این روزها برجام در حالی همچنان محور اصلی مباحث مطرح میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکاست که تحرکات دیپلمایتک آمریکا در این عرصه شدت گرفته است. در همین چارچوب خانم هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل به وین و دیدار آمانو مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی رفت.
نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد بار دیگر گفت که اعتبار گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی تنها میزان دسترسی آن به سایتهای ایران بستگی خواهد داشت. برجام تفاوتی بین بازرسی از مراکز نظامی و غیرنظامی قائل نمیشود.ایران اجازه بازرسی از سایتهای نظامی را بدهد.
این نوع رفتارها در حالی صورت گرفته که چند نکته مهم در باب آن قابل توجه است. پیش از هر چیز باید به این امر توجه داشت که سفر هیلی به وین نوعی فرار به جلوی آمریکا برای پنهان سازی نقض برجام و عدم اجرای تعهداتش است چرا که جهانیان آمریکا را ناقض و ایران را پایبند برجام میدانند. سناریوی آمریکا در قبال ایران ۴ فاز داشته است تعیلق هستهای، محدودیت موشکی، عدم همراهی با مقاومت و در نهایت عدم دشمنی با رژیم صهیونیستی. آمریکا تصور میکند با برجام به اولی دست یافته و حال با فشار بر عرصه نظامی با ادعای بازرسی آژانس فاز دوم را در پیش گرفته که تحقق آن عملا تحقق بخش ۳ و چهار است.
نکته دیگر آنکه اگر بازرسی اعتبار آژانس است چرا آژانس از تاسیسات هستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی بازدید نمیکند؟ اعتبار آژانس بر آن است که در برابر زیاده خواهی آمریکا ایستاده و استقلال آژانس را حفظ کند . در این میان باید توجه داشت که آژانس صرفا صلاحیت در حوزه هستهای دارد و ورود به مراکز نظامی هرگز در اختیارات آژانس و هیچ نهاد دیگری نیست لذا ادعاهای آمریکا اقدامی غیر قابل توجیه است.
در همین حال آژانس همواره بر پایبندی ایران به تعهداتش اذعان کرده لذا درخواست هیلی امری خلاف واقع و غیر قابل پذیرش است. نکته دیگری تاثیر بحرانهای داخلی آمریکا بر اقدامات ضد ایرانی آمریکاست. ترامپ با هوچی گری علیه ایران سعی در انحراف افکار عمومی از بحرانهای داخلی دارد در حالی این بحرانها چنان است که نمیتواند بحرانهای داخلی و شکست بیرونی خود را پنهان سازد. استعفاهای پی در پی و بحران در کابینه و اعتراضهای مردمی به سیاستهای ترامپ تنها بخش کوچکی از بحران آمریکاست که شکست در برابر کره شمالی و تحولات غرب آسیا را نیز باید به آن افزود. نکته دیگر آنکه با توجه به سفر مشاور ترامپ به سرزمینهای اشغالی، اقدام هیلی را میتوان ادامه خوش خدمتی برای صهیونیستها دانست بویژه که نتانیاهو در سفر به روسیه نتواند مسکو را علیه ایران تحریک کند.
بسیاری بر این امر نیز تاکید دارند که آمریکا با طرح نظارت بر تاسیسات نظامی ایران به دنبال جاسوسی از این مراکز و تقویت اطلاعات خود علیه ایران است که جهت اجرای گزینه نظامی صورت میگیرد.
البته تاثیر شرایط درونی ایران و متاسفانه مواضع برخی مسئولان که کلامشان نشان دادن ویرانهای از ایران و نیاز به خارج میباشد را نباید در رفتار آمریکا بی تاثیر دانست. افزایش تحریمها و همزمان بیان درخواستهای زیاده خواهانه برگرفته از تصور آمریکا از چالشهای اقتصادی ایران است که گمان میکند با این حربه میتواند به امتیاز گیری از ایران بپردازد که راهکار مقابله با این وضعیت تکیه بر داشتههای درونی و عدم وابستگی به برجام و خارج است. همزمان آمریکا به دنبال ایجاد شکاف در میان نظامیان و حتی به زعم خود شکاف میان دولت و نظامیان است.آمریکا با معرفی ساختار نظامی ایران به عنوان عوامل تحریمها سعی دارد مردم را در برابر سپاه قرار دهد.
مشغول سازی سپاه به حفظ خود و مقابله با تهدیدات علیه سپاه به جای نقش آفرینی در امنیت منطقه از اهداف آمریکاست. زنجیره تحریمها و تهدیدات علیه سپاه و نیز فضای روانی و رسانهای علیه آن در راستای سناریوی گرفتار شدن در درون برای نپرداختن به بیرون است تا ماهیت انقلابی آن گرفته شود. عین این رفتار در قبال دولت و نظام ایران نیز در حال اجراست بگونهای که زنجیرهای از چالشهای اجتماعی، اقتصادی، حقوق بشری و جهانی پیش روی ایران قرار داده میشود تا با مشغول شدن به آن هم توانش کاسته شود هم فرصت پبشرفت و همچنین حضور در معادلات منطقه را نداشته باشد. سناریوی حفظ وضع موجود به جای انقلابی گری هدف این سیاست است که علیه سپاه و نظام اسلامی در حال شکل گیری است.
در حوزه منطقهای نیز آمریکا اهدافی را دنبال میکند. آمریکا که شکستهای سنگینی در عراق، سوریه و لبنان متحمل شده با جوسازی و زیادهخواهی نظامی سعی در امتیازگیری از ایران در منطقه را دارد اما تهران تسلیم این باجخواهی نمیشود. در همین راستا با توجه به رویکرد سعودی برای خروج از بحرانهای منطقه و رسیدن به داخل و پادشاهی بن سلمان این سناریو مطرح است که آمریکا با تشدید فشارها بر ایران به دنبال سوق دادن ایران به کوتاه آمدن در برابر خواستههای سعودی در منطقه بویژه در یمن باشد چنانکه زمزمههای تقلای خروج آبرومندانه سعودی از یمن به گوش می رسد.
نکته پایانی آنکه کلید واژهای در حال رواج میان مسئولان است و ان اینکه میخواهیم ایران را سوئیس منطقه سازیم. سوئیس شاید در ظاهر به منزله منطقه امن و اقتصادی است اما در اصل یک نکته مهم دارد و آن سازشکاری و عدم روحیه مقاومتی و انقلابی است. تبدیل ایران به سوئیس یعنی تبدیل شدن به کشوری مانند کشورهای عربی که مطیع آمریکا هستند و هیچ مخالفتی با سلطه نمیکنند.
اقدامات آمریکا در باب مسئله توان نظامی ایران دقیقا گامی در جهت همین سوئیسی سازی ایران است. آمریکا با فشارهای چند لایه به دنبال تغییر رفتار در مرحله نخست و در مرحله بعدی سرنگونی نظام است در حالی که همچنان ادعای پایبندی یا پایبند نبودن ایران به برجام را بهانهای برای حرکت در این مسیر قرار داده است.
قاسم غفوری