سیاست پدر و مادر ندارد. خیلی زیاد این را شنیدهایم اما خیلی زیاد پیش نیامده است که مثالهای ملموسی برای این گزاره در پیش روی ما باشد. این روزها اما یک مثال واضح از بیپدر و مادری عالم سیاست در پیش چشمان ما است.
در کرمانشاه و شهرهای اطرافش زلزلهای بزرگ روی داده و بیش از 400 نفر از هموطنان ما را به کام مرگ کشانده است. هزاران نفر مجروح و مصدوم و دهها هزار نفر بیخانمان شدهاند. در اینجا در عوالم صاحب پدر و مادر تنها فکر و ذکر هر انسانی باید کاستن از آلام بازماندگان و تعجیل در کمکرسانی و امداد باشد اما عدهای در این میان نمکدان جهل و تعصب را روی زخم تازه زلزلهزدگان خالی میکنند. معاون اول رئیسجمهور عمده تلفات زلزله را مربوط به واحدهای مسکن مهر معرفی میکند و رئیسجمهور هم از ثابت شدن ناکارآمدی خانهسازی دولت برای ملت سخن میگوید و روزنامه مدعی، تیتر مهوع «قصر اندوه» را برای دشنه کردن سیاهروزی ملت و فرو کردنش در قلب دشمن سیاسی خود انتخاب میکند.
تلخی داستان آنجاست که واقعیت به اذعان کارشناسان خلاف این هجمه سخیف رسانهای است. زلزله کرمانشاه با شدت 7/3 ریشتر و در عمق 10 کیلومتری زمین یکی از زلزلههای بزرگی است که در این سالها روی داده است. مقایسه این زلزله و میزان خسارتهای جانی و مالی آن گواه این است که اگر قرار بر قضاوت بر این مبنا درباره مسکن مهر باشد، قضاوتی همراه با تحسین خواهد بود. در زلزله بم با شدت 6/6 ریشتر در عمق 10 کیلومتری 26271 نفر کشته و بیش از 30 هزار نفر مجروح شدند. در زمینلرزه رودبار با شدتی مشابه زلزله کرمانشاه و در عمق 19 کیلومتری بیش از 35000 نفر کشته شدند. در آن روزها هم خبری از مسکن مهر نبود و از بد روزگار امور کشور در دستان کسانی بود که هماکنون بر سر کار هستند. جناب جهانگیری در زمان زلزله بم وزیر بودند و در زمان زلزله رودبار و منجیل هم نماینده مردم جیرفت در مجلس شورای اسلامی! آیا هیچ وقت در هیچ بلای طبیعی آنگونه که امروز کرسی غلطگیری به ناحق از دستاوردهای دیگران را در اختیار گرفتهاند خود به کسی پاسخ دادهاند؟!
آنچه در این میان مهمتر از همه است نوع نگاه مریض سیاسی حاکم بر نقل و عمل دولتمردانی است که از همان ساعات اولیه به فکر تبدیل بحران زلزله به فرصت جناحی خود بودهاند.
آنچه در زلزله اخیر که تلفات اصلیاش را در شهرستانهای استان کرمانشاه بهجا گذاشته بیش از همه به چشم آمد، نه در خود محل زلزله که صدها کیلومتر آنسوتر و در قلب پایتخت بود؛ در حالی که هنوز هیچ خبر و آمار اولیهای درباره تعداد قربانیان زلزله و حجم ویرانیها منتشر نشده بود، ناگاه انتشار تصاویری از فرو ریختن بخشهایی از دیوار ساختمانهای مسکن مهر در شبکههای اجتماعی نگاهها را به آن سو برد که علت ویرانیها ساخت ضعیف این منازل بوده است.
ناگاه با سخن غیرکارشناسی اسحاق جهانگیری که قبل از تدوین هر گزارشی خبر از آن داد که بیشترین ویرانیها مربوط به مسکن مهر بوده، تبدیل به بحث اول رسانههای دولتی شد تا بار دیگر حتی در میان بلایای زلزله وجود عاملی به نام «دولت قبل» مطرح شود. هرچند میشد این سخنان را صرفا یک شتابزدگی از سوی معاون اول رئیسجمهور دانست اما سفر بشدت امنیتی دکتر روحانی به کرمانشاه و تکرار پررنگتر سخنان جهانگیری توسط وی این فرضیه را تبدیل به یقین کرد که دولت تصمیمی جدی برای سوءاستفاده از قربانی شدن هموطنانمان در جهت مطامع سیاسی خود دارد تا این بار با تقلیل دادن همه ناکارآمدیها در مدیریت بحران به عدم توانایی مقاومت مسکنهای مهر در برابر زلزله بیش از 7 ریشتری، زلزله را نیز وارد معادلهای دوقطبی برای فرار رو به جلو کند.
پس ضعف در امدادرسانی به زلزلهزدگان و موازی آن پیگیری پرقوت معادلسازی ویرانیها با مسکن مهر بار دیگر اثبات آن بود که دولت حتی میان جان هموطنان و دوقطبیسازی برای بهرهبرداری سیاسی میل به گزینه دوم دارد.