اصلاح‌طلبان هربار ناامید می‌شوند و حلقه نیاوران قدرت می‌گیرد

 نطفه دوم خرداد، در مرکز تحقیقات استراتژیک بسته شد آنجا که «سعید حجاریان، مصطفی تاج‌زاده، عباس عبدی، بهزاد نبوی، محسن آرمین و همفکرانشان» آن را اداره می‌کردند و روزنامه سلام نماد بیرونی تفکرات آنها شده بود و رئیس آن یعنی موسوی خوئینی‌ها نماد مخالفت با وضع موجود و اکبر هاشمی رفسنجانی نام گرفت. درواقع چپ‌های اسلامی آن زمان توسعه سیاسی را مبنای کار قرار داده بودند و ریشه‌های فکری خود را برپایه نظریات دکتر حسین بشیریه بنیان نهادند. بعدها هم از این مجموعه حلقه کیانی شکل گرفت که در سال 74 در اعتراض به تهدید شدن عبدالکریم سروش نامه‌ای به اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس‌جمهور وقت نوشتند و اعلام مخالفت خود با جریان حاکم ریاست جمهوری را علنی‌تر کردند. در همین حلقه بذر گفتمان اصلاحات شکل داده شد.

مخالفین اما همزمان با انتقال حلقه کیانی‌ها، سنگر قبلی را فتح کرده بودند و حسن روحانی با حمایت پدر معنوی خود اکبر هاشمی رفسنجانی از سال 1371 شروع به تغییر شاکله مرکز تحقیقات استراتژیک داد. «محمد نهاوندیان، محمود واعظی، نوبخت، حسین موسویان، مرتضی بانک، علی ربیعی و صالحی امیری» کسانی بودند که جا پای چپ‌ها می‌گذاشتند و نظریات «محمود سریع‌القلم جایگزین تئوری‌های حسین بشیریه» می‌شد. در واقع آمدن روحانی به جای خوئینی‌ها نه تغییر یک فرد که تغییر یک گفتمان بود که در یکی سیاست اولویت بود و در دیگری اقتصاد و تقدم و تاخر این دو یک فاصله 180 درجه‌ای را نشان می‌داد. گویی «تکنوکرات‌ها جایگزین چپ‌های اسلامی» شده بودند و برای خود دورنمایی روشن را متصور بودند. دورنمایی که در سال 92 به ثمر نشست و پس از 76 نام دومین رئیس‌جمهور هم از این مرکز سر بیرون آورد.

از حلقه کیان رئیس‌جمهور اصلاحات بیرون آمد و از حلقه نیاوران، رئیس‌جمهور اعتدال، از یکی حزب مشارکت شکل گرفت و از دیگری حزب اعتدال و توسعه.

غرض از گفتن حلقه کیان و مکتب نیاوران یادآوری نگاه متفاوت دو جریان و ریشه‌های شکل‌گیری آنها و پذیرش بعضی تفاوت‌هاست. اینگونه است که راحت‌تر می‌توان رای بالای ظریف و کرباسیان و ربیعی و شریعتمداری را در برابر رای پایین حجتی و بیطرف تحلیل کرد. ایستادن تمام قد حسن روحانی و نیاورانی‌ها که امروز به جای قبول پست وزارت، بودن در دفتر رئیس‌جمهور و معاونت‌های رئیس‌جمهوری را ترجیح می‌دهند را مورد ارزیابی قرار داد و از لابی‌های محمود واعظی با علی لاریجانی پرده برداشت. خرده به لیست امید و عارف را به کناری اگر بگذاریم مسئله اصلی اما به فاصله‌های قدیمی دو جریان «اصلاحات و اعتدال» می‌رسد، اعتدالی که از اصلاحات بدنه اجتماعی ساخت و اینک خود یکه‌تاز میدان شده است و اصلاحاتی که تنها به لیست امید، امید دارد و هربار ناامید بازمی‌گردد. گویی پروژه‌ اصلاح‌طلبانه فشار از پایین و چانه‌زنی از بالای سعید حجاریان جای خود را به پروژه محافظه‌کارانه «رای گرفتن از پایین و لابی با بالای اعتدالیون» داده است. اعتراض به روحانی سخت است، چراکه او قبل‌تر از آنکه خود را وامدار اصلاحات بداند خود را بدهکار تیم فکری و اجرایی‌اش که سال‌ها او را در مرکز تحقیقات یاری رساندند، می‌داند. به نظر برای التیام زخم امروز باید تاریخ را دوباره مرور کرد؛ «کیان و نیاوران» هر 2 به پاستور رسیده‌اند اما این کجا و آن کجا...!؟