محمد کاظم انبارلویی در یادداشتی نوشت:
رئیس جمهور پس از مقام رهبری، عالیترین مقام رسمی کشور است. رئیس جمهور، رئیس قوه مجریه است. فصل نهم قانون اساسی اختصاص به جایگاه، وظایف و مسئولیتهای کلیدی رئیسجمهور دارد. این فصل دارای 29 اصل است. در این اصول به عنوان یک میثاق ملی دقیقاً گفته شده است رئیسجمهور کیست، مردم چه انتظاراتی باید از او داشته باشند و وظایف کلیدی او چیست؟
بنابر این رئیس جمهور، یله و رها نیست که هر کاری خواست بکند و هر چه نخواست نکند. او در برابر ملت، پاسخگوست و در تعامل با دیگر قوا مشخص شده است چه مسیری را باید طی کند. اینکه رئیسجمهور محترم در مراسم تحلیف گفته است؛ «مردم با خلق حماسه اردیبهشت بار دیگر به روشنی سخن گفتند و نظرات خود را با صراحت اعلام کردند و با زبان رأی خود گفتند چه میخواهند و چه نمیخواهند و با رأی اعتماد مجدد و معنادار خود رویکرد و راهی را انتخاب کردند که 4 سال در معرض آزمون و نقد و ارزیابی همگان قرار داشت»، حرف دقیق و شفافی نیست. برای اینکه بفهمیم مردم چه گفتند و چه می خواهند؟ نمی توانیم 29 اصل از قانون اساسی و اصول مرتبط با آن را در ارتباط با وظایف رئیس جمهور نادیده بگیریم. مردم در هر انتخابات سه قِسم میشوند؛ 1- کسانی که به فرد منتخب رأی می دهند 2- کسانی که به دیگر نامزدها رأی می دهند 3- کسانی که اصلاً پای صندوق رأی نمیآیند، به آنچه اتفاق می افتد گردن مینهند. هر سه این جماعت مردم هستند و رئیس جمهور منتخب، رئیس جمهور اکثریت، اقلیت و کسانی که اصلاً رأی نداده اند نیز هست.
مردم چون از قبل به قانون اساسی به عنوان میثاق ملی رأی داده اند دوست دارند منتخب آنها به این میثاق عمل کند. اصل یکصد و بیست و یکم قانون اساسی می گوید: «رئیس جمهور در مجلس شورای اسلامی در جلسهای با حضور رئیس قوه قضائیه و اعضای شورای نگهبان تشکیل می شود، به ترتیب زیر سوگند یاد می کند و سوگندنامه را امضا می نماید.» مراسم تحلیف که در هر دوره برگزار می شود یک مراسم تشریفاتی نیست، یک عهد و پیمان با مردم در مورد کلیدی ترین وظایف رئیس جمهور است که رئیس جمهور به خداوند متعال سوگند میخورد به آن عمل کند. حلف یعنی سوگند، قسم، عهد و پیمان. تحلیف یعنی سوگند دادن! سرنوشت رئیسجمهور در دنیا و آخرت ربط مستقیم به این سوگند دارد.
حداقل 10 وظیفه کلیدی در سوگند ریاست جمهوری برای رئیس جمهور در نظر گرفته شده است. پاسداری از مذهب رسمی، نظام اسلامی و قانون اساسی سه وظیفه کلیدی رئیس جمهور است که در صدر این سوگندنامه آمده است. لذا رئیس جمهور باید در صف اول مقابله با کسانی قرار بگیرد که نسبت به مذهب رسمی، نظام و قانون اساسی، خدای ناکرده بخواهند تعرض کنند.
ملت او را به عنوان رئیس دولت با امکانات وسیع و گسترده انتخاب می کند که او این سه وظیفه را انجام دهد. لذا دستور کار روزانه رئیسجمهور در درجه اول صیانت از این سه مفهوم اصلی است. وظیفه چهارم و پنجم رئیس جمهور در این سوگندنامه آن است که خود را وقف خدمت به مردم و وقف اعتلای کشور کند. رئیس جمهور باید خود را خدمتگزار بداند و هیچ گاه این مسند مردمی را ترک نکند. او پس از یک دوره یا دو دوره باید معلوم کند چه چیزی را تحویل گرفته و چه چیزی را میخواهد به منتخب بعدی تحویل دهد و در این تحویل و تحول آیا اعتلای کشور لحاظ شده است؟
ششمین وظیفه رئیس جمهور، ترویج دین، اخلاق و گسترش عدالت است. چه خوب بود رئیس جمهور در ایام تبلیغات ریاست جمهوری به مردم توضیح می داد برای ترویج دین، اخلاق و گسترش عدالت چه کرده است؟ هفتمین وظیفه رئیس جمهور این است که از خودکامگی بپرهیزد. هشتمین وظیفه اش این است که از آزادی و حرمت مردم دفاع کند.
رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ خطاب به روحانی فرمودند؛ «اجازه دهید منتقدین دیدگاه های خود را بیان کنند، از انتقاد آشفته نشوید.» متأسفانه آقای رئیس جمهور در دوره اول خدمت خود از ممشای سوگند خویش خارج شد و آزمون خوبی در ترویج اخلاق و پرهیز از خودکامگی و حرمت نهادن به آزادی های مردم نداد و منتقدین را با عباراتی نواخت که شایسته نبود. رئیس جمهور، منتقدین را زیر بار اهانت بارترین عبارات گرفت، در حالی که منتقدین، مشفقانه به او مطالبی را میگفتند که خود او امروز صدایش در برابر بدعهدی های آمریکا بلندتر از آنان است.
منتقدین در حوزه اجتماعی و اقتصادی مطالبی را می گفتند که رئیس جمهور با بیمهری با آن برخورد میکرد، به چشم خریداری به آن نگاه نمی کرد. لذا اکنون کشور در رکود و بیکاری و گرانی دست و پا میزند و آسیبهای اجتماعی روز به روز افزایش می یابد.
رئیس جمهور در چهار سال گذشته خود را در اتاق تبلیغات انتخابات میدید و برای عبور از نقد منتقدین به دوگانه سازی های کاذب روی می آورد . این رویکرد برای کشور، خسارت بار بود.
نهمین و دهمین وظیفه رئیس جمهور در مفاد سوگندنامه، حراست از مرزها و تمامیت ارضی و پاسداری از استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. اینکه در چهار سال گذشته عمل به این وظیفه چگونه گذشت، به پاسداران مرزهای کشور به ویژه سپاه پاسداران چه بیمهریها شد، بماند. اینکه به وظیفه پاسداری از استقلال سیاسی و فرهنگی و اقتصادی چگونه عمل شد که نوعی همگرایی بین رسانههای دولتی با رسانه های اجانب برقرار شد و پاسداری در حوزه فرهنگ، سر از سند 2030 برآورد هم بماند.
اکنون چهار سال دوم خدمت آقای روحانی فرارسیده است. چهار سال دیگر، او دیگر نمی تواند رئیسجمهور باشد. لذا بحث حضور در ستاد تبلیغاتی انتخابات آینده منتفی است. سؤال کلیدی این است که آیا رئیسجمهور منتخب نمی خواهد در چهار سال دوم به 10 وظیفه کلیدی خود در مفاد سوگندنامه ریاست جمهوری که اشاره شد، برای تضمین حیثیت خود در دنیا و آخرت عمل کند؟
آنچه مردم باید ببینند در چهار سال گذشته دیدند و در چهار سال آینده هم خواهند دید. اما چون یک طرف این سوگند، خداوند تبارک و تعالی است، آیا آقای روحانی نمی خواهد به این مهم بیندیشد که خداوند، او را در عرصه عمل به این 10 وظیفه کلیدی چگونه می بیند؟ به عقیده نگارنده این دومی به مراتب مهم تر از اولی است. این روزگار میگذرد، همه ما دیر و یا زود این جهان را ترک میکنیم. باید ببینیم در محضر خدای بزرگ چه می بریم؟ به ویژه آنکه آنچه می بریم ممهور به مهر سوگندی است که در اندازه مراسم تحلیف است که در روز شنبه 14 مرداد 96 در تاریخ ایران ثبت شده است.
نمی شود از سنگینی بار مسئولیت سوگند ریاست جمهوری که کوه ها از پذیرش آن معذورند، با این جمله که «مردم در انتخابات نشان دادند چه می خواهند و چه نمی خواهند»، به راحتی عبور کرد.