تاجیکستان کشوری محصور در خشکی و واقع در منطقه آسیای مرکزی است که در همسایگی کشور نا امنی مانند افغانستان قرار دارد. این کشور پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی همواره در بسیاری از موارد به حمایت فدراسیون روسیه نیاز داشته و به گونهای به این کشور وابسته است.
ولی طی 10 سال اخیر از نظر نظامی و امنیتی این وابستگیها کاهش پیدا کرده و تاجیکستان سعی کرده که در زمینه نظامی و امنیتی با چین و آمریکا نیز وارد تعامل شود، برای مثال طی چند سال اخیر چین و آمریکا در زمینه آموزش نیروهای امنیتی و مرزبانی، همچنین ساخت چند مرکز نظامی سهیم بودند.
افزون بر آن، مانورهای نظامی مشترک تاجیکستان با نیروهای آمریکایی و چینی خود بیانگر کاهش نفوذ نظامی روسیه میباشد، در صورتی که روسیه طی 10 سال اخیر نه اینکه هیچ سرمایه گذاری در ساختار قدرتی تاجیکستان نداشته بلکه بخشهای مهمی از آن را به چین و آمریکا واگذار کرده است.
با این حال روسیه همچنان 2 اهرم فشار را در اختیار دارد که مورد اول آن مهاجرین کاری تاجیک در روسیه و مورد دوم نیز پایگاه نظامی روسها در تاجیکستان است. در حال حاضر مسکو در زمینه اقتصاد و فرهنگ دیگر نفوذ چندانی ندارد، امروز تعداد دانشجویان تاجیکی تحصیلکرده در غرب، آمریکا و چین از تعداد دانشجویان فارغالتحصیل روسیه بیشتر است.
دیگر اینکه کشور چین تسلط زیادی بر اقتصاد تاجیکستان پیدا کرده و طبق آخرین آمار بیش از 100 هزار کارگر چینی در تاجیکستان مشغول کار هستند. علاوه بر آن، قرضهای خارجی دریافتی تاجیکستان از چین، از مرز 2 میلیارد دلار گذشته که معادل بودجه یک ساله کشور است. چین بیشترین سرمایه گذاری در اقتصاد این کشور را دارد و اهداف پکن تنها به درآمد مالی در تاجیکستان محدود نمیشود، بلکه این کشور به واسطه اهمیت ژئوپلیتیک و ترانزیتی تاجیکستان، در صدد است که نفوذ و تسلط خود را هر چه بیشتر افزایش بدهد.
نکته مهم این است که تاجیکان هیچ علاقهای به حضور چین در کشور خود ندارند و از نفوذ و تسلط چین نگرانند. در این شرایط اگر ایران و روسیه رابطه مناسبی با تاجیکستان نداشته باشند، ایالات متحده آمریکا میتواند با جریانسازی و راهاندازی انقلاب رنگی، نیروی مورد نظرش را بر مسند قدرت بنشاند. در واقع غرب برای راندن چین نیاز به یک ساکاشویلی خواهد داشت که امروزه بیش از 10 هزار تاجیک در آمریکا و 20 هزار نفر دیگر در اروپا، زمینه مناسبی برای ایجاد چنین جریانی محسوب میشوند.
واقعیت این است که امروز روسیه حاضر به همکاری با ایران در تاجیکستان نیست، ولی خود روسیه نیز از نظر فرهنگی و اقتصادی پاسخگوی نیازهای دوشنبه نمیباشد و البته جذابیتی هم ندارد. آن معدود پیرکمونیستهای به جا مانده هم طی چند سال دیگر میدان را به تکنوکراتهای غربی و چینی واگذار خواهند کرد.
از نظر دینی هم کشور عربستان سعودی به طور سنتی جایگاهی در تاجیکستان ندارد، این یک واقعیت انکار ناپذیر است. جز چند سلفی، اشخاص دیگر با چنین چارچوب عقیدتی، نفوذی در جامعه تاجیکستان ندارند.
سرمایههایی که تاجیکستان از سعودیها دریافت میکند، بیشتر صرف امور دولتی شده و خرج دایرههای دینی کشور نمیشود. امامعلی رحماناف (رئیس جمهوری تاجیکستان) هرگز اجازه نخواهد داد که سعودیها در بین جامعه دینداری تاجیک نفوذ پیدا کنند و در همین 2 سال اخیری که روابط سعودی با دوشنبه گسترش پیدا کرده، بیشترین افراد دین دار به جرم سلفیت بازداشت و زندانی شدند و البته سلفیگری در تاجیکستان ممنوع است.
این یقین وجود دارد که رحماناف اجازه نخواهد داد سعودیها یا برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، در حوزه دینی تاجیکستان نفوذ پیدا کنند و به شدت امور دینی را تحت نظر دارند.
ایران در زمینه امور مذهبی در تاجیکستان نسبت به سعودیها دستی بالاتر دارد، ایران یک جامعه قوی اهل سنت حنفی دارد که در مدت کوتاه توانست بسیاری از طلاب تاجیک را آموزش بدهد، بنابراین جامعه سنیهای حنفی ایران ظرفیت گسترده و خوبی در راستای تحقق آرمانهای اسلامی در منطقه و تاجیکستان است.
موارد بالا برای تاکید بر این موضوع است که دلواپسیهای به وجود آمده در مورد نفوذ سعودیها و اینکه عربستان سعودی جای ایران در تاجیکستان را گرفته است زیاد واقعی نیستند و سعودیها به هیچ وجه در جایگاهی نیستند که بتوانند رقیب ایران در تاجیکستان باشند.
در واقع رقیب ایران در تاجیکستان چین و غرب است و تهران میتواند در میدان دوشنبه به عنوان دومین کشور مؤثر بعد از روسیه باشد.
اختلاف دولت دوشنبه با ایران هم بر سر سرمایه همان شخص بابک زنجانی است نه نهضت اسلامی تاجیکستان. چون اگر قرار بود که دولت تاجیکستان به خاطر نهضت با ایران روابط خود را کاهش دهد، میبایست با آلمان و اروپا کاملاً قطع رابطه میکرد، چراکه در حال حاضر اروپا میزبان بیش از 5 هزار مهاجر نهضتی و رهبران نهضت اسلامی تاجیکستان است.
اروپاییها نه تنها در کنفرانسهای مختلف از رهبریت نهضت دعوت میکنند، بلکه در سطح رسمی و سیاسی با نهضت روابط دارند، برای نمونه در اواخر ماه سپتامبر هیأتی متشکل از اعضای نهضت سفر 3 روزهای به بروکسل داشتند که در این سفر بیش از 15 دیدار با نمایندگان پارلمان اروپا، دفتر رئیس کیمسیون اروپا، دستگاه سیاست خارجی و همه احزاب اروپایی داشتند و طرف تاجیک کوچکترین اعتراضی هم نکرد.
اینطور که برخی کارشناسان ایران و تاجیکستان میگویند، علت این رویکرد دولت دوشنبه نسبت به ایران در 2 مورد نهفته است، اول اینکه دولت تاجیکستان با چنین سیاستی میخواهد به برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نشان دهد که در جبهه آنها قرار دارد و متحد آنها است تا آنها را ملزم به حمایت مالی کند و بتواند کسری مالی خود را جبران کند.
دوم اینکه با چنین سیاست سرد و تهمت پراکنی علیه ایران زمینه مذاکرات بر سر پرونده زنجانی را از بین ببرد تا طرف ایرانی مجالی برای مطرح کردن 2 میلیارد دلار سرمایه بر سر قضیه زنجانی را نداشته باشد. این 2 میلیارد دلار اهمیت زیادی دارد، چراکه بودجه یک ساله تاجیکستان تقریباً همین رقم است.
بدین ترتیب بسیاری از مواردی که به عنوان چالش در مناسبات ایران و تاجیکستان مطرح میشود، تقریباً خارج از واقعیت است و از آنها تنها میتوان به عنوان عوامل مؤثر یاد کرد نه عوامل اصلی.
البته دولت ایران هم مواضع واقع بینانهای را در این خصوص اعمال میکند و بیشترین هدف تهران تنش زدایی و ارتباط گسترده با تاجیکستان است و در راستای مناسبات بیشتر با دولت دوشنبه تلاش خواهد کرد.