در بیانیه این عده آمده است: «مشکلات و نارضایتیهای موجود در جامعه عمیق و گسترده است. بخش مهمی از مردم از کمبودهای اقتصادی و معیشتی، بیکاری و کمبود درآمد در رنج هستند. بخشی نیز نسبت به محدودیتهای اجتماعی و سیاسی معترضاند. البته ریشه بسیاری از این مسائل و مشکلات در ناکارآمدی و نظارتناپذیری، فساد و انحصارگری است. مردم بارها صادقانه و امیدوارانه اقدام به مشارکت در انتخابات کرده و با رأی خود مهر مقبولیت و مشروعیت را بر حکومت زدهاند، ولی متأسفانه پاسخ سنجیده و به موقعی به رفتار مدنی مردم داده نشده و حتی مکرراً واکنشهایی صورت گرفت که بخشهایی از جامعه احساس تحقیرشدگی و یأس پیدا کردند.
این اعتراضات و تداوم خشونتآمیز آن، چیزی نیست جز بازتاب فقدان و یا ضعف نهادهای حل و فصل اختلافات و تعارضهای اجتماعی و شیوههای مسالمتآمیز ابراز اعتراض و به رسمیت شناختن حق قانونی اعتراض. ما از حق اعتراض شهروندان و هر گروهی از مردم دفاع میکنیم و طرح مطالبات و حتی اعلام معترضانه نارضایتیها را به نفع حکومت و جامعه میدانیم.
هرچند وجه اقتصادی اعتراضات عمومیتر است، ولی ریشه حل مشکلات اقتصادی در اصلاحات سیاسی و گسترش و تقویت نظارتهای مردمی و کارآمدشدن و استقلال نهادهای نظارتی رسمی و آزادیهای مدنی و رسانهای است...
این نارضایتیها و اعتراضات، ریشهها و زمینههای مختلف در داخل کشور دارد که باید به رغم سوء استفادههای خارجی و داخلی از آنها به درستی و با صراحت و شفافیت مطالعه و بررسی شود. هر چند تردیدی نیست که دشمنان کشور همواره درصدد بهرهبرداری از این گونه وقایع هستند و موضع حمایت از آن را میگیرند. اما باید توجه داشت که دخالت بیگانه در هر سطحی بدون وجود زمینه داخلی میسر نیست؛ و تمرکز روی عوامل خارجی، علاوه بر توهین به جامعه ما، باعث غفلت و یا تغافل از ریشههای اعتراض و نارضایتی و درمان آنها میشود.»
این گروه همچنین خواستار آزادی بازداشتیها در اغتشاشات اخیر که توأم با آدمکشی و توهین به مقدسات و مساجد و حسینیهها و امامزادهها و تخریب اموال عمومی و خصوصی بوده شدند، اغلب امضاءکنندگان این متن از جمله بازداشتیهای آشوب نیابتی سال 88 هستند که دموکراسی و رأی اکثریت مردم (جمهوریت) را برنتافتند و اقدام به آشوب به بهانه انتخابات کردند اما سرانجام از شعار نه غزه نه لبنان و حذف اسلام از جمهوری اسلامی و بیحرمتی به امام حسین(ع) سر درآوردند.
«مردم، مردم» کردن طیف نفاق در حالی است که همین طیف در روزهای آغازین ماجرا، تجمع اعتراضی برخی مالباختگان در مشهد (بدون خشونت و قانونشکنی) را توطئه و دسیسه رقبای انتخاباتی خوانده و محکوم کردند اما به موازات آفتابی شدن آشوبگران و تخریب اموال عمومی و آدمکشی و خرابکاری و هتاکی علیه مقدسات، همین جریان نفاق، اوباش آشوبگر را «مردم» جا زد و به تحریک و تهییج برای آشوبگری در قالب ادعای «باید اعتراضها را به رسمیت بشناسیم و صدای مردم را بشنویم» پرداخت.
طیف یاد شده 8 سال در دولت اصلاحات همهکاره بودند و هم حزبیهای آنها در 4 سال گذشته نیز مصادره امور را در دولت در دست داشته و عامل اصلی ناامید و ناراضی کردن مردم نسبت به وضعیت اقتصادی و معیشتی بودند. این گروه با معطل گذاشتن دولت در امر تدبیر اقتصادی و گرهگشایی، توافق با شیطان بزرگ را اسباب معجزه در اقتصاد معرفی کردند که همین فرصتسوزی 4 ساله، به انباشت بیکاری، رکود و تعطیلی کارخانهها، کاهش قدرت خرید مردم و افزایش خزنده تورم منتهی شد. بنابراین میتوان گفت متهمان اول ناامید و ناراضی کردن مردم، با رندی و بیصداقتی و فرار به جلو، میکوشند خود را از موضع اتهام خارج کنند و در جایگاه طلبکار قرار بگیرند. همین طیف تا یکی دو ماه پیش آمار اقتصادی گل و بلبل در رسانه و محافل سیاسی منتشر میکردند!
افراطیون چپ (مانند آرمین، تاجزاده، امینزاده، جلاییپور، حجاریان، رضا خاتمی، رمضانزاده، صفایی فراهانی، عبدی، عربکرمی، میردامادی و...) که اکنون علیه انحصار قلمفرسایی میکنند، انحصارطلبان واقعی در نوع دولتهای موسوی، خاتمی و روحانی بودهاند؛ ضمن اینکه در دو دهه اخیر آنقدر به آمریکا خوشخدمتی کردند که دموکراتها و جمهوریخواهان بارها به صراحت گفتند ما از اصلاحطلبان در ایران حمایت و پشتیبانی میکنیم.
در اغتشاشات اخیر نیز رد پای طیف فراری مدعیان اصلاحات در تهییج رسانهای کاملاً مشخص است ضمن اینکه طیف مقیم داخل نیز با «مردم» خواندن اوباش و آشوبگران اجارهای، نشان دادند کاملاً با برنامهریزیهای طیف خارجی هماهنگ عمل میکنند.