تحلیل سلفی نمایندگان از منظر "فرهنگ سیاسی"

 سلفی نمایندگان با موگرینی، سوژه ی خبری این روزهاست. در این باره تحلیل های متفاوتی صورت گرفته است. نباید به سادگی از این مساله گذشت و یا در رابطه با آن دچار تقلیل‌گرایی شد.ریشه ی این مسئله را باید در فرهنگ سیاسی جست. فرهنگ سیاسی به زبان ساده یعنی باورهایی که به رفتارهای سیاسی ما جهت میدهد. بدون مواجهه واقعی و درک درست از مولفه های فرهنگ سیاسی ایران، نمیتوان قضاوتی منطقی در باب این مسئله داشت. فرهنگ سیاسی ایران را نباید سیاه و سفید دید. دچار افراط و تفریط نیز نباید شد . "خود بزرگ بینی" و "خودکم بینی" نمونه ای از این افراط و تفریط است.

 

گزاره ای نظیر "هنر نزد ایرانیان است و بس" نمونه ای از خود بزرگ بینی و گزاره هایی نظیرِ "ما یک لولهنگ هم نمیتوانیم بسازیم" یا "آمریکا می‌تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ایران را از کار بیاندازد" یا " جز در آبگوشت بزپاش و قرمه سبزی در هیچ صنعتی برتری نداریم" که محل اصلی بحث ماست نمونه های بارزی از خود کم بینی و وجه تفریطی مسئله است. هر دو نگاه با اختلافاتی که با هم دارند در یک نقطه به هم میرسند و آن عدم درک درست و ارزیابی واقعی از "خودِ ایرانی" است.

آنچه در رابطه با سلفی اخیر برخی نمایندگان مجلس با خانم موگرینی قابل بررسی است است همین وجه اخیر،  یعنی "خود کم بینی تاریخی" است که از قضا سوغاتِ روشنفکران وطنیِ غرب زده است و  ردپای آن را به لحاظ زمانی تا قبل از مشروطیت نیز  میتوان دنبال کرد بانیان این نگاهِ غیر واقعی افرادی نظیر آخوندزاده، ملکم ، طالبوف و ... بودند که درک درستی از "خود واقعی ایرانیان" نداشته اند که یکی از دلایل مهم  آن را باید در شیفتگیِ مفرط  به غرب مدرن و مقهور شدن در برابر ظواهر تمدن غرب بدون فهم دقیق از ماهیت چندلایه این تمدن دانست.  البته این جریان به این افراد محدود نماند و توانست خود را به انحاء مختلف بازتولید کند.

این جریان دوره های متفاوتی از حیات اجتماعی خود را از مشروطیت تا اکنون تجربه کرده است که اوج آن را میتوان در دوران پهلوی مشاهده کرد.گرچه با انقلاب اسلامی و نهضت امام(ره) این خط تا حدودی تضعیف شد ولی متاسفانه پس از انقلاب بر اثر غفلت متولیان فرهنگی ما، توانست تا حدودی خود را بازسازی کند و حتی در برهه هایی در متن حاکمیت و ساختارهای رسمی کشور نفوذ کند. این خط "حاملِ اصلی" این خود کم بینی تاریخی است و "احساس حقارت" ( عنوانی که در واکنش های مردمی به درستی به آن اشاره شده بود)، مولود طبیعی این خود کم بینی تاریخی است.همه باید بدانند که این خطِ تاریخی دارای زاویه های جدی و بلکه تقابل عمیق با محکمات انقلاب اسلامی و اندیشه‌های امام راحل و آموزه های رهبری است. نوع مواجهه عزتمندانه امام خصوصا با بیگانگان  و تثبیت شعار ما میتوانیم در میان مردم (که به پیشرفت های حیرت انگیزی در چهار دهه اخیر در بخش های مختلف نظامی، علمی و ... منتهی شده) و نیز ادامه قدرتمندانه این راه توسط خلف صالحش، خود در وهله اول ناشی از درکِ واقعی و شناخت دقیق از "خودِ ایرانی" است و در وهله ی دوم خط بطلانی است بر این "خود کم بینی تاریخی" که هنوز در ذهن برخی نخبگان ما رسوب کرده است و بی توجهی به همین مساله است که موجب پدیده هایی نظیر "سلفی حقارت" میشود. وظیفه علاقه مندان به گفتمان انقلاب اسلامی این است که ضریب حساسیت مردم را از طریق تبیین ماهیتِ این جریان "خود کم بین" که سعی دارند حقارت خودشان را به ملت نسبت دهند بیش از پیش بالا ببرند تا دیگر شاهد چنین پدیده های زشت و دون شان ملت نباشیم.