از پیامدهای تلخ رفتارهای کنونی آقای احمدینژاد که اعتراض جدی حامیان گذشته او را در پی داشته است، فرصتطلبی عاملان و حامیان فتنه 88 است که اینگونه به مخاطبان خود القا میکنند که ما خیلی زودتر به نقایص او پی برده و از این طریق تلاش میکنند رفتارهای هنجارشکنانه خود در انتخابات 88 و کشاندن مردم به خیابانها در اعتراض به نتیجه انتخابات را توجیه کنند. اگرچه در این مجال فرصت بازکاوی دقیق روند تحولات کشور بعد از انتخابات دوم شورای شهر تهران در سال 1381 که نهایتاً به پیروزی آقای احمدینژاد در انتخابات 84 انجامید نیست، ولی به اجمال میتوان گفت که روند ارزشستیزیهای جریان اصلاحات در مقطع سالهای 84 – 76 و عملکرد بسیار ضعیف شورای شهر و شهرداران تهران در مقطع سالهای 81 -77 و اجماع نیروهای مؤمن به انقلاب در ذیل ائتلاف آبادگران اسلامی در انتخابات شورای شهر دوم در اسفند سال 1381 به پیروزی این ائتلاف و انتخاب آقای احمدینژاد به عنوان شهردار تهران انجامید. کارکرد مثبت آقای احمدینژاد در جایگاه شهرداری تهران در سالهای 84 – 82 و تمسک او به گفتمان انقلابیگری و ارزشگرایی که پس از ارزش ستیزیهای دوران اصلاحات از جایگاه ویژهای در میان مردم برخوردار شده بود، سبب پیروزی او در انتخابات سال 84 شد که البته تنوع رقبا از طیفهای مختلف سیاسی آن انتخابات را به انتخابات ویژهای در تاریخ انقلاب تبدیل کرده بود.
سختکوشی اعضای دولت نهم و تلاش در خدمت رسانی به نقاط محروم ضامن پیروزی آقای احمدینژاد در انتخابات 88 بود، اگرچه تلاشهای او در دوقطبیسازی جامعه، عملاً جریان حریف را وارد یک بازی کرد که اگرچه بر هیجانات جامعه افزود، اما بهرغم القائات پیشاهنگام آنها در تقلب در انتخابات و حتی تشکیل کمیته صیانت از آرا نتیجهای برایشان نداشت. اما مهمترین خدمتی که فتنه گران به آقای احمدینژاد کردند و فضای تهران را به چالش و درگیری در مقابل نظام اسلامی کشاندند، این بود که آقای احمدینژاد تصور کرد حال که نظام در گیر چالشهای خیابانی فتنه 88 است او خواهد توانست ایدئولوگ و نظریهپرداز حلقه انحرافی را به عنوان معاون اول رئیسجمهور تحمیل کند که پس از ناکامی از همانجا زاویهاش به مرور با نظام آشکار شد و ادامه مسیر به آنجا رسید که او اکنون فراتر از برخی از رؤسای جمهور گذشته باعث وهن این جایگاه در نظام اسلامی شده است. اما فراتر از شهود و ذات فکری آقای احمدینژاد و تیم همراه که مجال دیگری را میطلبد تشابهات زیادی میان رفتارهای کنونی او با فتنه گران 88 میتوان یافت که ابعاد تحرکات اخیر وی را که حتی به مرحله تعیین ضربالاجل برای رئیس قوه قضائیه و تعیین تکلیف برای استعفای ایشان رسیده است، روشن میکند.
الف: ایستادگی در برابر قانون: شاخصه اصلی حرکت فتنه گران در سال 88 عدم تمکین به قوانین و مقررات موضوعه حاکم در انتخابات بود، آنها بهرغم توصیه بزرگان نظام هیچگاه نپذیرفتند که به ساز و کار قانونی در زمینه بررسی سلامت انتخابات تمکین و نهایتاً با پافشاری بر موضوع تقلب که اکنون همه همفکرانشان بر واهی بودن آن اذعان دارند، کشور را چند سال دچار چالش کرده و فرصتهای ذیقیمتی را از نظام سلب کردند. اکنون نیز رفتار آقای احمدینژاد چه در مقابله محاکمه آقای رحیمی و چه در برابر محاکمه امثال بقایی، جوانفکر و حبیب خراسانی و... که ایستادگی صریح در برابر قانون است، تکرار همان سناریوست.
ب: توهم قدرت و نفوذ: مصاحبه میرحسین موسوی در گفتوگو با مجله تایم روز قبل از رأیگیری نشان از توهمی داشت که او دچارش شده بود، او در پاسخ به سؤال خبرنگار تایم که از او پرسیده بود اگر انتخابات را ببازد آن وقت چه میشود، پاسخ داد که «تغییر از مدتی قبل آغاز شده است، تنها بخشی از آن به پیروزی در انتخابات مربوط میشود و بخشهای دیگر ادامه خواهند یافت و هیچ عقبگردی در کار نخواهد بود»، این توهم موسوی را به آنجا کشاند که حتی قبل از پایان رأیگیری پیروزی زودهنگام خود را اعلام و مردم را به شرکت در جشن پیروزی دعوت کرد، اکنون احمدینژاد نیز دچار همین توهم است، کافی است او خود یکبار بنشیند و سخنانی را که بعد از پایان ضرب الاجل در مورد رئیس قوه قضائیه مطرح کرده مرور کند تا بفهمد که در چه ورطهای گرفتار آمده است.
ج: توهم جایگاه مردمی: نتیجه انتخابات 88 در تهران که رأی بالاتر موسوی از احمدینژاد و حضور خیابانی روز 25 خرداد هواداران، موسوی را دچار یک توهم و اصرار بر تداوم فتنه نمود، اما او هیچ گاه نخواست دلایل ریزش عوامل خیابانی پس از خطبه تاریخی مقام معظم رهبری در 29 خرداد 88 یا قبل از آن و جابهجایی آنها با عوامل منافقین و سلطهطلب را درک کند و با همین توهم بود که هتاکان به ارزشهای عاشورایی در 6 دی ماه 88 را نیز انسانهای خداجو نامید، همان حرکتی که قیام تاریخی مردم ایران در 9 دی 88 را در پی داشت. اکنون نیز احمدینژاد حتی بالاتر از 24 میلیون انتخابات 88 که دچار توهم 80 میلیونی شده و مدعی است که در این معرکه همه مردم ایران از او حمایت میکنند، او حتی حاضر نشد چرایی بی توجهی مردم به ماجرای بست نشینی در حرم حضرت عبدالعظیم را درک کند.
د: فرصتسازی برای بیگانگان: فتنه 88 سرانجام به تصویب قطعنامه 1929 شورای امنیت در 29 خرداد 89 انجامید که مهمترین مستندات آن، نه اتهامات هستهای بلکه موضوعات حقوق بشری است که محصول عمل خیابانی فتنهگران در سال 88 بود. قطعنامهای که فلجکنندهترین تحریمهای اقتصادی را علیه مردم ایران در پی داشت و عاملان آن فتنه، برای همیشه تاریخ مسبب تألمات مردم ناشی از تحریمها هستند. مدعیان فتنهگران حتی این جسارت را در امریکا ایجاد کردند که مستقیماً برای حمایت از آنها در کنگره قانون مصوب و بودجه اختصاص دهد و وزیر خارجه وقت امریکا نیز بارها اذعان کرد که امریکا هرچه از دستش برآمد در آن فتنه کرد. اکنون نیز مواضع و رفتار احمدینژاد خبر اول رسانههای دشمنان نظام است. نامه سرگشاده او خطاب به رهبری نظام، قبل از وصول در بیت، در آمدنیوز، رادیو فردا و بیبیسی منتشر میشود و متأسفانه این رسانهها دارند او را به همان توهم میرسانند که سران فتنه را رساندند.
در این زمینه نکات زیاد دیگری را میتوان افزود اما همانگونه که نظام از فتنه 88 با حضور انقلابی و حماسی مردم در 9 دی گذشت، از سایر گردنهها نیز خواهد گذشت، اما همیشه فرصت بازگشت و اعتذار به درگاه الهی و پوزشطلبی از مردم یعنی صاحبان اصلی انقلاب وجود ندارد.
عباس حاجینجاری