صادق زیباکلام ضمن مصاحبهای که در روزنامههای آرمان و صبح نو چاپ شده، میگوید: مسئله سلفیهایی که نمایندگان مجلس با موگرینی گرفتند و اساسا توجهی که نسبتا به موگرینی در مجلس شده نشأت گرفته از یک مسئله بسیار عمیقتری است که در میان ما ایرانیان وجود دارد. منظور من از ایرانیان، ایرانیان اصولگرا، اصلاحطلب یا تندرو و... نیست. ما ایرانیان به نظر میرسد که یک ولع، اشتیاق و میل زیادی داریم که بااهمیت تلقی شویم و به ما گفته شود که ایران کشور مهمی است و ایرانیان مردمان بسیار مهمی هستند، شرق و غرب وامدار تمدن ما هستند و از این دست مسائل.
وی میافزاید: خود همین آمدن سران کشورها که برای تحلیف روحانی آمدهاند ببینید که ما چقدر سعی کردیم این موضوع را در بوق و کرنا کنیم. اعم از اصلاحطلب و اصولگرا و صدا و سیما و... لحظه به لحظه گزارش میکردیم که نخستوزیر بنین هم وارد شد یا مشاور رئیسجمهور کشوری دیگر هم وارد شد. اما حقیقت این است که اگر از خانم موگرینی صرفنظر کنیم، من نمیدانم کدام شخصیت مهم از کشور مهمی برای این مراسم به ایران آمده است. اینکه ما آنقدر اصرار داریم که بزرگ جلوهگر و دیده شویم شاید ناشی از احساس عقبماندگی تاریخی باشد.
وی اضافه کرد: ریشه آنچه در مورد موگرینی و مجلس اتفاق افتاد را میتوان در این جستوجو کرد که روزنامههای اصولگرا از پریروز نسبت به حضور هیئتهای خارجی اشتیاق زیادی نشان دادند. آنها با وجود مخالفتهایی که با روحانی دارند، در عین حال از اینکه روسای کشورهای دیگر آمدهاند به خود میبالند.
زیباکلام گفت: ظرف سه چهار سال گذشته چند بار شما این جمله را از اصولگرایان شنیدید که آن شخصیت اعتراف کرده که بدون حضور ایران مسئله سوریه یا مسائل دیگر حل نمیشود. من یادم هست کنفرانسی بود که روسیه، ترکیه و ایران بودند و بنابر دلایلی آمریکاییها و انگلیسیها نبودند و چقدر اصولگرایان مانور دادند که جمهوری اسلامی ایران است که قدرت بزرگ و جدید خاورمیانه است و دیگر آمریکا در منطقه نقشی ندارد.
ما (خطابم به اصولگرایان است) از صبح تا شب روز شنبه به آمریکا و انگلستان و به فرهنگ و تمدن غرب حمله میکنیم ولی صبح یکشنبه اگر یک آدم معمولی اروپایی بگوید ایران کشور مهمی است روزنامههای اصولگرا تیتر میزنند که غربیها اذعان کردهاند ایرانیها خوبند. اگر غربیها به درد نمیخورند چرا باید آنقدر نظرشان برای ما اهمیت داشته باشد؟
درباره این سخنان باید گفت: اولا ذوقزدگی درباره شرکت چند مقام خارجی در تحلیف روحانی، مختص اصلاحطلبان بود و هیچ روزنامه اصولگرایی چنین هیجان بیموردی از خود بروز نداده است. و به راستی آمدن معاون مثلا وزیر خارجه انگلیس چه ذوقی میتواند داشته باشد.
ثانیا شبه روشنفکرانی مانند آقای زیباکلام نباید عقدههای شخصی و نهان خود را به ملت ایران نسبت دهند. اگر رسانههای حزباللهی به اعترافات مقامات و رسانههای عمده غرب درباره قدرت ایران استناد میکنند، از باب الفضل ما شهد به الاعداست؛ این چه دخلی به چهره ملتمس و حقیر برخی نمایندهها برای گرفتن عکس یادگاری با موگرینی دارد؟
استناد به مقامات و رسانههای غربی برای تفهیم این واقعیت به امثال آقای زیباکلام است که اگر خودتان توان تشخیص قدرتمندی ایران را ندارید، لااقل از کسانی بپذیرید که آنها را میپرستید.
ثالثا آقای زیباکلام با این قیافه حق به جانب اخیر- با چاشنی روانشناسی و جامعهشناسی- گویا یادش رفته است که آذرماه 1392- هنگامی که مشغول بزک آمریکا و متهم کردن جمهوری اسلامی به ماجراجویی و طفره از 30 سال مذاکره و حل مشکل بود- در روزنامه شرق نوشت: اگر نامم به جای صادق، «آلفرد» یا «دیوید» و نام فامیلی من هم به جای زیباکلام، «جانسون» یا «اسمیت» بود و به جای استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در دانشگاه «ییل» یا «استنفورد» تدریس میکردم در آن صورت حتما برای وضع نظریه «دیپلماسی مثبت» در برابر «دیپلماسی منفی» در ایران به عنوان یک نظریهپرداز سیاسی، شهره خاص و عام میشدم! و حتما صدها رساله فوق لیسانس و دکترا در خصوص بسط و تبیین نظریه دیپلماسی مثبت و منفی و انطباق آن با شرایط ایران و... به نگارش درآمده بود. اما خب اسمم صادق است و در محله بازارچه آبمنگل تهران بزرگ شدهام.