انتظار میرود تا مواضع « ناهمسان – غیرهمسنگ» مقامات ارشد دولت در دوران پسا برجام با وضع تحریمهای جدید تحت عنوان « افزودن نام دو شرکت و هفت فرد ایرانی و شش شرکت و سه فرد خارجی به لیست تحریمها اضافه» و«ممنوعیت فروش هواپیما به ایران» تغییر کرده و من بعد شاهد «همگونی» در رفتار و مواضع دولتمردان نسبت به اقدامات امریکاییها در نقض روح و متن برجام باشیم.
«ولایتی: ادعای حق بازدید از مراکز نظامی اختراع آمانو است»، «ظریف: آنچه خانم هیلی مطرح کرده نشاندهنده بیاطلاعی ایشان از متن توافق است، میزان نظارت در برجام مشخص است»، «عراقچی: شنیدن صحبتهای اینچنینی از نماینده امریکا در سازمان ملل واقعاً عجیب است، چراکه به آسانی اعتبار گزارشهای آژانس را زیر سؤال میبرد»، « قاسمی: خواب امریکا برای بازدید از مراکز نظامی ایران تعبیر نخواهد شد» در چهار موضعگیری فوق دو موضعگیری کاملاً متفاوت با دو موضعگیری دیگر است، به گونهای که علی اکبر ولایتی و بهرام قاسمی بر خلاف محمدجواد ظریف و عباس عراقچی بازدید از مراکز نظامی کشورمان را از اساس نفی و غیرقابل وصول اعلام میکنند.
تناقضات مشابه دیگری نیز میتوان در واکنش به خروج امریکا از توافق هستهای از گفتههای مقامات رسمی کشورمان جستوجو کرد که در آن برخی افراد نظیر علی اکبر صالحی (در گفتوگو با اشپیگل) و محمدجوادظریف (در مصاحبه با المیادین) قائل به ضرورت ادامه برجام بعد از کنارهگیری امریکا بوده و در مقابل دستهای دیگر از مسئولان خروج امریکا را مساوی با مرگ برجام عنوان میکنند.
شکاف دیدگاهها در این سطح و از سوی مقامات رسمی منتسب به دولت در حالی است که انتظار میرود برای حفظ منافع ملی بهویژه در حوزه امنیت داخلی مسئولان دستگاه دیپلماسی میبایست به «فهم مشترک» از تهدیدات و چالش و حفرههای برجام رسیده و نتیجه این فهم مشترک، موضعگیری «یکدست و همسان» باشد.
مواضع زیگزاگی وزیر امور خارجه، رئیس سازمان انرژی اتمی، معاون وزیر امور خارجه و سخنگوی دستگاه سیاست خارجه و دیگر مسئولان میتواند پیامدهای نامناسبی را به همراه داشته باشد و از جمله مهمترین این پیامدها «جهت دهی به افکار ضدایرانی امریکاییها و شکل دهی به باورهای آنهاست»، جهت و شکلی که میتواند نهایتاً به عدم پایبندی ایران به برجام و قطعنامه 2231 از سوی امریکاییها بینجامد.
به بیان بهتر مواضع ضد و نقیض ایرانیها، امریکاییها را به این باور میرساند که دو اقدام آنها مبنی بر 1- معرفی کردن ایران به عنوان ناقض برجام و2- بازدید از مراکز حساس نظامی کشورمان، با مخالفت و واکنش گسترده و همگون مقامات ارشد کشورمان روبهرو نخواهد شد و چنین تصوری میتواند به توسعه تحریمها و افزایش محدودیتهای بینالمللی علیه کشورمان نیز بینجامد آنچنانکه زمانی این تلقی برای اعضای کنگره- دولت امریکا بهوجود آمد که تصویب و اجرای قوانین
مخالفت - مغایر با متن و روح برجام با واکنش مناسب دولت ایران مواجه نمیشود، قوانین مهمی را وضع کرده و همچنان چنین مسیری را دنبال میکنند.
آیا بهتر نبود محمدجواد ظریف به جای ابراز این عبارت که«هیچ بازدید هستهای نمیتواند بهانهای برای اطلاع یافتن از اسرار کشور باشد» از واژگان و کلماتی استفاده کند که نمایانگر اراده قطعی و غیرقابل تغییر ایران مبنی بر « عدم اجازه بازدید با بازرسی از مراکز نظامی کشورمان» باشد، آنهم در حالی که اکثر رسانههای مطرح غربی از تیتر «ظریف امکان بازدید از مراکز نظامی را رد نکرد» برای سخنان روز گذشته وزیر امور خارجه استفاده کردند.
آیا اصرار و پافشاری اخیر محمدجواد ظریف و علیاکبر صالحی مبنی بر «ادامه دادن برجام بدون امریکا» نمیتواند حاوی این پیام باشد که میان تصمیمگیران و تصمیمسازان در نظام، دوگانگی و شکاف وجود دارد و آیا ابراز گفتههای تناقضآمیز اینچنینی کمک به حفظ برجام (با تمام نواقص و کاستیهایش) کرده یا آنکه آن را به خطر انهدام مواجه میکند؟
طبیعی است تا مادامی که مقامات داخلی مواضع دو و گاه چندگانه در مواجهه با امریکا و برجام اتخاذ میکنند، علاوه بر ایالات متحده، فرانسه و آلمان و سایر کشورهای همپیمان امریکا درخواست «ترمیم و اصلاح متن برجام» را هماهنگ با امریکاییها طرح کنند کمااینکه فرانسه و آلمان در هفته گذشته چنین درخواستی را رسماً مطرح کردهاند.
«نبود یکدستی و همگونی» در مواضع مقامات ارشد دولت منجر به آن شده تا کاخ سفید به صورت مستمر و در تریبونهای مختلف از «پایبندی امریکا به تعهدات برجامی»سخن به میان بیاورد - آنهم در حالی که بر اساس اسناد و با رجوع به متن توافق هستهای این کشور در چند مرحله برجام را نقض کرده است – چراکه احساس میکنند ایرانیها به هر سطحی از اجرای تعهدات توسط این کشور رضایت داشته و به هر قیمتی خواهان ادامه حیات برجام هستند!
به همین دلیل است که نمایندگی امریکا در آژانس انرژی اتمی نه تنها از پایبندی کشورش به برجام سخن به میان آورده بلکه در اقدامی رو به جلو ایران را ناقض برجام معرفی میکند: «ایالات متحده به تعهدات خود در برجام پایبند بوده و انتظار دارد ایران هم به طور دقیق تعهداتش را اجرا کند. چیزی کمتر از همکاری کامل و شفاف ایران، به آژانس امکان نمیدهد که به جامعه بینالمللی نسبت به پایبندی ایران به تعهداتش اطمینان دهد.»
حال بهتر است وزیر امور خارجه کشورمان به جای عبارت «میزان نظارت در برجام کاملاً مشخص است»، ضمن تشریح و تفسیر کم و کیف میزان نظارت را برای افکار عمومی داخلی و کشورهای ناقض برجام، به صراحت برداشت امریکاییها از بند 74 تا 78 پیوست 1 برجام را مغایر با متن بداند و به صورت شفاف و قاطع از برخورد جمهوری اسلامی ایران با درخواستهای مالایطاق غربیها سخن به میان بیاورد؟
بدون تردید تا مادامی که مواضع مقامات ارشد کشورمان در باب دو مسئله بسیار مهم 1- بازدید از مراکز نظامی 2- برجام بدون امریکا، با یکدیگر پارادوکس داشته باشد و این تلقی در امریکاییها وجود داشته باشد که ایرانیها در موضوع برجام دارای شکاف جدی دیدگاه هستند و از اجرای کنونی تعهدات برجامی امریکا رضایت دارند، باید منتظر «تشدید تحریمها» و «توسعه تهدیدات نظامی» و «شیفت دادن محدودیتهای هستهای به سایر حوزهها مانند حقوق بشر» بود.