نزدیک به 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد و در این مدت، انقلاب و جمهوریاسلامی را از جوانب مختلف میتوان مورد ارزیابی قرار داد. از نظر میزان پایبندی نظام جمهوریاسلامی به آرمانهای اولیهای که بر اساس آنها انقلاب اسلامی به وقوع پیوست، از نظر میزان پیشرفت و تحقق انقلاب اسلامی از ابتدا تا کنون، از نظر میزان موفقیت نظام جمهوریاسلامی در اداره جامعه و کارآمدی آن، از نظر میزان پایبندی و همبستگی مردم با نظام و انقلاب اسلامی؛ همگی مواردی هستند که می توان آنها را مورد ارزیابی قرار داد.
البته که بررسی هر کدام از موارد یاد شده نیاز به فرصت و زمان خاص خودش را دارد و در این سطور کوتاه جای پرداختن به این موارد نیست. با این همه در یک ارزیابی کلی و با توجه به شرایط حاکم بر کشور میتوان ادعا کرد در موارد مذکور نظام اسلامی کارنامهی قابل قبولی از خود بر جای گذاشته است. اما در این بین مسائلی وجود دارد که حتی پیشرفتهای رخ داده در حوزههای یاد شده را نیز به شدت تحتالشعاع قرار داده است. یکی از این مسائل به عملکرد جریان ها و گروههای سیاسی در کشور و میزان پایبندی آنها به گفتمان امام و انقلاب مربوط میشود.
البته شکی نیست که نمیتوان همهی گروههای سیاسی را با یک چوب راند و طبیعی است که عملکرد همه یک شکل نیست. اما قابل انکار نیست که عملکرد برخی از جریانهای سیاسی ایران در قیاس با گفتمان امام و انقلاب قرابت زیادی ندارد.
جریانهای سیاسی هرچند سعی کردهاند اینطور القا کنند که محور عملکردها و منش سیاسی آنها برگرفته از آموزههای بنیانگذار انقلاب اسلامی است و حتی برخی از آنها اصرار دارند خود را منتسب به ایشان کنند و مدام شعار راه و خط امام سر میدهند، اما آنچه در عمل از آنها شاهد بوده و هستیم چیزی متفاوت با ادعاهای آنها است. این عدم همخوانی قول و عمل آنها تا حدی بوده که حتی در عرصه موضعگیریهای رسمی هم موجب شده تا در مواردی عنان را از دست بدهند و موضعگیریهایی متفاوت از مواضع ابتدایی و ادعایی خود در رابطه با گفتمان امام و انقلاب به زبان بیاورند.
بدیهی است که ورود مصداقی و جزئی به عملکرد جریانهای سیاسی و قیاس آنها با گفتمان امام و انقلاب در این کوتاه نمیگنجد و قصد ما نیز این نیست که در این سطور به چنین مسئلهای بپردازیم؛ لکن نگاهی به برخی از اصول محوری حضرت امام که به کرات در بیانات و منش ایشان وجود دارد، میزان فاصله جریانهای سیاسی مختلف درون کشور با گفتمان انقلاب و امام را نشان میدهد.
رویکرد حضرت امام در ابتدای نهضت و نوع مواجهه ایشان با مسئله انقلاب اسلامی و همچنین منش ایشان بعد از انقلاب و تا پایان عمر، نشان میدهد که اعتقاد به اسلام ناب محمدی(ص) و تکیه بر احکام اسلام و اصرار بر اجرای آنها، جهانی دانستن پیام انقلاب اسلامی، تکیه بر معنویات و نصرت خداوند، اعتماد و اطمینان واقعی به مردم، سلطهستیزی و ایستادگی در مقابل استکبار و به طور خاص آمریکا و صهیونیسم، دفاع از محرومان و مستضعفان جهان، بیتفاوت نبودن نسبت به سرنوشت مسلمانان جهان، اعتقاد عمیق به حکومت اسلامی و ولایت فقیه، اعتقاد به جمهوریاسلامی بدون یک کلمه کمتر یا بیشتر، عدم اعتقاد و اطمینان به لیبرالها در اداره کشور، سادهزیستی و زی طلبگی، تساوی همه در برابر قانون و ایستادگی در برابر قانونشکنان، مبارزه با اشرافیگرایی، از مشخصههای بارز و برجسته گفتمان امام خمینی(ره) است که بر اساس آنها انقلاب اسلامی به وقوع پیوست و این موارد را میتوان مولفهها و شاخصههای اصلی گفتمان امام و انقلاب نامید و عملکرد جریان و چهرههای سیاسی را بر اساس این موارد مورد ارزیابی قرار داد و مشخص کرد که جریانهای سیاسی در کشور نسبت به این شاخصهها در چه جایگاهی قرار دارند.
قابل انکار نیست که فاصله گرفتن جریانهای سیاسی با گفتمان امام و انقلاب در فضای کلی جامعه تاثیرگذار بوده و پیامدهای خاص خودش را به دنبال داشته و دارد اما در عین حال، کارنامه و عملکرد عموم مردم در این زمینه و میزان اظهار دلبستگی آنها با آرمانهای انقلاب اسلامی تا حد قابلتوجهی متفاوت از رویهی جریانهای سیاسی است و اگر از فاصلهگیری جریانهای سیاسی از گفتمان امام و انقلاب میگوییم به معنای این نیست که این فاصله در فضای عمومی جامعه هم وجود دارد چرا که همان طور که در ابتدا هم گفته شد، نگاهی به رویکرد کلی حاکم بر جامعه ایرانی و مقایسه آن با سالهای ابتدای انقلاب نشان میدهد میزان پایبندی جمهوریاسلامی به اصول ابتدایی انقلاب اسلامی وضعیتی قابل قبول دارد و این واقعیتی است که در مولفههای مختلف میتوان آن را مورد مداقه و بررسی قرار داد.
اتفاقا یکی از عوامل اصلی که بیانگر فاصلهگیری جریانهای سیاسی با گفتمان انقلاب است، همین فاصلهگیری آنها با مردم و دور شدنآنها از عموم مردم است و این فاصله داشتن مسئلهای است که در مقایسه پاینبدی و همبستگی مردم و سیاسیون با گفتمان انقلاب و امام هم خود را نشان داده است.
واقعیت جریان های سیاسی و مردم در قبال انقلاب و نظام اسلامی را میتوان در این تعبیر محاورهای که بعضا توسط برخی از صاحب نظران و اصحاب رسانه به کار برده میشود خلاصه کرد که:"مدتها است سیاسیون و مسئولین کشور تلاش میکنند جمهوری اسلامی را ساقط کنند اما مردم نمیگذارند"!
البته واقعبینی حکم میکند که اذعان کنیم علیرغم آنچه بیان شد، باز هم هستند سیاسیون و مسئولینی که عملکرد آنها بیانگر قرابت آنها با گفتمان انقلاب و امام است و انصافا برای ترویج شاخصههای گفتمانی امام در جامعه گام برمیدارند و اینکه از فاصله جریان سیاسی با گفتمان انقلاب سخن گفته میشود به معنای این نیست که این مسئله همهی نخبگان و خواص سیاسی را دربر میگیرد.