در سخنان آقای روحانی درجلسات رأی اعتماد مجلس به وزرا، چند نکته قابل توجه بود که میتواند دستمایه تحلیل و نیز پایهای برای ارزیابی عملکرد 4 سال آینده وی و دولت باشد. نخستین و مهمترین وعده ایشان که به صورت کمی نیز بیان شده است به ارتقای سطح زندگی اقشار فقیر جامعه مربوط میشود، آنجا که گفتهاند؛ برای دستیابی به عدالت اجتماعی نیازمند تغییر در شیوه حمایت اجتماعی خود هستیم. دولت دوازدهم برنامه خود را به تمرکز بر پوشش گروههای نیازمند و حمایتهای مشروط و زماندار تغییر میدهد. در تلاشیم وضعیت معیشتی حدود 10 میلیون نفر تا سال 99 بهبود پنج برابری داشته باشد و فقر مطلق ریشهکن شود.
این ادعایی بسیار مهم و سنگین است. 10 میلیون نفر از جمعیت ایران برابر 12/5 درصد کل جمعیت یا اندکی بیش از دهک اول درآمدی است. اگر قرار باشد سطح معیشت زندگی این گروه طی سه یا 4 سال 5 برابر شود، در این صورت سطح مصرف آنان به حدود مصرف فعلی دهک ششم خواهد رسید. بنابراین طبیعی است که دهکهای دوم تا ششم نیز باید آنقدر وضعشان بهبود پیداکند که باز هم فاصلهای هر چند اندک میان دهکها باشد در نتیجه میتوان گفت که سطح مصرف کل جمعیت کشور در این فاصله باید حداقل دو برابر یا حتی بیشتر شود تا امکان 5 برابر کردن مصرف پایینترین دهک درآمدی وجود داشته باشد و چون این کار باید از طریق افزایش تولید و سرمایهگذاری صورت گیرد، بنابراین باید شاهد رشد سرمایهگذاری هم باشیم و از آنجا که هزینههای دولت هم معمولاً کم نمیشود، پس بدون تردید باید تولید ناخالص داخلی طی 4 سال حداقل 100 درصد افزایش پیدا کند و این نیازمند رشد اقتصادی 20 درصد در سال است که جزو محالات است. بنابراین وعده مذکور غیرقابل تحقق است، مگر آنکه منظور ایشان از معیشت چیزی جز سبد مصرفی خانوارهای کشور باشد که از آن اطلاعی نداریم. وعده دوم که به صورت کمی بیان نشده ولی مقادیر کمی آن در برنامه آمده، مسئله اشتغال است. گفتهاند که در زمینه اشتغال هم سیاستهای فعال بازار کار را اجرا میکنیم و با اولویتگذاری استانهای محروم طرح کارورزی را اجرا میکنیم. در واقع رفع فقر بدون افزایش اشتغال، سرابی بیش نیست. اگر دولت بتواند سالانه حدود یک میلیون شغل را ایجاد کند، بخش مهمی از فقر به صورت اساسی ریشهکن خواهد شد و آنچه که از فقر میماند از طریق پرداختهای دولتی و موقتی قابل حل است. بنابراین مسئله اصلی ما با این دولت ایجاد اشتغال است ولی اجرای آن از طریق طرح کارورزی را نباید چندان جدی گرفت. مسئله اشتغال بدون سرمایهگذاری و افزایش روزافزون آن غیرقابل حل است. بنابراین پذیرش اجرایی بودن ادعای ایجاد شغل با ارجاع به طرح کارورزی بسیار سخت است.