بلومبرگ نوشت: ممکن نیست تحریمهای آمریکا علیه ایران بتواند با نفوذ این کشور در خاورمیانه (غرب آسیا) مقابله کند. ایران اکنون یکی از قدرتمندترین بازیگران در خاورمیانه است. ایران نقشی سرنوشتساز در سوریه، لبنان و عراق دارد و نفوذش یمن و افغانستان را نیز در بر میگیرد. مقابله با قدرت ایران میتواند به معنای رویارویی با نیروهای ایرانی در کشورهایی باشد که ایران با توسل به گروههای شبه نظامی بومی در آنها ریشه دوانده و یا توسط حکومتهای این کشورها به حضور در آنها دعوت شده است.
افزون بر این ایران در صحنه جهانی مطرود نیست. این کشور با روسیه در سوریه مشارکت میکند و منافع مشترک آن با ترکیه در مواردی چون جداییطلبی کردستان (عراق) و تقویت دولت مرکزی در بغداد روز به روز بیشتر میشود. هم ترکیه و هم ایران هر دو در کشمکشهای میان قطر با عربستان سعودی و امارات متحده عربی، از دوحه حمایت میکنند. این کشمکشها فرصتی را در اختیار ایران قرار داده است تا خود را به عنوان نیرویی برای برقراری ثبات در خاورمیانه به قدرتهای عمده ای چون هند و چین نشان دهد.
با توجه به شکافهای عمیق در دنیای عرب و شورای همکاریهای خلیج (فارس)، تلاشهای آمریکا برای منزوی کردن ایران در برابر تلاشهای چین و روسیه در ترغیب ایران به ایفای نقش منطقهای سازندهای که متناسب با وضعیت این کشور به عنوان قدرتی نوظهور باشد، قرار میگیرد.
تلاشهای آمریکا برای از بین بردن توافق هستهای به احتمال زیاد مهرههای دیگر جهانی را به حمایت از ایران ترغیب خواهد کرد.
چین ایران را به عنوان جزئی اصلی از ابتکار عمل اقتصادی خود در پروژه «یک کمربند، یک جاده» میداند که به دنبال اتصال پکن به خاورمیانه و اروپا است.
ژاپن، کره جنوبی و هند نیز به ایران به عنوان بازاری بکر و ارزشمند نگاه میکنند که ارزش ریسک برای سود اقتصادی آینده را دارد. تمامی این کشورها اکنون خریداران مواد خام و تولیدات پتروشیمی ایران هستند و همگی به دنبال سرمایهگذاریهای فراوان در اقتصاد این کشور هستند.
در ادامه این گزارش آمده است: ممکن نیست تحریمهای آمریکا علیه ایران با نفوذ این کشور در خاورمیانه مقابله کند. دولت سوریه شدیداً به ایران وابسته است و دولت عراق آن را شریک خود در نبرد با تروریستها و جداییطلبان میداند.
تداوم اهریمننمایی ایران از سوی آمریکا برای تمامی آسیبهای موجود در خاورمیانه، زیانبار بوده و تنها به بالا رفتن تنشها منجر خواهدشد. این راهبرد در زمان ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش به کار گرفته شد و با پیامدهای فاجعهباری همراه بود.
دولت ترامپ باید بار دیگر تماسی که در زمان ریاست جمهوری پیشین آمریکا با ایران وجود داشت را برقرار کرده و مقیاس همکاریهای دیپلماتیک خود با این کشور را تا حد در بر گرفتن مسائل امنیتی منطقه، ارتقا دهد.
این اتفاق باید در سطح وزارتی و با همکاری جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران و رکس تیلرسون وزیر امور خارجه آمریکا، روی دهد.
سیاستگذاران آمریکا نباید گمان کنند که میتوانند رویه موجود از 15 سال قبل تاکنون را تغییر دهند.
تجاوز به عراق نشان داد که چگونه برنامهریزی ضعیف و گمانهزنیهای اشتباه میتواند نتیجه عکس دهد.
در آن زمان دولت بوش به اشتباه پیشبینی کرد که آزاد کردن عراق از دست صدام حسین، جنبشهای دموکراتیک را در منطقه به راه خواهد انداخته و نفوذ ایران را از میان خواهد برد. به طور مشابه، ممکن است گمانه زنیهای اشتباه در مورد ایران به محو شدن قدرت آمریکا در خاورمیانهای که روز به روز غیرقابل پیشبینیتر میشود، منجر شود.