مسئله توان موشکی، یکی از موضوعات ثابت مطرح بین ایران و غرب است که بعد از عدم تائید پایبندی ایران به برجام توسط دولت ایالاتمتحده آمریکا، تمرکز بیسابقهای روی آن قرارگرفته است.
اقدام آمریکاییها در ادامه وضع تحریمهای غیرهستهای و تردید در تمدید تعلیق تحریمهای هستهای، باعث شد تا این سؤال مطرح شود که باوجود پایبندی کامل ایران به برجام و تائید آن در هشت گزارش منتشرشده توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی، دلیل ادامه حفظ خط فشار روی ایران چیست؟ سؤالی که پاسخ آن ساده و از مدتهای قبل در برخی تحلیلها دادهشده بود؛ تغییر رفتار ایران و همسوسازی آن با سیاستهای کلی غرب.
خروجی جلسه سوم مهر دیپلماتهای اروپایی در واشنگتن نیز این مسئله را نشان میدهد. اروپاییها بالاتفاق خواهان حفظ برجام و درعینحال فشار بر ایران برای شروع مذاکرات موشکی شدند. چند روز بعدازاین جلسه صداهای واضحتری از اروپاییها در مورد مذاکرات موشکی شنیده شد. زیگمار گابریل، وزیر خارجه آلمان در سخنرانی خود از آمادگی برلین برای افزایش فشارها بر ایران در عین حفظ توافق هستهای سخن گفت. فرانسویها به موضعگیری شفاهی اکتفا نکردند و از سفر قریبالوقوع وزیر امور خارجه و رئیسجمهور این کشور به تهران باهدف بحث پیرامون توان دفاعی و موشکی ایران و ثبات منطقهای در عین تلاش برای حفظ برجام خبر دادند. البته مقامات فرانسه در مورد حفظ برجام موضع اندکی متفاوتتر دارند و تغییر این توافق چندجانبه بعد از سال 2025 را محتمل دانستهاند.
پیگیری راهبردی واحد با راهکنشهایی متفاوت
این مسئله بدیهی است که بین مواضع اروپاییها و آمریکاییها در مورد توان دفاعی موشکی ایران تفاوت وجود دارد، اروپاییها بحث هستهای و بحث موشکی ایران را از هم تفکیک میکنند و حاضر نیستند برای تغییر برنامه دفاعی موشکی ایران به توافق هستهای آسیب برسانند. این گفته موگرینی که «بحث موشکی ایران خارج از برجام است»، مؤید این دیدگاه اروپاییها است. اما آمریکاییها با محاسباتی که دولت ترامپ داشته است، گمان میکنند میتوانند با اهرم برجام و گروگان گرفتن آن، ایران را مجاب کنند تا برای مذاکره در مورد توان دفاعی موشکی خود سر میز مذاکره بنشیند. بهعنوان نکته اول باید توجه کرد که اروپا و ایالاتمتحده آمریکا راهبرد واحد تضعیف و حذف توان دفاعی موشکی ایران را با دو راهکنش متفاوت پیگیری میکنند، لذا تفاوت این دو بازیگر راهکنشی و نه راهبردی است. نکته دوم اینکه راهکنشهای اروپا و آمریکا متفاوتاند نه متضاد، یعنی همدیگر را تکمیل میکنند نه تضعیف. بسیار شبیه به تقسیمکاری که بین پلیس خوب و پلیس بد وجود دارد. دراینبین اروپاییها نقش پلیس خوب و آمریکاییها نقش پلیس بد را بر عهده گرفتهاند. فارغ از ارزیابی راهکنش آمریکاییها، سادهانگارانه است اگر مواضع اروپاییها خردمندانه پنداشته شود، چراکه راهکنش آنها بیشتر هوشمندانه و در راستای نقشی است که بر عهده گرفتهاند.
راهکنش فشار مطلق و فشار مشروط
درحالیکه آمریکاییها راهکنش فشار مطلق را در پیشگرفتهاند و از هر بهانه و مناسبتی برای اعمال تحریمهای جدید و تمدید تحریمهای سابق استفاده میکنند، اروپاییها راهکنش فشار مشروط را برگزیدهاند تا بتوانند نقش خود را بهعنوان پلیس خوب بهخوبی اجرا کنند. اروپاییها تلاش حداکثری خود را بکار گرفتهاند که در عین ایجاد مطلوبیتهای حداقلی و ظاهری، ایران را مجاب به اعطای امتیازات حداکثری در مورد توان دفاعی موشکی خود کنند. درعینحال این پیام را ارسال میکنند که اگر ایران به درخواست مذاکره موشکی پاسخ مثبت ندهد، فشار مشروط اروپاییها، همگام با آمریکاییها، تبدیل به فشار مطلق خواهد شد. طبیعی است که در چنین مذاکره احتمالی، آمریکاییها بهعنوان بازیگری که بیشترین هزینه را کردهاند، یکی از نقشهای محوری را بر عهده خواهند داشت. نتیجه اینکه راهکنش اروپاییها و آمریکاییها در یک نقطه تلاقی میکند و آن اجبار ایران برای آغاز مذاکرات موشکی است.
هدف از اجبار ایران برای مذاکره موشکی
ازنظر غرب، یکی از لوازم پیشبرد راهبرد غرب، رساندن ایران به نقطهای است که مجبور شود بر سر توان دفاعی موشکی خود مذاکره کند. نتیجهی این مذاکره نمیتواند چیزی جز محدودیت کمی و کیفی موشکهای ایران باشد. در این مذاکرات حذف توان نقشآفرینی ایران در منطقه بیش از اعداد و ارقام پیرامون برد و تعداد موشکهای ایران اهمیت خواهند داشت. بهعبارتیدیگر تمام تلاشها معطوف به حذف عواملی میشود که به ایران اجازه میدهند در ورای مرزهای خود نقشآفرینی کرده و با تهدیدات علیه خود و منطقه مقابله کند، آنچه غربیها معتقدند چیزی جز خراب کردن نقشه و سیاستهای آنها در غرب آسیا نیست.
بهعنوان نتیجهگیری نهایی؛ اروپا و آمریکا در عین اشتراک راهبرد، تفاوت راهکنشی دارند. راهبرد واحد تضعیف و حذف توان دفاعی موشکی ایران است. راهکنش اروپا بر فشار مشروط و راهکنش آمریکا بر فشار مطلق مبتنی است. این راهکنشها نیز نه باهم متضادند و نه متناقض، بلکه همدیگر را تکمیل میکنند تا ایران را مجاب کنند بر سر توان دفاعی موشکی خود مذاکره کند. در طرح مذاکرات موشکی موردنظر غربیها بیش از برد و تعداد موشکها، حذف مزیت راهبردی ایران برای ایفای نقش منطقهایاش اصالت دارد، چراکه هدف نهایی حداقل بیاثر و خنثی کردن ایران در منطقه و حداکثر همسوسازی آن با سیاستهای مطلوب غرب است.