مسلمانان روهینگیا در میانمار از دهه 40 میلادی تحت سرکوب شدید نظامیان و دولت های متعدد بر سرکار آمده در این کشور بوده اند. با این که گفته می شود تمایلات استقلال طلبانه این اقلیت مسلمان که اصولا میانمار آن ها را بنگلادشی می داند، نقش مهمی در سرکوب آنان داشته است، اما واقعیت این است که این سرکوب حتی پس از اخراج بخش بزرگی از روهینگیایی ها در اواخر دهه 80 از میانمار ادامه یافت.با این که در سال 2011 نشانه های دولت مدنی در این کشور ظاهر شد اما باز هم نظامیان افراد صاحب قدرت در این کشور هستند و همه این خشونت ها در حالی رخ می دهد که دولت امروز میانماربه رهبر آنگ سان سو چی اداره می شود. سوچی که خود از قربانیان کودتای ارتش برمه بوده است و به واسطه مبارزه با کودتا جایزه صلح نوبل هم گرفت –نوبلی که اکنون از آن خون می چکد - نه تنها هیچ ابراز تاسفی بابت کشتار و پاک سازی نژادی مردم روهینگیا نکرده است، بلکه با حمایت صریح از این جنایات ، آن را نتیجه اعمال تروریستی دانسته است.
در این بین،جدا از حمایت های بی شائبه بسیاری از مسلمانان از مظلومیت مردم میانمار و تاکید بر پیگیری های سیاسی و اقتصادی برای کمک به این مردم ستم دیده ، رسانه ها و مراکز وابسته به سلفیه و وهابیت در کشورهای عربی و غیر عربی به طرزی عجیب به شدت بر حمایت از روهینگیایی ها تمرکز کرده اند مسئله ای که با رویکرد کلی این مراکز همخوان نیست . این موضوع یادآور سرازیر شدن هزاران شهروند عرب با گرایش وهابی به چچن در دهه نود و بوسنی و تغییر ذائقه مذهبی مسلمانان آن مناطق است.سلفی ها علاوه بر تمرکز بر فرقه گرایی و جلوه دادن این جنگ به عنوان جنگی بودایی – اسلامی و دعوت کردن به جهاد، برای تحریک بیشتر، شیعیان میانمار را اقلیتی خارج از این بحران و حتی همدست با دولت معرفی می کنند.فشار بیش از حد و غیر انسانی بر روهینگیایی ها، سرکوب آنان و تشکیل گروه های مسلح مقاومت، تمرکز جالب توجه سلفی ها بر دعوت به کمک به مسلمانان این کشور می تواند میانمار را به زمینی بکر برای تروریست های
افراط گرا تبدیل کند. این موضوع علاوه بر این که جنوب شرق آسیا را وارد چرخه جدیدی از ناآرامی ها خواهد کرد، بهانه ای برای سرکوب بیشتر مسلمانان روهینگیا به ارتش می دهد. علاوه بر این که اگر افراط گرایان تصمیم به حضور جدی در آن جا بگیرند؛ آن هم در نبود یک اجماع اسلامی برای متوقف کردن سرکوب ها و ایجاد فشار سیاسی و اقتصادی بر دولت میانمار خطر استقبال این اقلیت مسلمان از مبارزان تندرو و کاشتن بذر افکار افراط گرایی در میان این اقلیت مظلوم محتمل است .
آن چه جلب توجه می نماید این است عربستان سعودی دومین کشور جهان پس از میانمار است که بیشترین جمعیت مسلمانان روهینگیا در آن زندگی می کنند.نیم میلیون روهینگیایی از دهه چهل میلادی تاکنون در این کشور زندگی می کنند. دولت عربستان تا سال 2015 به نیمی از آن ها اقامت داده بود و نیمی دیگر نیز از سال 2015 تاکنون اقامت گرفته اند.عملا نیم میلیون روهینگیایی مورد ظلم و ستم و آواره مورد الطاف رژیم سعودی قرار گرفته اند و بیش از نیم قرن در فضای فکری و فرهنگی این کشور زیست می کنند. ظهور حرکت های مقاومت علیه دولت میانمار با این که پاسخی طبیعی به ظلم و ستم ارتش و دولت خانم سو چی است اما معلوم نیست نقش کشورهای حامی افراط گرایی در پشتیبانی احتمالی از هر یک از این گروه ها چیست.این روزها صفحات توییتر سعودی ها حمایت های فراوانی ازفرمانده یکی از گروه های شبه نظامی تأسیس شده در میانمار به رهبری فردی به نام عطاء ا... ابوعمار الجنونی داشته اند. حرکتی که به گفته اعضای آن برای مبارزه با ستم ارتش میانمار علیه مسلمانان تأسیس شده است اما هنوز پشتیبانی از آن ها جای پرسش دارد.آیا می توان انتظار داشت علاوه بر پررنگ شدن اسلام سعودی در لایه های اجتماعی روهینگیا، افراط گرایی با نام جهاد و با حمایت سلفی های سعودی در میانمار شکل بگیرد؟در حضور گروه های تندرو و تکفیری در کشور بنگلادش همسایه غربی میانمار و جایی که ده ها هزار آواره مسلمان میانماری در آن جا حضور دارند تردیدی نیست. جماعت اسلامی بزرگ ترین گروه تندرویی است که از سال ها قبل تاکنون در این کشور مسلمان فعالیت داشته است، علاوه بر اینکه انفجارهای فروردین امسال در بنگلادش که مسئولیت آن توسط داعش پذیرفته شد نشان می دهد افراط گرایی تکفیری تا مرزهای سومین کشور بزرگ مسلمان با کشوری که مسلمانان آن تحت ظلم و تجاوز هستند رسیده است و همین زنگ خطری برای سوء استفاده افراط گرایان از حوادث تلخ میانمار است.بی تردید عدم ایفای نقش جدی و عملی کشورهای اسلامی می تواند گروه های تندرو و حامیان آن ها را به بازیگرانی مقبول در میان این اقلیت تبدیل کند. فشار کشورهای مسلمان برای ارسال نیروهای حافظ صلح سازمان ملل به مناطق بحرانی در استان راخین میانمار و فشار سیاسی و اقتصادی عملی بر دولت این کشور برای توقف این بحران باید هر چه سریع تر انجام شود چرا که در نخستین روزهای بحران اخیر، سخن از فشار بر دولت برای متوقف کردن جنایات بود اما اکنون در برخی کشورهای مسلمان سخن از ضرورت مسلح کردن اقلیت مسلمان است. شاید پس از آن گروه های تندرو برای نجات جان مسلمانان وارد عمل شوند که این نقش و مسئولیت مسلمانان و کشورهای اسلامی را برای مقابله با این فاجعه دو چندان می سازد.
سید رضا قزوینی غرابی