نقش محور مقاومت پس از نابودی داعش در سوریه و عراق

با پایان داعش در خاورمیانه، این منطقه  شاهد دوران جدیدی از مسائل سیاسی و اقتصادی خواهد بود که  ناشی از جنگ هفت ساله داعش  و نابودی زیر ساخت های سوریه و عراق است، طبق برآوردها، جنگ هفت ساله داعش موجب شده  خسارات سنگینی به زیرساخت های سوریه و عراق وارد شود، به طوری که نخست وزیر عراق در یک نشست خبری اعلام کرد: زیان‌های اقتصادی عراق در چند سال گذشته  بیش از 100 میلیارد دلار است.

داعش با ورود به کشور تأسیسات و زیرساخت‌‌ها را ویران کرده تا جایی که وزارت کار عراق نیز در جریان یک نشست علمی در بغداد اعلام کرد: «حملات داعش پیامدهای منفی روی میادین نفتی داشته است و به دنبال آن مقادیر زیادی از سلاح و تجهیزات ارتش عراق از بین رفته است.»  در نتیجه با غارت نفت این کشور و فروش آن در بازار سیاه عملا دست دولت مرکزی در کنترل ثروت ملی محدود شد. این شرایط در سوریه نیز قابل مشاهده است چراکه اقتصاد این کشور از آغاز درگیری های داخلی  بیش از 60 درصد کوچک شده و ارزش صادرات معدنی آن  طی این مدت از 12میلیارد دلار در سال به 2میلیارد دلار رسیده و تولید نفت خام این کشور از 387هزار بشکه در روز به 10هزار بشکه رسیده است، پول ملی این کشور نیز طی این مدت 80درصد از ارزش خود را از دست داده است.

علاوه بر چنین خسارات سنگینی در حوزه  ظاهری اقتصاد، این دو کشور در ابعاد  ساختاری اقتصاد نیز دچار مشکلات گسترده ای شده اند، اقدامات تروریستی داعش باعث فرار سرمایه های خارجی، کاهش تولیدات داخلی، افزایش بیکاری، از بین رفتن امنیت اقتصادی، گسترش  فقر، کاهش متوسط سن افراد جامعه، درگیر شدن مافیاهای جنایت فرامرزیِ در تجارت انسان، تعرض به  نوامیس و سلب آسایش روانی مردم ، عملیاتی نظیر غارت، آدم ربایی، باج خواهی، سربازگیری از مردم معمولی و قاچاق آثار تاریخی از پیامد های عمده  این جنگ نا متقارن برای دو کشور آسیب دیده است. در نتیجه اقتصاد کشورهای جنگ زده نیاز به سرمایه گذاری گسترده و عظیم در اغلب بخش های عمرانی و تولیدی دارد تا بتواند دوباره روی خوش زندگی را به مردم خود پس از کابوس داعش نشان دهد.

در بعد سیاسی نیز هر دو کشور با ضعف های گسترده ای روبرو شدند  که از مرزهای آنها خارج شده و به نوعی تمام کشورهای منطقه را درگیر خود کرده است. برجسته تر شدن شکاف های مذهبی در این کشور ها از جمله پیامد هایی است  که حتی  تهدیدی جدی برای امنیت کل منطقه تلقی می شود .  با حضور  هفت ساله داعش و ترویج تفکرات  منحط این گروه تکفیری در بین مردم و جوانان سوریه و عراق موجب شکل گیری  یک جامعه قطبی شده است که هر لحظه امکان سربرآوردن آن از طریقی دیگر  وجود دارد، این امر مستقیما می تواند مشروعیت دولتهای موجود را با کاهش و شک و تردید نسبت به آن مواجه سازد.

به لحاظ  بین المللی نیز  ظهور و افول داعش در خاورمیانه زمینه شکل گیری جنگ های نیابتی را در منطقه بیشتر کرده و حفظ یک گروه تروریستی کنترل شده و هسته های فکری آن به صورت زیر زمینی  به عنوان اهرم فشار بر روی کشور های منطقه دور از انتظار نیست. همچنین سهم خواهی دولت های شکست خورده  این جنگ  مانند عربستان سعودی  نیز به یکی از عوامل محرک ایجاد تنش در منطقه بدل شده اند  که نمونه آن را می توان در استعفای دور از انتظار نخست وزیر لبنان دید که این امر می تواند به راحتی به درون کشورهای جنگ زده نیز به شکلی دیگر راه یابد. بنابراین در این برهه کنونی که کابوس داعش در منطقه به پایان خود رسیده نیاز به همت جدی است تا موفقیت های به دست آمده به تثبیت برسند.

بدین ترتیب  حساسیت و اهمیت مسائل موجود در دوران پس از داعش کم تر از دوران حضور این گروه تکفیری- تروریستی  نیست، در نتیجه  سازندگی جهادی  و حضور گسترده  نیروهای مقاومت برای بازسازی خرابی ها نقش موثری را در ثبیت مواضع خواهد داشت. همان طور که در دوران جنگ نیروهای مقاومت از جمله ایران به عنوان یک همراه قابل اعتماد در کنار نیروهای وطنی سوریه و عراق حضور داشتند در دوران سازندگی و سرمایه گذاری های کلان اقتصادی برای بازسازی این دو کشور  نیز حضور پررنگی را می توانند داشته باشند، چراکه در پسا  داعش  و پایان جنگ به دلیل شرایط خاصی که به وجود آمده امکان تغییر معادلات به سرعت وجود خواهد داشت، به همین دلیل حضور ایران برای بازسازی های ناشی از خرابی های  جنگ یک پای دیگر جلوگیری از ظهور شکل های  دیگری  از نا امنی های بالقوه  است.

رها کردن اوضاع پس از جنگ  باعث بروز شکل جدیدی از توطئه ها در منطقه برای تغییر دستاوردهای محور مقاومت و ایجاد تنش  با هدف  تحول در ژئوپلتیک کنونی خاورمیانه  می شود. بنابراین ایران علاوه بر اینکه تمام همت  و حسن نیت خود را برای  پایان دادن به این جنگ صرف کرد در دوران سازندگی هم حضوری فعال و پررنگ را در کنار ملت های آسیب دیده می تواند داشته باشد، تا راه نیمه تمام را به فرجام خوشایند برساند. حضور شرکت های سرمایه گذار ایرانی در بازسازی مناطق جنگ زده و بازگرداندن زندگی دوباره به آنها  مانند دوران جنگ پیگیری خواهد شد؛ بدین ترتیب همان طور که حضور ایران غرور و خود باوری را به مردمان این دو سرزمین آموخت می تواند زندگی  دوباره را نیز به آنها ببخشد.