استفان والت در فارینپالیسی به برخی از اتحادهای منطقهای میان ایران و کشورهای دیگر علیه آمریکا پرداخت و نوشت: تمام افرادی که درسهای مقدماتی دورههای روابط بینالملل را در دانشگاه گذرانده باشند، قطعاً با اصطلاح «توازن قدرت» آشنایی دارند. این تئوری پیشینهای طولانی دارد. اما جالب است که نخبگان سیاست خارجی آمریکا، اغلب این نظریه ساده و شناخته شده را فراموش میکنند. به جای آن که بپرسند چرا روسیه و چین همکاری میکنند و یا فکر کنند که چه چیزی ایران را به دیگر کشورهای خاورمیانه نزدیک کرده است، تصور میکنند که این همکاریها، نتیجه اقتدارگرایی، تفکرات ضد آمریکایی، یا نوعی دیگر از همبستگی ایدئولوژیک مشترک این کشورهاست. این فراموشی مزمن، رهبران ایالات متحده را تشویق به اعمال سیاستهایی میکند که بهطور ناخواسته دشمنان را به هم نزدیکتر میکند. هنگامی که یک کشور با یک حریف قوی روبهرو میشود، یا باید تمام منابع خودش را بهکار بگیرد، یا از کمک دیگر کشورهایی که با همان خطر مواجه هستند استفاده کند. نیازی به گفتن نیست که منطق «توازن قدرت» در سیاست خارجی ایالات متحده نیز نقش مهمی ایفا کرده است. اگر سیاست تعادل قدرت را فراموش کنیم، احتمالاً از اینکه دیگر کشورها، علیه ما تشکیل ائتلاف بدهند، شوکه خواهیم شد. مانند زمانی که فرانسه، آلمان و روسیه در سال 2003 با هدف جلوگیری از موفقیت آمریکا در جلب موافقت شورای امنیت برای حمله به عراق، همکاری کردند.
زمانی که ایران و سوریه برای کمک به شورشهای عراقیها پس از حمله آمریکا متحد شدند، مقامات ایالات متحده شوکه شدند. اما این امر جای تعجب نداشت چرا که اگر آمریکا در اشغال عراق موفق میشد، ایران و سوریه گزینههای بعدی در فهرست حمله آمریکا قرار میگرفتند.نادیده گرفتن دینامیک توازن قدرت، یکی از مزایای ژئوپولیتیکی آمریکا را بیاثر میکند. ایالات متحده به عنوان تنها قدرت بزرگ در نیمکره غربی، قدرت انتخاب زیادی برای انتخاب متحدان خود دارد و به همین ترتیب میتواند قدرت نفوذ زیادی بر آنها داشته باشد؛ و باید از این قدرت نفوذ، استفاده مثبت کند.
متأسفانه، ایالت متحده در دهههای گذشته، به ویژه در خاورمیانه، کاملاً مخالف این رویکرد عمل کرده است. به جای نشان دادن انعطافپذیری، ما بر متحدان سابق خود اصرار میورزیم. با اینکه امروز دیگر توجیهی برای روابط نزدیک با مصر، اسرائیل و عربستان سعودی وجود ندارد، «روابط ویژه» خود را با آنها عمیقتر کردهایم و با مخالفان خود مانند ایران و کره شمالی مانند غریبهها برخورد میکنیم و بدون تلاش برای مذاکره، آنها را تهدید به تحریم میکنیم. متأسفانه، نتیجه، گویای همه چیز هست.