درآمد جامعه یک مکمل بسیار اساسی سفره است- اگر نخواهیم بگوییم قوت غالب- مکملی که اگر نباشد سیر شدن در بسیاری از وعدههای غذایی میسر نمیشود و هزینه یک ماه نان چیزی حدود 10 درصد مخارج یک ماه آنهاست.
در بحبوحه انتخابات 92 که بساط سیاهنمایی داغ بود وکاندیداهای مختلف برای تخمین تعداد مستضعفین جامعه با هم مسابقه گذاشته بودند، زمزمههایی شنیده شد که بنا به برخی آمار حدود 11 میلیون نفر در کشور زندگی میکنند که گذران عمرشان از مسیر یارانههاست و درآمد خاصی ندارند. فرض کنیم یک خانواده 4 نفره از این جمع تنها بخواهد نان بخورد و مثلا در 3 وعده 9 عدد نان سنگک مصرف کند؛ با قیمت جدید در حداقلیترین حالت این خانواده باید 270 هزار تومان صرف خرید نان کند. خانوادهای که حداکثر یارانه دریافتیاش 180 هزار تومان است. با فرض محالی که این خانواده هیچ هزینه دیگری نداشته باشد مشاهده میکنیم کف امنیت غذایی آن به مخاطره افتاده است.
تصمیمگیرنده برای قیمت نان کسانی هستند که نان به زحمت یک درصد هزینههای ماهانهشان است و تاثیرپذیران از قیمت نان کسانی هستند که نان بیشتر از 10 درصد هزینه ماهانهشان را شامل میشود (فارغ از تعداد بالایی که یارانه کل دارایی آنهاست)؛ کسانی که در ایام انتخابات از لسان همین تصمیمگیرندگان کنونی عمده ملت را شامل میشدند. بد نیست جناب روحانی و دولتمردانشان لطف کنند و به تصویری که در روزهای رقابتهای انتخاباتی از کشور ترسیم میکردند، برگردند و دوباره به مصوبه افزایش قیمت نان خود نگاهی بیندازند، اگر این مصوبه در نگاه اینان بر اساس خیر عمومی است پس به احتمال زیاد یا در آن روزها به دروغ از فقر و فاقه ملت سخن میراندند و خود را دلنگران معیشت مردم نشان میدادند یا اینکه اساسا اکنون ملت را با همان Mind Set وصف شده شناسایی و ارزشگذاری میکنند.