در حالی که رسانههای جریان اصلی غرب در بحبوحه فتنه سال 88 تلاش داشتند با تأکید بر اسم رمز «تقلب» مواضع دولتهای کشورشان در این باره را تکرار کنند، عده دیگری از تحلیلگران و کارشناسان بینالمللی بر اساس در نظرگرفتن لایههای زیرینتر حوادث آن روزها، روایت دیگری از آن حوادث نقل میکنند.
در گزارش زیر نگاهی خواهیم داشت به اظهارات برخی از تحلیلگران مسائل بینالمللی که به حکم جایگاه یا تحقیقات و دسترسیهایشان، استدلالها مستندات و شواهدی متفاوت درباره حوادث پس از انتخابات سال 1388 ایران مطرح کردند.
دستیار اسبق وزیر خزانهداری آمریکا، در دوران ریاستجمهوری «رونالد ریگان» اغتشاشات پس از انتخابات سال 1388در ایران را یک «انقلاب رنگی طراحی شده توسط آمریکا» میداند و معتقد است که برای ندیدن رد پای سیا در آن، بایستی نابینا بود.
وی در یادداشتی در «کاونترپانچ» در 19 ژوئن 2009 (29 خرداد 1388) مینویسد: «این ادعا مطرح میشود که احمدینژاد نتایج انتخابات را دزدیده چون نتایج انتخابات خیلی زودتر از آن اعلام شد که بتوان تمامی آرا را شمرد.»
«اما موسوی پیروزیاش را را چند ساعت قبل از اتمام رأیگیری اعلام کرد. این، روش کلاسیک سیا برای بیثباتسازی یک کشور و زیر سوال بردن اعتبار نتایج غیردلخواه است. این روش بر اعلام زودهنگام نتیجه نتیجه رأیگیری استوار است. بعداً هر چه فاصله زمانی بین اعلام پیشدستانه پیروزی و انتشار نتایج آرا بیشتر باشد، موسوی زمان بیشتری دارد تا این احساس را ایجاد کند که مسئولان در حال دستکاری آرا هستند. تعجبآور است که مردم، این فریبکاری را نمیبینند.»
«رابرتس» در بخش دیگر این یادداشت با اشاره به اینکه هیچ گزارش موثقی درباره دستکاری در نتایج انتخابات ایران وجود ندارد نوشته است: «علیرغم این، گزارشهای موثقی حکایت از آن دارند که سیا از دو سال قبل برای ثباتزدایی از حکومت ایران دست به کار شده است.»
او سپس به این گزارش رسانههای غربی به عنوان شواهدی از آماده شدن دستگاههای اطلاعاتی آمریکا برای ایجاد اغتشاش در ایران اشاره میکند:
23 مه 2007 ایبیسینیوز گزارش داد رئیسجمهور آمریکا مجوز آغاز عملیاتهای مخفیانه در ایران برای بر هم زدن ثبات این کشور را برای سیا صادر کرده است.
27 مه 2007 تلگراف در گزارشی جداگانه فاش کرد جورج دبلیو بوش به سیا مجوز داده نوعی هجمه تبلیغاتی برای ثباتزدایی از ایران را آغاز کند.
چند روز قبلتر تلگراف در روز 16 مه 2007 به نقل از جان بولتون، چهره جنگطلب دولت بوش نوشته بود حمله نظامی آمریکا به ایران، گزینه آخری خواهد بود که در صورت شکست حربه تحریمهای اقتصادی و تلاش برای ایجاد «انقلاب مردمی» از آن استفاده خواهد شد.
29 ژوئن 2008 سیمور هرش، خبرنگار تحقیقی نیویورکر نوشت کنگره آمریکا با بودجه 400 میلیون دلاری دولت بوش برای ایجاد ناآرامی در ایران موافقت کرده است.
پال رابرتس در ادامه نوشته است: «بدون شک برخی از نفرات شرکتکننده در تظاهراتهای تهران، انسانهای صدیقی هستند، اما این اعترضات ویژگیهای تظاهراتهای طراحیشده توسط سیا در گرجستان و اوکراین را هم دارند. برای ندیدن این، بایستی نابینا بود.»
رابرتس در یک مقاله دیگر با استناد به نتایج تحقیق یک روزنامهنگار درباره حسابهای جعلی توئیتر که با هدف هجمه تبلیغاتی علیه ایران ساخته شده بودند اشاره میکند.
وی مینویسد: «یک نویسنده pakalert.wordpress.com میگوید از دیدن اینکه دهها هزار ادعا در توئیتر درباره تقلب در انتخابات ایران مطرح شده حیرتزده شده است. او میگوید بعد از تحقیق متوجه شده که هر کدام از حسابهای کاربری فعال در این زمینه روز شنبه 13 ژوئن (23 خرداد 1388) ایجاد شده و لغت "IranElection" بیشترین کلیدواژهای مورد استفاده بوده است.»
تحقیقی که پال رابرتس به آن اشاره کرده مربوط به یک وبلاگنویس است که در سال 1388 بر اساس تحلیل توئیتهای بخشی از فعالان، دستهای پشتپرده برای هجمه تبلیغاتی علیه ایران را رو کرده است.
او با اشاره به فعالیتهای توئیتری علیه ایران مینویسد: «آیا این اقدامات، مربوط به مردم ایران بودند یا کار یک دستگاه تبلیغات بود؟ من در این باره کنجکاو شدم و تصمیم گرفتم درباره منشأ اطلاعات، تحقیق کنم.»
وی اضافه کرد: «برای انجام این کار، من این توئیتها را به مجموعهای از افراد محدود کردم که در روزهای گذشته حداقل 30 هزار توئیت درباره ایران نوشته بودند. هر کدام از اینها، برخی شباهتهای تعجباور داشتند:
1- هر کدام از آنها حسابهای توئیترشان را روز شنبه 13 ژوئن (23 خرداد 88) ایجاد کرده بودند.
2- هر کدام از آنها بعد از ایجاد پروفایلشان تعداد زیادی توئیت منتشر کرده بودند.
3- کلمه "IranElection" کلمهای بود که هر یک از آنها بیشترین استفاده را از آن کرده بودند.
4- با چند استثناء معدود، مطالب آنها به زبان انگلیسی بود
5- عکس پروفایل نیمی از آنها یکسان بودند.
6- هر کدام از آنها هزاران دنبالکننده داشت در حالی که دوستان اندکی داشتند. آنها در فهرست دوستان یکدیگر قرار داشتند.
چرا توئیتهای آنها به زبان انگلیسی بود؟ چرا تمرکز آنها روی ایران بود؟ واضح بود که این کار توسط تیمی از افراد میشد که علاقه داشتند ایران را بیثباتکنند.»
این تحلیلگر در ادامه تحقیقات خود را به سه نفر از حسابهای کاربری به نامهای @StopAhmadi/ IranRiggedElect@/ Change_For_Iran@ محدود کرده است.
او سپس نوشته است: «در مرحله بعد تصمیم گرفتم دو حساب کاربری @StopAhmadi / @IranRiggedElect را در گوگل سرچ کنم. اولین صفحهای که بالا آمد مربوط به [روزنامه صهیونیستی] جروزالمپست بود که یک رسانه دست راستی طرفدار اسرائیل است.»
در واقع جروزالمپست مطلبی را به نقل از سه نفر کار کرده بود که تنها چند ساعت پیش به توئیتر پیوسته بودند و هزاران دنبالکننده داشتند. جروزالمپست تنها رسانهای بود که از این سه حساب کاربری خبر نقل کرده بود.
«مایکل لدین» مشاور اسبق شورای امنیت ملی آمریکا و از چهرههای برجسته محافظهکار مردادماه سال 1394 اظهاراتی را درباره ارتباط میان سران فتنه و دولت ارتباط در زمان انتخابات سال 1388 مطرح کرد.
او با نگارش مطلبی در نشریه «فوربس» متن کامل نامهای که گفته میشود از سوی سران فتنه و در پاسخ به پیام دولت آمریکا نوشته شده را منتشر کرد.
لدین که از حامیان ایجاد انقلاب رنگی در ایران است و بارها به مقامات آمریکایی توصیه کرده برای تحقق این هدف تلاش کنند، با اشاره به انتخابات سال 1388 و اتفاقات پس از آن، نوشته است: «دولت (آمریکا) تصمیم گرفت پیامی برای گروه (میر حسین) موسوی، جنبش سبز، بفرستد. سناتور شامر دوستی در وال استریت داشت که با سبزها در ارتباط بود و همان فرد به عنوان رابط انتخاب شد.»
وی که در سال 2012 نیز به وجود چنین نامهای اشاره کرده بود، افزود: «از شامر خواسته شد از طرف دولت این پیام را به رهبران سبزها منتقل کند: "سبزها باید بدانند که این سوالات از جانب وزیر خارجه (آمریکا) ارسال شده است. سوالات اینهاست: ما باید چه کاری انجام دهیم؟ چه کاری نباید انجام دهیم؟»
لدین در ادامه نوشته است: «پاسخ در قالب یک یادداشت تایپشده 8 صفحهای، به تاریخ 30 نوامبر 2009 (9 آذر 1388)، بود. نویسندگان (نامه) بسیار دقت کردهاند. این (نامه) امضا نشده و من دلایل روشنی دارم که چند نفر در تهران روی آن کار کردهاند.»
در این نامه نظام ایران با «شدیدالحنترین» الفاظ نظیر «خشن» و «دیکاتوری» توصیف و در آن نوشته است که رفتار نظام ایران تغییر نمیکند. لدین نوشته شده است: «اما این یادداشت تاکید دارد که نیروهای حامی تغییر داخل ایران، قدرتمند هستند و به خوبی رهبری میشوند.»
نویسندگان آن نامه به واشنگتن هشدار دادهاند که اگر با تهران به توافق هستهای دست یابد، باید در برابر رویکردهای خارجی و داخلی تهران سکوت کند.
در بخشی از آن نامه آمده است: «در این لحظه سرنوشتساز، این به کشورهای جهان آزاد بستگی دارد که تصمیمشان را بگیرند. آیا آنها به مسیر خوشخیالی ادامه داده و تصمیمات را به آینده، زمانی که دیگر دیر شده موکول میکنند یا اینکه به مردم شجاع ایران پاداش داده و در عین حال منافع غرب و صلح جهانی را پیش میبرند؟»
لدین در ادامه نوشته است: «به گفته دوست او (شامر) در والاستریت که من با او صحبت کردهام، این یادداشت به شامر تحویل داده شده است. وزارت خارجه میگوید چیزی در مورد آن نمیداند و دفتر شامر هم از بحث در این رابطه خودداری میکند، اما نمیتوانم تصور کنم که او آن را به هیلاری کلینتون، دوست و همکاری سابقش نداده است. مهمتر اینکه، قطعا زمانی که او (شامر) در حال تفکر بود که باید چه تصمیمی در مورد توافق بگیرد، آن برهه تأثیرگذار بوده است. سبزها به دولت اوباما دقیقا گزینههای واقعی را گفتند: یا از رژیم حمایت کنید یا از به حمایت از آزادی و نتیجه تشویق تغییر دموکراتیک در ایران بپردازید.
نویسنده محافظهکار و مدیر عامل «بنیاد دموکراسی برای ایران» (یکی از بنیادهای جنگ نرم آمریکایی) درست یک روز قبل از برگزاری انتخابات ایران در سال 1388 در یادداشتی نوشت برخی از پولهایی که یکی از مهمترین سازمانهای جنگ نرم آمریکا به نام «صندوق اعانه ملی دموکراسی» (NED) برای جنگ نرم علیه ایران صرف کرده ممکن است به دست گروههای طرفدار موسوی در ایران رسیده باشند.
او نوشت: «صحبت از یک انقلاب سبز در ایران است. NED در دهه گذشته میلیونها دلار برای پیشبرد انقلابهای رنگی در کشورهایی مانند اوکراین و صربستان هزینه کرده و فعالان سیاسی را در زمینههای ارتباطات مدرن و تکنیکهای سازمانی آموزش داده است. بخشی از این پول ظاهراً به دستان گروههای حامی موسوی رسیده که ارتباطهایی با سازمانهای غیردولتی در خارج از ایران دارند و صندوق اعانه ملی دموکراسی بودجه آنها را تأمین میکند.»
تحلیلگر مسائل سیاست خارجی و برنده جایزه روزنامهنگاری تحقیقی دانشگاه ایالتی «سونوما» در کالیفرنیا در مقالهای در سال 1388 با فهرست کردن بودجههایی که دولت آمریکا برای بیثباتسازی ایران به سازمانهای جنگ نرم آمریکایی اختصاص داده، حوادث پساانتخاباتی ایران را دستساز آمریکا و نوعی تلاش برای کودتاهای نرم مشابه اقدامات آن در بلغارستان، آلبانی، مغولستان، هائیتی، ونزوئلا، گرجستان، اوکراین و غیره میداند.
او مینویسد: «یکی از مکانیسمهایی که دولت آمریکا از طریق آن در امور داخلی کشورهای دیگر دخالت میکند «صندوق اعانه ملی دموکراسی» (NED) است، یک سازمان شبهدولتی که بودجه آن هم از طریق کنگره تأمین میشود و هم از طریق افرادی که هدفشان حمایت از سازمانهای خارجی همسو با اهداف سیاست خارجی آمریکا است.»
نویسنده و تحلیلگر نشریه فارنپالیسیژورنال نقش «جورج سوروس»، سیاستمدار و سرمایهدار صهیونیست آمریکا و موسسه او به نام «بنیاد جامعه باز» در اغتشاشات سال 1388 را مورد توجه قرار داده است.
او در یادداشتی نوشت: «یکی از کسانی که پس از تظاهراتهای تهران دستگیر شد، کیان تاجبخش بود که در حال حاضر به تحمل دوازده سال حبس محکوم شده است. رسانهها در آن زمان در گزارش اینکه کیان تاجبخش نه تنها مشاور موسسه جامعه باز سوروس بلکه از مشترکان پروژه پروژه خلیج/2000 بود، منفعل عمل کردند. پروژه خلیج/2000 که به عنوان "یک پروه بینالمللی درباره تحولات سیاسی، اقتصادی و امنیتی در خلیج فارس" توصیف شده، توسط "گری سیگ"، معاون امور بینالملل بنیاد فورد و رئیس دیدهبان حقوق بشر ایجاد شد. این پروژه از طریق دانشگاه کلمبیا فعالیت میکند و از دستگاههایی مانند بنیاد فورد، بنیاد راکفلر و موسسه جامعه آزاد تأمین مالی میشود.
ردپاهای مبهم دیگری از نقش موسسه جامعه باز در ناآرامیهای ایران وجود دارند. همزمان با تشدید تظاهراتهای سال 2009 و برخوردهای خشن متعاقب آن، مخالفان 3478 نسخه از ترجمه فارسی جزوه "از دیکتاتوری به دموکراسی" را از اینترنت دانلود کردند. این جزوه توسط استاد دانشگاه هاروارد جین شارپ، نوشته شده و معترضان در انقلابهای رز و انقلاب نارنج از دستورالعملهای کاربردی آن برای راهاندازی کودتاهای بدون خشونت و موثر استفاده کرده بودند. جین شارپ اعتراف کرده که موسسه تحت امر او برای ترجمه این جزوه به زبانهای متعدد از بنیاد جامعه باز کمکهای مالی دریافت کرده است.»
نویسنده و تحلیلگر کانادایی و مولف کتاب «جنگ دیرینه آمریکا علیه سوریه» از جمله صاحبنظرانی است که به استناد شواهدی که درباره اقدام نهادهای حکومتی آمریکا برای برگزاری کارگاههای براندازی در دبی در دست دارد نقش پررنگی برای دولت آمریکا در حوادث سال 1388 قائل است.
تمرکز نوشتههای او بر نقشی است که «پیتر آکرمن»، یکی از شاگردان «جین شارپ»، نظریهپرداز مشهور براندازی نرم در حمایت از گروههای معارض در ایران داشته است.
مطابق اسنادی که او در مقالههایش به آنها اشاره کرده «آکرمن» از طریق سازمانی به نام «مرکز بینالمللی مبارزه غیرخشونتآمیز»، از سال 2006 در دبی تلاش کرده به مخالفان ایرانی روشهای کودتای نرم و انقلاب مخملی را آموزش دهد.
الگوی «آکرمن» برای براندازی نظام ایران، سرنگونی حکومت صربستان در سال 2000 توسط جنبشی موسوم به «آتپور» بوده و او برای همین منظور دستکم سه نفر از اعضای این جنبش را برای آموزش معارضان ایرانی به کار گرفته است.
رسانههای دیگر، مانند «آسیاتایمز»، نیویورکسان و بلومبرگ، برگزاری این کارگاههای ضدایرانی در دبی را تأیید کرده و گزارشهایی درباره محتوای این آموزشها منتشر کردهاند.
مدیر عامل «موسسه ران پال برای صلح و رفاه» در مقالهای پس از طرح این سوال که «چه کسی 'سبز' را وارد انقلاب سبز کرد؟» مینویسد: «البته، ایالات متحده»
او یک هفته بعد از اعلام نتایج انتخابات ایران مینویسد: «درست همانند سایر انقلابهای رنگی که مخیله رمانتیک روزنامهنگاران، نخبگان و جمعیت تبلیغاتزده را تسخیر کرد، این آغوش گرم امپراطوری آمریکا است که قیام 'خودجوش' ایرانیها علیه نتایج انتخابات هفته گذشته را راه میبرد.»
«مکآدامز» مینویسد: «با آنکه برای من اهمیتی ندارد که چه کسی حاکم کشوری در هفتصد مایل آنطرفتر شود و این موضوع نباید هم اهمیتی داشته باشد (و برای هر آمریکایی دیگر هم بایستی همینگونه باشد)، اما وقتی رد پای امپراطوری آمریکا در این رویدادهای دراماتیک در آن سوی مرزها دیده میشود، آن وقت است که مسئله به من مربوط است.»
او با اشاره به اظهارات «کنث تیمرمن» درباره حمایت صندوق اعانه ملی دموکراسی (بالا را ببینید) از مخالفان ایران نوشته است: «بنیاد دموکراسی در ایران (سازمان تحت امر تنیمرمن) چطور بدون دلارهای مالیاتدهندگان ما اصطلاحاً به دنبال 'ارتقاء دموکراسی' در ایران است؟»
بنیانگذار و رئیس موسسه آمریکایی «فردای بدون تروریسم»، در یادداشتی همراه با همکارش «پاتریک داآرتی»، در روز 15 ژوئن 2009 (25 خرداد 1388) نتایج نظرسنجیهایی که در مرکز افکارسنجی موسسهاش انجام شده بود را یادآوری و ادعاهای تقلب در انتخابات را رد کرد.
او در این یادداشت در واشنگتنپست نوشت: «بسیاری ادعا میکنند که حاشیه پیروزی رئیسجمهور مستقر ایران، محمود احمدینژاد حاصل تقلب یا دستکاری در آرا است، اما افکارسنجی سراسری ما از ایرانیها سه هفته قبل از انتخابات نشان داد که احمدینژاد از حاشیه برتری 2 به 1 برخوردار است-یعنی رقمی بالاتر از حاشیه برتری او در انتخابات روز جمعه.»
وی اضافه میکند: «با آنکه گزارشهای خبری رسانههای غربی از تهران در روزهای منتهی به رأیگیری مردم ایران را مشتاق پیروزی رقیب اصلی احمدینژاد، میرحسین موسوی نشان میداد، نمونهگیری علمی ما از تمام 30 استان ایران احمدینژاد را بسیار جلوتر نشان میداد.»
سردبیر سابق وبسایت خبری-تحلیلی «اینفو وارز» در یادداشتی در 26 ژوئن 2009 (5 تیر 1388) به ادعاهای عدهای در آن زمان پاسخ داده که میگفتند اوباما آنچنان که باید از تظاهراتها در تهران حمایت نکرده است.
«نیمو» به خبری از یواسای تودی اشاره کرده که نشان میدهد «دولت اوباما در حال ادامه طرحهایی برای رساندن پول به گروههایی است که از مخالفان ایران حمایت میکنند.»
در یادداشت یواسای تودی که «نیمو» به آن اشاره کرده آمده است: «آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده آمریکا که زیر نظر وزیر خارجه این کشور فعالیت میکند 20 میلیون دلار گرانت برای ارتقا دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون در ایران اختصاص داده است.»
نیمو نوشته است: «به عبارت دیگر، سیا به معارضان ایران پول خواهد رساند و این اقدام از طریق وزارت خارجه هیلاری کلینتون انجام خواهد شد.»
اسناد دولتی نشان میدهند که آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده از دیرباز جز سازمانهای صوری سیا برای گردآوری اطلاعات و بازوی این سازمان برای رساندن پول به دولتها و سازمانهای خارجی بوده است.
نیمو بر اساس این استدلال، حوادث پس از انتخابات را تلاش آمریکا برای راهاندازی انقلاب رنگی در ایران دانسته است.