چند نکته درباره غائله ۹۶

هنوز زود است بتوان با دقت کامل درباره ناآرامی‌های اخیر در کشور سخن گفت. مساله فقط کمبود اطلاعات نیست، بلکه از آن مهم‌تر، کمبود شواهد و قرائنی است که کمک کند تا بتوان سهم هر یک از عواملی را که تاثیر آنها در این حوادث ثابت شده، به دقت معین کرد.
با این حال، هر بحثی را باید از اینجا آغاز کرد که پروژه بسیار مهم و بزرگی خنثی شده است. شروع معنادار از روز 9 دی، موضع‌گیری سریع و توأم با ذوق‌زدگی مقام‌های آمریکایی، صهیونیست و سعودی، تحلیل‌های عجیب و معنادار رسانه‌های آمریکایی و سعودی و بویژه صهیونیست‌ها، با این مضمون که «کار در ایران در شرف تمام شدن است!»، اثبات وجود یک هسته سخت آشوبگر که جز در ارتباط با طرف خارجی نمی‌توانست این حجم از پول و امکانات و از آنها مهم‌تر، ارتباطات را برای پروژه خود فراهم آورد، توزیع جغرافیایی معنادار آشوب‌ها و مدیریت چرخش آن‌که جز از طریق برنامه‌ریزی یک سرویس اطلاعاتی که به داده‌های مرتبط با آمایش سرزمین ایران دسترسی داشته باشد میسر نبود و در نهایت قرار گرفتن کل شبکه ماهواره‌ای و فضای مجازی (بویژه تلگرام) فعال در ایران، در خدمت آشوب‌ها، شواهد قطعی است که نشان می‌دهد پای یک عامل قدرتمند خارجی در میان است.
در یکی ـ دو روز گذشته، اصلاح‌طلبان ـ که تفکر و افراد مرتبط با آنها در 5 سال گذشته وضع زندگی مردم را به مرحله فعلی رسانده - مثل گذشته، تلاش کرده‌اند نقش عامل خارجی را انکار کنند.  این امر 2 دلیل عمده دارد. اول اینکه آقایان نگرانند اگر دوباره فاکتور «توطئه خارجی» برجسته شود، آن وقت برای آنها که در ارتباط و تعامل گسترده با خارجی‌ها هستند و پیش‌تر در سال 88 آشوب مهیب‌تری را کارسازی کرده بودند، دردسر درست شود و دوم، پروژه فعلی جریان اصلاحات این است که با انکار نقش خود و همفکرانش در سوءمدیریت بی‌سابقه اقتصادی کشور، «کلیت نظام» را مخاطب و متهم نارضایتی مردم جلوه بدهد و طبیعی است که برای چنین پروژه‌ای باید نقش «برادران بزرگ‌تر خارجی» را انکار کرد.
در مقطع فعلی هیچ چیز مهم‌تر از این نیست که درک کنیم «مردم» پای کار آشوب نیامدند. طرف خارجی به اینکه بتواند مردم گرفتار و تحت فشار را به هیزم آتش آشوب بدل کند امیدها بسته بود. تمام ارزیابی‌ها در این باره اتفاق نظر دارد که از روز جمعه [8 دی] به این سو، چیزی که بتوان آن را «مردم عادی» خواند در خیایان حضور نداشته است. کسانی که به فرمانداری، پادگان نظامی، پاسگاه نیروی انتظامی، امامزاده و این اواخر چراغ راهنمایی و رانندگی و ایستگاه اتوبوس حمله می‌کنند، نمی‌توانند مردم عادی باشند؛ طراحان خارجی یک بار دیگر نشان دادند به‌رغم همه تلاش‌هایی که برای جمع‌آوری داده‌های مرتبط با افکار عمومی از داخل ایران به عمل می‌آورند، تنها چیزی را که همچنان نمی‌شناسند مردم ایران هستند. عدم همراهی مردم ایران با آشوب‌ها نشان می‌دهد جمهوری اسلامی هیچ اپوزیسیون مشروعی ندارد، مردم درون چارچوب، پی راه‌حل مشکلات خود می‌گردند، همانقدر که برای معیشت خود اهمیت قائلند، امنیت نیز می‌خواهند و ناکارآمدی اجزا هرگز به عبور آنها از اصل نظام نینجامیده است. اینها پیام‌های مهمی است که دشمنان ایران دهه‌هاست از درک آن عاجزند و به همین دلیل سنگین‌ترین طراحی‌ها و هنگفت‌ترین هزینه‌ها را در کوتاه‌ترین زمان بر باد می‌دهند.
پایان غائله 96 را باید آخرین حلقه از زنجیره شکست‌های خفتبار  ائتلاف آمریکا، اسرائیل و سعودی دانست که با ماجرای حریری در لبنان آغاز شد، در یمن سر علی عبدالله صالح را بر باد داد، با ماجرای قدس یک آبروریزی بین‌المللی برای آمریکا خلق کرد، در مساله اقلیم کردستان یکی از سرمایه‌های تاریخی صهیونیست‌ها در منطقه را نابود کرد و در نهایت در تهران به زمین گرم نشست.
اکنون 2 کار از همه مهم‌تر است. نخست جلوگیری از تولید و ارسال آدرس‌های غلط از جانب کسانی است که خود مهم‌ترین نقش را در زمینه‌سازی ناآرامی‌ها داشته‌اند. جریان سیاسی که همچنان آدرس آمریکا و سازش در سیاست خارجی را به مردم می‌دهد و با وجود توطئه رسوایی که آمریکا علیه ملت ایران کلید زد، همچنان آن را تقدیس می‌کند، نه بخشی از ملت بلکه پادوی همان طرفی است که برای آن دلالی می‌کند.
و دوم، مشکلات اقتصادی بخش بزرگی از مردم ایران هیچ جای انکار و لاپوشانی ندارد. اینها همان مردمی هستند که در غائله 96 هم پای کار نظام ایستادند و امید دشمن را ناامید کردند. همدلی و همراهی با مردم، اولویتی است که هیچ چیز نمی‌تواند ـ و نباید ـ جایگزین آن شود. تولید رضایت در داخل، بستر هرگونه توطئه خارجی را هم خواهد خشکاند و این با کسانی که تا دیروز نارضایتی‌ها را توطئه اصولگرایان می‌دانستند و امروز می‌خواهند اصل نظام را متهم کنند میسر نیست. طرحی دگر باید انداخت.

مهدی محمدی