محمد عبدالهی طی یادداشتی نوشت: نامه دکتر قالیباف، ضرورت نواصولگرائی را به عنوان یک "ضرورت اجماعی" گوشزد کرد. قطعا این تحول الزاماتی دارد که در یادداشت ذیل به برخی از آنها اشاره میگردد:
1. حرکت در مسیر مکتب امام و رهبری: حرکت در مسیر نو اصولگرایی باید با توجه به اصول اساسی مکتب فکری، سیاسی و اجتماعی مکتب امام و رهبری صورت پذیرد . معیار در نقد و ارزیابی جریان اصولگرایی، میزان انطباق آن با دیدگاهها و فلسفه سیاسی مکتب امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری است. خصوصیات کامل منظومه فکری امام و رهبری معظم انقلاب به لحاظ فکری، اجتماعی و سیاسی؛ پویا ، عملیاتی و کامل است، لذا انحراف از مکتب امام میتواند زیانها و مشکلات زیادی در استمرار حرکت جبهه اصولگرایی ایجاد کند.
2. حفظ روحیه انقلابی گری و عمل انقلابی: انقلابی فکر کردن، عمل کردن و ماندن از مؤلفههای اصلی «آتش به اختیار» است. تقویت روحیه و عمل انقلابی یک نیاز اساسی برای جریان اصولگرایی است که لازمه آن بسترسازی مداوم است که می تواند جبهه اصولگرایی را حفظ و منافع کشور را تامین کند.
3. حرکت جبهه ای: جریان اصولگرایی باید به این خودآگاهی برسد که وحدت در حرکت جمعی و جبهه ای است؛ متاسفانه منافع سیاسی بعضی از افراد باعث شده است که بخواهند با همراهی برخی جریان ها و توجیه اقدامات آن ضربه ای سنگین به منافع ملی کشور بزنند ، به عنوان مثال برخی از این افراد به دلیل قرابتهای شخصی که با گروههای اصلاحطلب داشتهاند، در بزنگاههای سیاسی به ناگاه به نفع جریان مخالف تغییر مسیر داده اند؛ همین رویکرد شکستهای سنگینی را بر جبهه اصولگرایی تحمیل کرده است.
4. کار تشکیلاتی: کار تشکیلاتی یکی از ضرورتهای امروز در بین فعالین جبهه اصولگرایی است؛ شبکهسازی بین نیروهای فعال در عرصه های مختلف موجب شکوفایی استعدادهای ناشناخته در بین نخبگان و تقویت این جبهه خواهد شد.
5. پرهیز از قبیله گرایی: یکی از ایرادهای جریان اصولگرایی قبیله گرایی و عدم استفاده از تمام ظرفیت های این جریان است؛ همین مساله سبب نادیده گرفتن نقش مردم ، تشکلها و شخصیت های حاشیه جریان اصولگرایی میشود. قطعا این که عدهای معدود برای جریان اصولگرایان تصمیم گیری کنند به معنای وحدت نیست لذا اصولگرایان باید با کنار گذاشتن روحیه قبیله گرایی؛ در تمامی زمینهها چه بحث قانونگذاری، چه بحث اجرای آن و چه انتخابات وحدت حداکثری داشته باشند و چهرههای تازه، ناشناخته، جوان و جدیدی را وارد عرصه کنند.
به نظر میرسد، جریان اصولگرا، بایستی به دور از هرگونه تعصب با نقد درون گفتمانی خود ضعفها را بپذیرد و در پر رنگ کردن نقاط قوت تلاش کند و مسیر آینده را به گونهای در نظر بگیرد که راه نفوذ جریان لیبرال در نهادهای تصمیم ساز کشور را ببندد.