آقای رئیسی شما خوش شانس بودید!

یادم می‌آید درروزهای منتهی به انتخابات، برادر عزیزی چند دوست را دورهم جمع کرده بود تا گپی در مورد انتخابات زده شود، در نهایت رفیقمان پرسید که شما به چه کسی رای میدهید. چهار نفر حاضر در اتفاق گفتند به آقای رئیسی رای خواهیم داد. اما بنده و یک دوست دیگر گفتیم به آقای روحانی باید رای داد. دوست عزیز میزبان، پرسید به چه دلیل؟ عرض شد، گل های کاشته شده در گلدان فقط توسط این دولت معلوم است کجا کاشته شده و چگونه کاشته شده و چگونه باید نگهداری شود، لذا ادامه دولت یازدهم از هر جهت صواب است.

امروز که رویداد های داخلی را مرور می کنیم، می بینم این نگاه تا چه حد درست بوده است، چون اگر غیر از این بود، دولت یازدهم می شد دولت محبوب سه ساله مرحوم امیرکبیر و دولت دوازدهم(به ریاست جمهوری آقای رئیسی) یک دولت متحجر، داعشی و قجر‌ی می بود.

 در دولت دوازدهم آمریکایی‌ها رسمأ برجام را هوا کردند، که خونش به گردن آقای رئیسی می افتاد و این کار و مخالفان این کار را به بی تجربگی در سیاست خارجی و بر فنا دادن دست‌آورد های عظیم برجام نسبت می‌دادند.

بن سلمان تازه به دوران رسیده، تصمیم های عجیب و غریب می گیرد و همه این تصمیم ها به حساب آقای رئیسی ریخته می شد، قدس را ترامپ یک شبه پایتخت اعلام کرد، این هم ضعف آقای رئیسی بود که نتوانسته است با آمریکا و جهان تعامل داشته باشد.

چه بسا  میگفتند زلزله آمد و می آید، آن هم از قدم دولت آقای رئیسی است، عوارض خروج از کشور از سر ناچاری، سه برابر می شد، این هم دلیلی می شد، که آقای رئیسی و دولتش با خارج رفتن مردم مخالفند، آن ها نمی خواهند مردم بروند و سایر کشورها را ببینند و چشم و گوششان باز شود صاحب توقع شوند.

یارانه ها حذف می شد، دلیلش ناتوانی اقتصادی و عدم مشورت آقای رئیسی با اقتصاد دانان مطلع کشور به حساب می آمد. یک میلیون شغل در سال باید درست کرد، که نمی شود، باز هم قوزی بالای قوز برای دولت آقای رئیسی بود.

 قیمت حامل های انرژی باید اصلاح شود، مالیات ها افزایش یابد، دلار از مرز ۴۲۰۰ تومان گذشته و می گذرد، همه این ها نشان می داد دولت آقای رئیسی بلد نیست مملکت را اداره کند.

 لایحه بودجه ۹۷، به ما می گوید، هر اتفاق عجیبی که قرار است رخ دهد، یک مصیبت و گرفتاری برای دولتی مثلا آقای رئیسی بود.

اصلاً خود آقای رئیس جمهور روحانی فرمودند، که اگر این بودجه با این شکل تصویب نشود، دولت بعدی نمی تواند مملکت را اداره کند. یعنی تا حالا هم مصیبت داشتیم و داریم تا اداره‌اش کنیم.

من فکر می کنم آقای روحانی در ته دلش می گوید، ای کاش همان یک دوره رئیس جمهور بودم، تا مثل قهرمانان در اوج رفته بودم و لااقل در حد قول و قرار‌هایم "امیرکبیر" دوره خودمم می شدم. ولی بودن و ادامه دادن یعنی روز به روز کاهش محبوبیت ها و نا توانی در انجام وعده‌ها و شعار های انتخاباتی، به طوری که نمی شود این کاستی را هم به گردن کسی انداخت. ولی اگر آقای رئیسی دولت دوازدهم را تشکیل داده بود، چقدر عالی بود، به راحتی می شد، همه امور ارضی و سماوی را به او منتسب کرد.

ولی من خوشحالم که در نظام سیاسی ها رئیس جمهور حتماً دو دوره انتخاب می شود. چون دوره اول فقط ماه عسل است، این دوره دوم است که نشان می دهد، مسئولیتی به این بزرگی مرد اقدام عمل می خواهد و نمی شود همه چیز را به قبل و بعد موکول کرد و گردن این و آن انداخت .

آقای رئیسی خدا شما را دوست داشت که رئیس جمهور نشدید و خادم حضرت امام رضا (ع) ماندید. اصلاً خدا رحم کرد تا با انتخاب جناب آقای روحانی اندک گفتمان واقعی اصول گرایی باز هم باقی بماند و سوسو بزند.

همه اصول گرایان واقعی باید خود را مدیون آقای روحانی بدانند که قرار است، چهار سال بسیار سختی را امتحان پس بدهد. البته ناگفته نماند، اصلاح طلبان هم باید از آقای روحانی متشکر باشند که این مسئولیت را پذیرفت، چون آن ها هم کمی بعد می توانند دبه کنند و بگویند دولت دوازدهم اصلاً اصلاحاتی نبود و باز هم در حیات سیاسی مملکت به بقاء خود ادامه دهند و با این کل کل اصولگرایی و اصلاح‌طلبی، همچنان ما مردم ساده را سر کار بگذارند.

ولی من دلم برای دولت دوازدهم خیلی می سوزد، کار خیلی سختی را پیش رو دارد، خدا کمک کند، موفق شوند. که اگر غیر این باشد باید برای” تدبیروامید” فکر دیگری کرد.