیشتر از باب تربیت آنها برای پذیرش نظرات مخالف بود تا افراد در برابر منتقدان خود با شرح صدر برخورد کنند.
4. اینکه چرا آقای روحانی به دنبال تئوریزه کردن مخالفت با امام معصوم است، روشن است؛ اما به راستی میتوان گفت امروز تنها مسئولی که در در میان مسئولان عالی کشور نقد می شود و به معنای واقعی نقدپذیر نیز هست مقام معظم رهبری است کما اینکه ایشان می فرماید:
«اینی هم که گفتند از رهبری انتقاد نمی کنند، شما بروید بگوئید انتقاد کنند. ما که نگفتیم از ما کسی انتقاد نکند؛ ما که حرفی نداریم. من از انتقاد استقبال می کنم. البته انتقاد هم می کنند. دیگر حالا جای توضیحش نیست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، کم هم نیست؛ بنده هم می گیرم، دریافت می کنم و انتقادها را می فهمم.» (دیدار با نخبگان-6/8/88)
اینگونه سخنان در تناقض مطلق با عملکرد برخی دولتمردان به ویژه شخص رئیس جمهور است. آقای روحانی در 4 سال ریاست، بدون کمترین تحملی، صاحب نظران منتقد را که سر برخی عملکردهای سیاست خارجی و اقتصادی و فرهنگی، ناصحانه هشدار می دادند و نقد کار شناسی می کردند، به انواع توهین ها و تهمت ها نواخت. حال باید پرسید چنین شخصیت تنگ حوصله ای را با سعه صدر پیامبر(ص) و معصومین چه کار؟
مروری بر سوابق شاذ گویی های آقای روحانی در برهه های گوناگون در سال های اخیر یک شاخص مشترک را نشان می دهد و آن اینکه در هر مورد نتیجه یگانه ای تولید شده که همانا ایجاد اعتراض از سوی جامعه مذهبی و انقلابی و انحراف افکار عمومی از رخداد دیگری در فضای سیاسی یا اقتصادی بوده است . با این وصف باید دقت کرد که اینبار قرار است حواس ها از چه مساله ای منحرف شود؟
محمد عبدالهی