آمریکایی‌ها «امام‌المتعصّبین» هستند و به ارزش‌های آمریکایی تکیه و اصرار دارند/ تعصّب، پایبندی بی‌منطق است

رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از بازدید از نمایشگاه محصولات تبلیغی مرتبط با دو نامه به جوانان غربی که در شهریورماه سال1395 برگزار شده بود، بازنشر شد.

متن مشروح این بیانات به شرح ذیل است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم‌ (۱)

 بسیار دیدار شیرین و مطلوبی بود آنچه امروز در این بازدید قریب دو ساعته ما توانستیم‌مشاهده کنیم و بشنویم. اوّلاً من عذرخواهی میکنم از برادران عزیزی که قرار بود در این‌گزارش‌دهی سهیم باشند و گزارش بدهند و فرصت نشد؛ از جناب آقای اعرافی،(۲) جناب آقای علی‌عسگری(۳) و بعضی دیگر از آقایان که قرار بود از بیانات آنها هم استفاده کنیم و نشد دیگر؛ حالا اذان را زود گفتند یا چه‌جوری شد، دیگر بالاخره [نشد]؛(۴) یادم آمد که ظاهراً قرار بوده از بیانات آقای ترکمان(۵) هم استفاده کنیم که نشد؛ از ایشان عذرخواهی میکنم. ثانیاً خیلی تشکّر میکنم از همه‌ی برادرانی که در این کار دسته‌جمعی و مفید سهیم بودند و نقش ایفا کردند؛ خود مؤسّسه، برادران مسئول، مدیران، دست‌اندرکاران در سطوح مختلف و در جنبه‌های مختلف. از همه تشکّر میکنم؛ یعنی واقعاً تلاش شده، کار شده، با همّت و با ابتکار، با برخورداری از ذوق و سلیقه و استعداد و ظرفیّتهای فکری و ذوقی و همه‌گونه، این مجموعه‌ی کار خوب به وجود آمده. این هم یک مطلب.

 مطلب بعدی این است که به نظر من این حرکتی که شما راه انداختید، ارزشش از خود آن نامه‌ها بیشتر است؛ خب، نامه‌ها بالاخره یک فکری بود، یک کاری بود که انجام گرفت، امّا اینکه این‌همه نیرو به کار بیفتد و تشکّل پیدا کند و در یک جهت‌گیری مشخّصی پیش برود و به این‌همه نتایج منتهی بشود، خیلی چیز باارزشی است. اصل این است، این مهم است؛ بنده این کار را دارای ارزش بیشتری میدانم از مثلاً فرض کنید اصل نوشتن یک نامه‌ای؛ این را از دست ندهید. بنشینید فکر کنید؛ دوستان اشاره کردید که اتاق فکرهایی تشکیل دادید که بنشینند فکر کنند برای کیفیّت کار و چگونگی پیشرفت کار و ادامه‌ی کار؛ بسیار خوب، حالا همین اتاق فکرها بنشینند فکر کنند که از این‌همه استعداد تجمیع‌شده و کنار هم قرارگرفته و آنچه میتواند به اینها ملحق بشود، چقدر میتوانند استفاده کنند برای الی‌ماشاءالله کاری که ما داریم و حرفی که میتوانیم به گوش مخاطبینی برسانیم. از این استفاده کنید؛ این بسیار خرسندکننده است برای من که این‌همه نیرو، این‌همه استعداد، این‌همه ظرفیّت، این‌همه انگیزه، جوان و پُرنشاط جمع شده.

 بالاخره کار، کار شماها است؛ این شما هستید که بایستی کارها را پیش ببرید. این انقلاب، این حرف نو، این پدیده‌ی بسیار مهم که اسمش انقلاب اسلامی و نظام اسلامی است، با این پیام عمیق و پُرمغز و سازنده و حقیقتاً سعادت‌بخشی که دارد، خیلی کار احتیاج دارد، خیلی تلاش احتیاج دارد.

 بسیاری از آنچه را ما به آن نیازمندیم تاکنون انجام نداده‌ایم؛ مثل همین کارهای خود شما که تا قبل از اینکه شما این کارها را انجام بدهید، انجام نشده بود؛ شاید خود شما به ذهنتان هم نمیرسید که بشود این کارها را انجام بدهید؛ وارد شدید، فکر کردید، حالا می‌بینید چقدر کار میشود کرد. خیلی خوب، بنشینید فکر کنید برای قدمهای آینده، کارهای آینده و آنچه باید به‌عنوان محور -محور فکری و تبیینی- به وجود بیاید و آنچه در اطراف آن بایستی برای انتشار و رساندن آن به دلها و به مغزها کار بشود. این هم یک نکته است که کار شما و کار مجموعه‌ی شما است که بایست ان‌شاءالله انجام بدهید.

 یک نکته‌ی دیگر این است که خدای متعال به این کار برکت داد؛ وَالّا اوّل که بنده به این فکر افتادم و با دو سه نفر مشورت کردم در اینکه حالا نامه‌ای بنویسیم، به ذهنمان نمیرسید که این کار این مقدار گسترش و نفوذ و رونق پیدا کند؛ خدای متعال به این کار برکت داد. از خدای متعال تشکّر کنیم و از او استمداد کنیم برای کارهایمان که به آنها برکت بدهد. گاهی شما یک کلمه حرف میزنید، این در فضا گم میشود؛ گاهی یک کلمه حرف میزنید، خدای متعال این کلمه را در ذهنها و اقطار عالم منتشر میکند؛ معنای برکت دادن این است.

 نکته‌ی بعدی این است که ما در این کار و در همه‌ی کارهای دیگر، آزموده‌ایم که تنوّع استعدادها و ظرفیّتها خیلی مهم است. مثلاً فرض کنید که ما از نگارش تا موسیقی تا هنرِ گرافیک تا چیزهای دیگر، به همه‌ی اینها برای اینکه بتوانیم یک کار جمعی انجام بدهیم نیازمندیم؛ از هیچ نقطه‌ای غفلت نباید کرد، از هیچ استعدادی صرفِ‌نظر و غمضِ‌عین(۶) نباید کرد؛ از همه‌ی این استعدادها باید استفاده کرد. ای‌بسا کاری که فرض کنید یک ترانه میکند، یک کتاب نکند؛ یک‌جا گاهی کاری که یک پوستر ممکن است انجام دهد، ممکن است مثلاً یک مقاله انجام ندهد؛ امّا درعین‌حال ما به آن کتاب هم احتیاج داریم، به آن مقاله هم احتیاج داریم. یعنی اینکه ما توانستیم تحسین یک عدّه‌ای از نخبگان یا آحاد مردم را مثلاً با این‌جور کارها جذب بکنیم و دلهای اینها را یا ذهنهای اینها را متوجّه کنیم، این ما را غافل نکند از اهمّیّت و ارزش کارهای ماندگار و بلندمدّت؛ پوستر، یک چیز ماندگاری نیست؛ لازم است، حتماً لازم است، امّا کتاب چرا، کتاب یک چیز ماندگار است. برای تدوین کتاب فکر کنید.

 البتّه من روی این قضیّه فکر کرده‌ام، منتها متأسّفانه اشتغالات و گرفتاری‌های بنده این‌قدر زیاد است که از ده فکری که آدم میکند، یکی‌اش را هم نمیتواند اجرا کند. من یک طرحی برای تدوین یک کتاب به ذهنم رسید برای پاسخ به این سؤال که خب «شما که میگویید اسلام را بشناسیم، مستقیم به اسلام مراجعه کنیم، خیلی خب، حالا آن اسلامتان کجا است؟ به ما معرّفی کنید». فقط متن قرآن را به آنها بدهیم؟ این کافی است؛ یا نه، لازم است کار انجام بگیرد؟ من یک طرحی هم به ذهنم رسید، حالا اگر بعداً مجال شد با بعضی از دوستانی که اهل این کارند، ممکن است در میان بگذاریم؛ یک سرفصل‌هایی هست. حالا مثلاً فرض کنید دوستان اینجا اشاره کردند در مورد مسئله‌ی توحید؛ خیلی خب، توحید یک مقوله است امّا معلوم نیست تأثیر آگاه شدن و عمق‌یابی کردن جامعه‌ی جوانِ مثلاً کشور فرانسه یا انگلیس یا کجا در مورد توحید، کاراییِ آشنایی آنها با نظر اسلام در مورد حمایت از حیوانات را مثلاً داشته باشد. اتّفاقاً حالا این مثال حمایت از حیوانات که ناگهان به ذهن من آمد، این خیلی باب وسیعی دارد در روایات ما -حالا محیطزیست خیلی تکرار میشود و گفته میشود و گاهی هم اهداف سیاسی، دنبالش در دنیا مطرح میشود- اگرچنانچه شما یک جزوه یا یک مثلاً فرض کنید نماهنگ یا یک پوستر یا یک مقاله -هرچه، [یک] وسیله‌ی تبیین- درباره‌ی حمایت از حیوانات مثلاً تهیه کنید، این دلهای بیشتری را متوجّه به اسلام میکند تا آن جزوه‌ی عمیقی که در باب مثلاً توحید شما ممکن است [چاپ کنید]. از اینها نباید غفلت کرد؛ یعنی تنوّع موضوعها [مهم است‌].

 یا در مورد علائق اجتماعی؛ حالا اشاره کردند به این نوشته‌ای که یک خانم فرانسوی نوشته که من فلان‌کس را آدم متعصّب مثلاً آن‌جوری میدانستم، حالا میبینم که نه مثلاً [آن‌جوری نیست‌]. درباره‌ی تعصّب، به قول امیرالمؤمنین: شیطان «عَدُوُّ اللهِ اِمامُ المُتَعَصِّبین»؛(۷) رئیس متعصّب‌های عالم وجود، شیطان است؛ از همه متعصّب‌تر است. امروز هم شیطان اکبر که امام فرمودند آمریکا است، اینها رئیس متعصّبینند. شما ببینید چقدر «ارزشهای آمریکایی» میگویند! این ارزشهای آمریکایی خیال نکنید یک چیزهای لطیف مثلاً معنوی است؛ نه، ارزشهای آمریکایی همین چیزهایی است که کلان آن در سیاستهای آمریکا در دنیا نشان داده میشود؛ یعنی حتّی در آن سیاستهای حمایتی‌شان؛ مثلاً فرض کنید اصل چهارم ترومن -آنهایی که حالا یادشان است، آن قدیمی‌ها، مثل ما- که به معنای کمک بود؛ امّا کمکِ با هدف دیگری بود. یا آزادی؛ آزادی که گفته میشود، همانی است که در این فیلم‌های کابویی، فیلم‌های چاقوکشی و وسترن‌ها و مانند اینها مشاهده میکنید که برای اینکه مثلاً چهار نفر حمله کرده‌اند به گاوها و پنج گاو را [کشته‌اند]، این چهارنفر را میکشند؛ اگر چنانچه پشت‌سر این چهار نفر، چهل نفر دیگر هم بیایند، [آن‌] چهل‌نفر را هم قتل‌عام میکنند! یعنی میگوید [چون‌] در محیط من است، زندگی من است، مِلک من است، متعلّق به من است، بنابراین من حق دارم؛ آمدی، حمله کردی [لذا کشته میشوی‌]؛ آزادی یعنی این! واقعاً امام‌المتعصّبین اینها هستند، ارزشهای آمریکایی که روی آنها تکیه میکنند و اصرار دارند [اینها است‌]. تبیین ارزشهای آمریکایی نشان‌دهنده‌ی این است که اینها رئیس‌المتعصّبین هستند. خود غربی‌ها همین‌جور، رئیس‌المتعصّبین هستند؛ تعصّب در آنها خیلی بیشتر است. تعصّب به معنای پایبندی بی‌منطق است. «عُصبه» یا «عَصَبه»، یعنی پایبندی به خویشاوندان یا به گروه و جناح -حالا از هر مادّه‌ای که گرفتیم- این، معنای تعصّب است؛ اینها بیشتر به این پایبندند تا ماها. ماها اتّفاقاً در این زمینه‌ها یک مقداری بیش از اندازه مثلاً سهل‌اندیشی و سهل‌انگاری هم میکنیم. خب اینها تبیین بشود. خلاصه کنم: انتخاب و گزینش سرفصل‌ها و عناوینی که میتواند انسان در مورد آنها نظر اسلام را بگوید، یا صریحاً یا تلویحاً، مقایسه بشود با نظرات دیگری که امروز در دنیای متمدّن و در این تمدّن مادّی وجود دارد. اینها آن دنباله‌ی کار است که بایستی ان‌شاءالله انجام بگیرد و پیش برود.

 به هر حال، خیلی متشکّریم و خیلی خرسندیم از اینکه دوستان را امروز اینجا زیارت کردیم، ملاقات کردیم و بهره بردیم. و آن آهنگی هم که خواندند،(۸) خیلی آهنگ قشنگِ مطلوبی بود؛ منتها عرض کردم، در ترجمه‌ها خیلی مراقب باشید. اینکه گفتند طرف، ایتالیایی‌الاصل بود و ترجمه‌ی ایتالیایی [نامه‌] را نگاه کرد و دید اشکال دارد، این درست است. ما داریم کسانی را که یک متن فارسی را مینویسند، فارسی‌دانند، امّا ما که زبان مادری‌مان فارسی است، وقتی نگاه میکنیم، می‌بینیم زبان ما نیست؛ یعنی یک چیزهایی در آن هست که در زبان ما نیست؛ این خیلی مهم است. همین مجلّه‌ی کِرسنت(۹) که مال مرحوم کلیم صدّیقی(۱۰) بود، علّت اینکه خیلی مجلّه‌ی پُررواجی در کشورهای انگلیسی زبان بود -آدمهایی که مطّلع بودند به من میگفتند- این بود که این با زبان و فرهنگ انگلیسی نوشته میشد؛ این خیلی مهم است. این را اهل زبان میتوانند بفهمند؛ آن‌که اهل زبان نباشد، نمیتواند این را درست احساس کند. در ترجمه‌ها این را رعایت کنید؛ در آهنگها هم همین‌جور. البتّه آهنگ چون زیبا است و چون با صدای خوش همراه است، اگر چنانچه یک مخلوطی از یک آهنگ دیگر هم داشته باشد، ضرری خیلی نمیزند؛ مثلاً فرض کنید حالا یکی دارد آواز ایرانی میخواند، وسطش یک تحریر هندی هم اگر بیاورد، این ضربه‌ای نمیزند، ضرری نمیزند به آهنگ، به شرطی که در همین حد باشد؛ امّا اگر چنانچه کسی بخواهد آهنگ ایرانی بخواند، منتها در مجموع و در کل، مثلاً فرض کنید این آهنگ عربی دربیاید، این خیلی مطلوب نیست؛ به این چیزها خیلی توجّه کنید، اینها تأثیرات خیلی مهمّی دارد. خیلی ممنونیم.

والسّلام علیکم و رحمةالله‌


۱) در پی صدور نامه‌های رهبر معظّم انقلاب اسلامی به عموم جوانان اروپا و آمریکای شمالی، مؤسّسه‌ی پژوهشی - فرهنگی انقلاب اسلامی با تشکیل «ستاد نشر و تبلیغ پیام» و فراخوان و فعّال‌سازی ظرفیّتهای رسمی و مردمی، تلاشهایی را به منظور نشر و ترویج نامه‌ها و مضامین آنها به انجام رساند که گوشه‌هایی از این تلاش در نمایشگاه طلوع حقیقت -که در حسینیّه‌ی امام خمینی (قدّس سّره الشّریف) برگزار شد- در معرض مشاهده‌ی رهبر معظّم انقلاب قرار گرفت.
۲) آیت‌الله علیرضا اعرافی (رئیس جامعة المصطفی العالمیّة)
۳) عبدالعلی علی‌عسگری (رئیس سازمان صدا و سیما)
۴) خنده‌ی معظّمٌ‌له و حضّار
۵) ابوذر ابراهیمی‌ترکمان (رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی)
۶) چشم‌پوشی کردن و نادیده گرفتن کاری یا چیزی‌
۷) نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۲۳۴
۸) اشاره به نماهنگی انگلیسی درباره‌ی مضامین نامه‌ها که در حضور معظّمٌ‌له رونمایی شد.
۹) Crescent
۱۰) مرحوم دکتر کلیم‌صدّیقی روزنامه‌نگار مسلمان و هندی‌الاصل اهل انگلستان و از نویسندگان و متفکّران اسلامی و مؤسّس مرکز اسلامی لندن بود که با هدف گسترش اندیشه‌ی اسلامی در سراسر جهان فعّالیّت میکرد. رهبر معظّم انقلاب اسلامی در تاریخ ۱۳۷۵/۲/۵ و در پیامی، درگذشت این نویسنده و متفکّر مجاهد و رشید اسلامی را تسلیت گفتند.