موضع گیریها و اظهارات هاشمی رفسنجانی در خصوص دیدگاه امام خمینی(ره) پیرامون حذف شعار مرگ بر آمریکا در حالی است که حضرت امام خمینی(ره) همواره قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بر مبارزه و ایستادگی در برابر آمریکا تاکید داشتند و از آمریکا با عنوان شیطان بزرگ و استکبار جهانی یاد میکردند و شعار مرگ بر آمریکا را امری سیاسی-عبادی میدانستند. از اینرو در خصوص روحانیونی که مخالف شعار مرگ بر آمریکا هستند میفرمایند؛ «فریاد برائت از مشرکان...و این یک فریاد سیاسی-عبادی است که رسول الله(صلیالله علیه و آله و سلم) به آن امر فرمود. حال باید به آن آخوند مزدور که فریاد مرگ بر امریکا و اسرائیل و شوروی را خلاف اسلام میداند گفت تأسی به رسول خدا و متابعت از امر خداوند تعالی خلاف مراسم حج است؟ آیا تو و امثال تو آخوند آمریکایی فعل رسول الله و خداوند را تخطئه می کنید؟»
یکی از جنجالیترین موارد بحث " رابطه با امریکا " بود که مهمترین اصل انقلاب اسلامی را به چالش کشید. او که به گفته خود " مبارزه با امریکا را همزمان با مبارزه با رژیم پهلوی از سال 42 شروع کرده بود " به جایی میرسد که از " موافقت امام با حذف شعار مرگ بر امریکا " سخن به میان میآورد، مطلبی که هاشمیرفسنجانی را با خودش به تعارض و تناقض میکشاند. لذا نگاهی مستند به مواضع و خاطرات هاشمی از آغاز تا فرجام ابعاد تازهای از این دوگانه غیرقابل جمع را نشان میدهد.
***مواضع هاشمی رفسنجانی در دهه 60***
در سندی از اسناد لانه جاسوسی امریکا در مورد وضعیت جامعه ایران با توجه به ترور هاشمی رفسنجانی توسط گروهک فرقان، درباره امریکاستیزی هاشمی رفسنجانی آمده است:«طبق گزارشات موجود، هاشمیرفسنجانی دارای مواضع محکم ضدآمریکایی میباشد. در غروب روز پنجشنبه 25 می، رفسنجانی در تظاهراتی که با حضور بیش از یکصد هزار نفر از مردم تهران صورت گرفته بود، با ایراد سخنانی آتشین، ایالات متحده آمریکا را به باد حمله و انتقاد گرفت »[1].
هاشمی رفسنجانی از جمله اشخاصی بود که مواضع ضد امریکایی او در مناسبتهای مختلف هموراه الهامبخش مبارزان بود، به طوری که در تبیین نهضت امام خمینی، یکی از اهداف نهضت را محکوم کردن امریکا و مقابله با زیادهخواهی امریکاییان میداند و در 6 شهریور 60 برای تبیین خط مبارزاتی نهضت امام خمینی میگوید: « ما از سال ۴۲ که مبارزه را آغاز کردیم، امریکا و اسرائیل و شاه ایران را، با هم محکوم میکردیم؛ تا امروز هم همینطور بوده است.»
هاشمی مبارزه با امریکا را محوری میداند که میتوان بر اساس آن باطل بودن خط مشی سایر گروهکها را مشخص کرد و خود ضمن محکوم کردن گروهکهای موجود خطاب به باطل بودن منافقین میگوید: شما تا به حال کدام جاسوس امریکایی را زدهاید؟
همچنین وی با تحلیلهای دقیق از جنگ تحمیلی و حمله رژیم بعث به خاک ایران، نوک پیکان حمله را به سمت امریکا میچرخاند بطوری که در اردیبهشت 61 گفت: « توطئه امریکا در داخل، با چند رویه شروع شد. تهیه جنگ عراق قبلاً در طرح بوده، و پس از شکستهای نوژه و طبس، از همین مرحله برای آنها جدی شد و زمان آن رسید که زمینه را فراهم کنند...»
علاوه بر این، هاشمیرفسنجانی لیبرالها را مجرای نفوذ برای بازگشت امریکا میدانست و در خطبههای نمازجمعه سال ۱۳۶۱ در مورد برنامه ویژه امریکا میگوید: « امریکا و سایر دشمنان ما در استراتژی مبارزهشان روی این حرف و گمان حساب کرده بودند البته اولین اقدامشان این بود که مثل خوره داخل انقلاب نفوذ کنند و از درون انقلاب را پوک کنند و مایههای غربی در پوسته اسلامی بریزند و چیزی به عنوان اسلام اما با محتوای لیبرالیسم به خورد مردم بدهند ».
از اینرو هاشمیرفسنجانی ضمن محکوم کردن امریکا به عنوان دشمن اصلی انقلاب اسلامی، از مردم میخواهد برای انزجار و تنفر خود نسبت به امریکا نگذارند شعار مرگ بر امریکا در فرهنگ سیاسی و مبارزاتی ایرانیان کمرنگ شود.
او در سنگر نماز جمعه خرداد ماه ۱۳۶۱ ضمن محکوم کردن امریکا، در مورد شعار مرگ بر امریکا گفت: «...به هر حال فکر میکنم "مرگ بر امریکا" را ضعیف و کم نکنید. آن شعار بزرگی است که میدهید و دارید با همین شعار دنیا را تکان میدهید.»
خطیب جمعه وقت تهران در ۲۸ آبان ماه ۱۳۶۱ از فتحالفتوح نبرد با امریکا میگوید و معتقد است:« ما با امریکا و استثمار غرب و جنایتکارانی که از طریق خانواده پهلوی و عمالش بر سر ما حکومت میکردند، مبارزه میکردیم. شاه در حقیقت خاکریز اول میدان نبرد ما بود. ما وقتی با امریکا مواجه بودیم اولین خاکریز دشمن شاه بود. ما این خاکریز را به اصطلاح فتح کردیم اما خاکریزهای متعدد و سنگرهای فراوانی پشت آن بود که باید فتح میشد.»
همچنین هاشمیرفسنجانی در جلسه مجلس شورای اسلامی درباره سالگرد 13 آبان و تسخیر لانه جاسوسی در سال1362 گفت؛ «بیست سال پیش آمریکای جنایتکار دستور داد عواملش در ایران امام بزرگوار ما را از ایران تبعید کردند. پانزده سال بعد کشتار فجیع دانشگاه به دست عوامل آمریکا و به دستور آمریکا در تهران اتفاق افتاد و یک سال بعد از آن برادران و خواهران غیور ما، شخصیتهای جوان و نیرومند کشور از همان دانشگاه حرکت کردند و لانه جاسوسی آمریکا را تصرف کردند و این مرکز توطئه منطقه را، این لانه زنبور و لانه فساد را از هم پاشاندند و آن ضربه بجا به ابهت نابجای این ابر قدرت زورگو در دنیا وارد شد و هر تلاشی که آمریکا کرد، سرش به سنگ خورد و ما نشان دادیم که یک ملتی وقتی که تصمیم گرفت میتواند یک قدرت عظیمی را این گونه مستاصل بکند»[2].
متعاقب این مواضع، در 16 آبان 1365 در خطبههای نماز جمعه با اشاره به ماجرای مکفارلین درباره ادامه دشمنی با امریکا گفت: « تا هنگامی که امریکا از اسرائیل حمایت میکند، دشمنی ما به قوت خود با امریکا باقی است و اصول خود را فدای دریافت اسلحه نمیکنیم.»
این مواضع هاشمی و مواضع مشابه نشان میدهد که او در ابتدای امر، موافق مقابله با جریانات استکباری و در رأس آن امریکا بوده و حتی اقدام دانشجویان خط امام را یک ضربه سنگین بر حیثیت غرب میداند که شایسته تقدیر بوده است.
***مواضع هاشمیرفسنجانی در دهه 90***
هاشمی که در اوایل انقلاب در تریبون نماز جمعه میگوید شعار مرگ بر امریکا نباید در فرهنگ مبارزاتی کمرنگ شود این بار سعی در «حذف شعار مرگ بر امریکا» دارد و تلاش میکند با انتساب این حرکت به حضرت امام به موضع خود مشروعیت بخشد. او در یکی از مصاحبههایش با ماهنامه مدیریت ارتباطات بر حذف شعار «مرگ بر آمریکا» تاکید و ادعا کرده است که امام با حذف این شعار موافق بودند. [3].
هاشمی میگوید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلا در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الان با شوروی مشکل آن چنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. با توجه به فضای خاص سیاسی که در زمان جنگ حاکم بود.
در عین حال که هاشمیرفسنجانی دهه 60 میگوید:"تا هنگامی که امریکا از اسرائیل حمایت میکند، دشمنی ما به قوت خود با امریکا باقی است" در سالهای اخیر در مورد درخواست از امام خمینی(ره) در خصوص ارتباط با آمریکا به بیان خاطرات خود پرداخت و گفت: « من از ایشان ]امام خمینی[خواستم از جمله مسئله رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابلتداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است. میخواهم بگـویم این مسئله اصلاً مربوط به مسئولیت من در دولت هم نبود. تفکر من این بود و همیشه در جلسات و محافل همینطور بوده و انجام میدادیم»[4].
او در ذیل خاطرات خود روز ١٦ فروردین١٣٦٢ برای همراه نشان دادن امام با حذف شعار مرگ بر امریکا تاکید میکند؛ « احمدآقا تلفن کرد و اطلاع داد، امام با پیشنهاد قطع شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی از رسانههای دولتی موافقت کردهاند و پذیرفتهاند که بگویند به امر امام قطع شده است.»[5] او در کتاب خاطرات به سوی سرنوشت چنین میگوید: «آقای موسوی (نماینده شوشتر در مجلس) پیش ما آمد و پیشنهاد حذف شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی را مطرح کرد. گفتم به طور اصولی تصمیم گرفتهایم. امام خمینی نیز موافقیت کردهاند اما منتظر فرصت هستیم.»[6]
این موضعگیریها و اظهارات در خصوص دیدگاه امام خمینی(ره) پیرامون حذف شعار مرگ بر آمریکا در حالی است که حضرت امام خمینی(ره) همواره قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بر مبارزه و ایستادگی در برابر آمریکا تاکید داشتند و از آمریکا با عنوان شیطان بزرگ و استکبار جهانی یاد میکردند و شعار مرگ بر آمریکا را امری سیاسی-عبادی میدانستند. از اینرو در خصوص روحانیونی که مخالف شعار مرگ بر آمریکا هستند میفرمایند؛ «فریاد برائت از مشرکان...و این یک فریاد سیاسی-عبادی است که رسول الله ( صلیالله علیه و آله و سلم) به آن امر فرمود. حال باید به آن آخوند مزدور که فریاد مرگ بر امریکا و اسرائیل و شوروی را خلاف اسلام میداند گفت تأسی به رسول خدا و متابعت از امر خداوند تعالی خلاف مراسم حج است؟ آیا تو و امثال تو آخوند آمریکایی فعل رسولالله و خداوند را تخطئه میکنید؟»[7].
او درباره توجیه حذف شعار مرگ بر امریکا، در جواب سؤال خبرنگاری که از او میپرسد: شما معتقد بودی که اگر شعار «مرگ بر آمریکا» را نگوییم، میتوانیم فشارهای بینالمللی را کمتر و در حوزه نظامی پیشرفت کنیم و در نهایت بتوانیم به شرایط آتشبس برسیم. یعنی به نظر میرسد که هدف شما از حذف این شعار، یک موضع دیپلماتیک و سیاسی بود. جوب میدهد: بله، حتما آن هدف را داشتم. به علاوه من ذاتا با حرفهای تند و فحاشی ها مخالفم و آنها را مفید نمیدانم. گاهی تندروی میکردیم، ولی شعار مرگ بر فلانی را نمیپسندم. مرا یک اصل قرآنی به این روحیه رسانده است. قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بتها فحش میدادند -بت که مهم نیست- میگوید: « حق ندارید به بتهای آنها فحش بدهید، و لا تسب الذین یدعون من دون الله » میفرماید: «بتها را سب نکنید، چون آنها هم متقابلاً به خدا بد میگویند و باعث گمراهی بیشتر آنها میشوید»[8].
هاشمی رفسنجانی با حذف شعار مرگ بر امریکا و قبول کردن امریکا به عنوان ابر قدرت، سعی در برقراری رابطه با امریکا دارد به طوری که در اوایل دهه 90 برای تئوریزه کردن ارتباط با آمریکا، در تلاش برآمد تا نظریه «نه شرقی و نه غربی» امام خمینی(ره) را که یکی از اصول و مبانی سیاست خارجی دولت اسلامی است به نوعی دیگر تبیین کند تا از منظر تئوری و نظری، راه برقراری ارتباط با آمریکا را هموار سازد.در این زمینه تاکید کرد که؛ « در دوران دفاع مقدس، برای من یک تجربه مهمی پیش آمد. در اواخر جنگ، شرایطی که با دنیا، همسایهها، مسلمانها و دولتهای غربی و شرقی درست شده بود، با ما سازگاری نداشتند و ما هم با آنها سازگاری نداشتیم. متأسفانه از شعار نه شرقی، نه غربی برخی تفسیرهای عوامانه شده بود که با همه باید همکاری نداشته باشیم. اما هدف این نبود، بلکه در مورد وابستگی بود که ما باید بدون وابستگی و با استقلال کامل سیاست خودمان را داشته باشیم. اما همکاری متقابل و محترمانه با شرق و غرب را هم باید میداشتیم. »[9]
و برای تکمیل پروژه خود در فروردین 1391 میگوید: « من در سالهای آخر حیات امام(ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با امریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با امریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. امریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با امریکا، چین با امریکا و روسیه با امریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با امریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
همچنین در مصاحبه با روزنامه گاردین تاکید کرد که «مذاکره رودررو بهتر از صحبت از راه دور از طریق رسانههاست. ایران بسیار جدی است. اگر طرفهای مقابل هم به همین میزان جدی باشند، قطعا توافق به دست میآید. اینکه ایران مستقیما با آمریکا صحبت میکند، اقدام خوبی است. ما یک تابو را شکستهایم. بازگشایی سفارت آمریکا در ایران، غیرممکن نیست اما این مسئله به رفتار طرفین بستگی دارد». [10]
وی در حالی به راحتی و با سادهسازی پیشفرضها، معادله مذاکره را حل میکرد که خود در شرایط گوناگون بدعهدیهای امریکایی را تجربه کرده بود. جایی که در کتاب خاطراتش در روز شنبه 6 اردیبهشت 65 - یعنی مدتها قبل از اینکه جریان مکفارلین فاش شود - مینویسد: « آقای [محسن] کنگرلو آمد و گزارش داد که امریکاییها میگویند قطعات هاک آماده تحویل است ولی میخواهند قبل از تحویل با کنگرلو ملاقات کنند. گفتم مانعی ندارد ولی ظاهرا آنها با اغراض خاص جریان را به تأخیر میاندازند و حسن نیت ندارند. در گذشته هم از این فیلمها بازی کردهاند. علیالقاعده آنها باید عجله بیشتری برای آزاد کردن گروگانهای خود در لبنان داشته باشند؛ یا در داخل خودشان مشکلی دارند و یا درصدد اجرای توطئهای هستند.»
هاشمی در ادامه با اشاره به انگیزه و تلاش حسن روحانی در این زمینه رابطه با امریکا میگوید: «در زمان ریاست جمهوری، آقای روحانی مشاور من و رئیس شورای عالی امنیت ملی بود. نظر او هم مثل من است که ما باید مسئلهمان را با امریکا حل کنیم. آقای روحانی برای منافع و ضررهای این کار دو ستون درست کرده بود. من بر آن اساس و نظر و ضمن اینکه خودم هم نظراتی داشتم و اضافه کردم، رفتم و با آقا صحبت کردم. خیلی بحث کردیم. یکی دو ساعت بحث کردیم و به نتیجه نرسیدیم. معمولاً وقتی با ایشان اختلاف داشته باشم، نهایتاً نظر ایشان را برای خودم حجت میدانم. چون ایشان رهبر هستند و حق اظهار نظر قاطع دارند.»
هاشمیرفسنجانی در مصاحبه با فصلنامه مطالعات بینالمللی در فروردین 1391 درباره تصمیم او برای رابطه با امریکا در زمان ریاست جمهوریش میگوید: «میخواستم با امریکا با شروطی که گذاشته بودم، مذاکره را شروع کنم که نتوانستم. نتوانستم غیر از این است که نخواستم».
پس از انتشار این مطالب مربوط به مصاحبه هاشمی و نامه به امام و رابطه با امریکا، با توجه به واکنشهای جنجالی برخی شخصیتها و مطبوعات به این خاطرهگوییها، هاشمیرفسنجانی در دیدار با نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس در فروردین 91 استدلال یکطرفهای را مطرح کرد و آن اینکه: « اگر بحثهایم در مورد رابطه با امریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتما حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند.»
این موضوع در حالی است که هاشمی رفسنجانی اصلا جرات نمیکرد که در زمان امام(ره) حرف از رابطه با آمریکا بزند و این را به صورت مخفیانه پیگیری میکرد.
مثلاً آنچه که در رابطه با مساله مک فارلین پیش آمد و ایشان با مخفی کردن واقعیات از امام در صدد مذاکره بود که البته موضوع لو رفت. همچنین در زمان ریاست جمهوریش معاون پارلمانی وقت آقای مهاجرانی از ضرورت ارتباط با آمریکا گفت که البته کار غیرفهیمانهای بود و همانطور که گفتم یک سیاستمدار باهوش اینگونه سخن نمیگوید. عکسالعمل آمریکاییها چه بود؟ حقوق مسلم ما را گرامی داشتند و مذاکراتی بر اساس مصالح ملی انجام دادند؟! خیر! آمریکاییها بعد از این قضیه بدترین تحقیر را نسبت به ما انجام دادند. آنها در واکنش به صحبتهای معاون پارلمانی رییس جمهور، به فرمانده ناو وینسنس که هواپیمای مسافربری ما را سرنگون کرده بود، بزرگترین مدال خود را دادند.
اگر شلیک موشک به هواپیمای مسافربری با ۴۵۰ سرنشین عامدانه بوده که تکلیف جایزه دادن مشخص است و اگر هم خطایی صورت گرفته باز هم مدال دادن جهتدار بوده است. پیام این مدال چه بود؟ این بود که اگر میخواهید با ما مذاکره کنید باید تحقیر شوید چون با انقلاب اسلامیتان ما را بیرون کردید. ما اگر شما را کشتیم نه تنها عذرخواهی نمیکنیم بلکه جایزه هم میدهیم.»[11].
پینوشتها:
1- اسناد لانه جاسوسی آمریکا - جلد دهم. صفحه: 430
2- روزنامه اطلاعات، دوازده آبان1362، ص2.
3- اکبر هاشمی رفسنجانی، صراحت نامه، گردآورندگان امیر عباس تقی پور، امیرلعلی و آرش محبی، تهران، انتشارات سیمای شرق،1391.
4- هاشمی رفسنجانی، میزگرد هیات تحریریه با آیت الله هاشمی رفسنجانی، پیشین، ص11.
5- حمید انصاری، «ستور امام: حذف مرگ بر آمریکا و شوروی»، روزنامه شرق، شماره ۱۸۵۶، یکشنبه ۲۱ مهر1392، صص1 و 2 و گروه سیاسی خراسان، «توضیحات قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام درباره اظهارات هاشمی رفسنجانی در مورد شعار مرگ بر آمریکا»، روزنامه خراسان،21 مهر1392، ص4.
6- هاشمی رفسنجانی، به سوی سرنوشت، به اهتمام محسن هاشمی و قادر باستانی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب،1386، ص173.
7- صحیفه امام، جلد18، صص92-91.
8- هاشمی رفسنجانی، «مایلم کناره گیری کنم: گفتوگوی اختصاصی با علی اکبر هاشمی رفسنجانی»، گفتگو از امیر عباس تقی پور، امیر لعلی و آرش محبی، ماهنامه مدیریت ارتباطات، شماره2، تیر 1389، ص16.
9- هاشمی رفسنجانی، «میزگرد هیات تحریریه با آیت الله هاشمی رفسنجانی»، فصلنامه مطالعات بین المللی، سال هشتم، شماره32، بهار1391، ص5-4.
10- سرویس سیاسی کیهان، اظهارات قابل تامل هاشمی درباره رابطه با آمریکا و بازگشایی سفارتخانه، روزنامه کیهان، 17تیرماه1394.
11- عباس سلیمی نمین، هاشمی و احمدی نژاد درباره مذاکره با آمریکا هم نظرند؛ ناگفته هایی از ماجرای مک فارلین، میکونوس و رفسنجانی.