این روزها انتقادات فراوانی از سوی اصلاحطلبان نسبت به شورایعالی سیاستگذاری مطرح میشود. رفتارهایی که نوستالژی «پارلمان ملی و لوییجرگه اصلاحطلبان» را زنده میکند.
الاحق و الانصاف این شورا چندان هم بد عمل نمیکند... طراحی فرمولهایی برای اعلام برد انتخاباتی به هر قیمتی، پیروزی یکی از فهرستهای انتخاباتی اصلاحطلبان در تهران، کنار کشیدن عارف از انتخابات 92 بدون اعلام حمایت از روحانی، فتح شورای شهر پنجم و حرکت هوشمندانه برای عدم اعلام حمایت رسمی از رئیسجمهور روحانی در انتخابات اخیر تنها بخشی از خدمات مهم این شورا به چپهای ایرانی است.
با اینهمه اما برخی اصلاحطلبان و برخی تئوریها در اردوگاه جریان اصلاحات هستند که نقدهای تندی به این شورا دارند.
*خیزش روحانیون اصلاحطلب علیه شورای سیاستگذاری/ رهامی: جریان تحمل نمیکند!
همانطور که اشاره شد، عرصه انتقاد اصلاحطلبان از شورایعالی سیاستگذاری همواره پس از انتخاباتهاست...
مثل امروز که انتخابات 96 تمام اما انتقادات فصلی از شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان دوباره آغاز شده است.
اوایل تیرماه جاری بود که حجتالاسلام رسول منتجبنیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی طی اظهاراتی گفت: شورای عالی سیاست گذاری نمودی از یک نوع استبداد رای و فردگرایی است و اختلافات در انتخابات هیات رئیسه مجلس هم میوه تلخ شورای عالی بوده است.
او افزوده بود: تفکر رهبری اصلاحات یک تفکر ارتجاعی، استبدادی و فردگرایی است و شورای عالی سیاستگذاری باید تا زمان انتخابات مجلس یازدهم رسما منحل شود. شورای عالی سیاست گذاری نمودی از یک نوع استبداد رأی و فردگرایی است و اختلافات در انتخابات هیات رئیسه مجلس هم میوه تلخ شورای عالی بوده است.
محسن رهامی، از اعضای شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نیز چندی قبل دست به انتقادات تندی از این شورا زد.
او گفته بود: «من همان اندازه که با جریان اصلاحات رفیقیم با آقای ناطق نوری و آقای محسن قمی بیت رهبری، مراجع و علما قم همچون حضرت آیت الله یزدی و حضرت آیت الله مومن ارتباط و جلسات مستمر داریم اما آن جریان تحمل نمی کند، می گوید اگر اصلاح طلب هستید از همه ببُرید فقط با ما مرتبط باشید، هر کاری هم می کنید باید با اجازه و هماهنگی ما باشد. خوب این مبنا غلط است. این اصلاحات نیست بلکه دیکتاتوری است».
وی با انتقاد از سیاست های تک صدایی این شورا گفت: «شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب، تشکل هایی هستند که عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و شورای عالی سیاستگذاری نیستند. این حرف که شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان می گوید هر مجموعه ای خارج از این شورا برای انتخابات لیست بدهد تقلبی، بدلی و غضنفر است، به لحاظ مبنایی مشکل دارد چون دیکتاتوری محسوب می شود. 18 حزب تقاضای عضویت در شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب را داشتند اما این شورا تقاضای آنها را تاکنون نپذیرفته است بنابراین در شورای عالی سیاستگذاری نیز حضور ندارند، خود این 18 حزب مجموعه ای را تحت عنوان شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب تشکیل دادند و من را هم برای هماهنگی و ساماندهی امور انتخاباتی شان دعوت کردند، منتها خودشان قرار بود لیست بدهند، نه من».
چندی قبل نیز عبدا... ناصری، دیگر عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نیز در اظهاراتی اذعان کرد که انتقاداتی به عملکرد شورایعالی وارد شده است.
*رئیس شورایعالی سیاستگذاری: هیچ اختلافی با هم نداریم.../عضو فراکسیون امید: دوستان هوشیار باشند!/مقام حزب ندا: میخواهند انتقادات از شورایعالی شامل مرور زمان شود
مواردی که به آن اشاره شد تنها بخشی از واگویههای اصلاحطلبان در انتقاد از شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان است اما به نظر میرسد در ستاد جریان خاص خبرهای دیگری باشد.
خبرهای دیگری که همچون همیشه فقط نشانههایی از آنها دیده میشود اما دست آخر، اتفاقی که رخ میدهد اینست که فصل انتقادات به نحو مرموزی تمام میشود و شورایعالی سیاستگذاری، قبراقتر از انتخاباتهای قبلی و با تقویت همین روشهای مورد انتقاد به فعالیتهای خود ادامه میدهد.
مثلا، محمدرضا عارف، رئیس شورایعالی سیاستگذاری که به نظر میرسد خود وی نیز اختیار خاصی از خودش ندارد، به تازگی منکر هرگونه اختلافی درباره عملکرد این شورا شده است.
او درباره پیشنهاد رسول منتجبنیا، قائممقام حزب اعتمادملی مبنی بر تشکیل مجلس اصلاحات برای رفع اختلافات، نیز گفته است: پیشنهاد آقای منتخبنیا در سنوات گذشته نیز مطرح شده بود، اما برای تشکیل مجلس اصلاحات باید به نوعی سازوکار عملی برسیم که طبیعتا مورد استقبال خواهد بود.
غلامرضا حیدری، از نمایندگان اصلاحطلب عضو فراکسیون امید هم در اشاره به انتقادات علنی شده اصلاحطلبان از شورایعالی سیاستگذاری اظهار کرده است: نظر شخصی من این است که دوستان، اختلافات را به سطح جامعه نکشند و هوشیار باشند که برخی در کمین آنها نباشند چون در نهایت باعث انشقاق میشود. به عبارت دیگر برخی به انحای مختلف به دنبال اختلافافکنی هستند، پس برای رسیدن به این هدف به سراغ منتقدانی میروند که بیشتر نقدهایشان را رسانهای میکنند، پس هوشیار باشید که قطعا این عزیزان به چنین بلوغ و هوشیاری رسیدهاند!
در همین راستا، روزنامه اصلاحطلب اعتماد هم اخیراً در مقالهای نوشته است:
«پیروزی لیست امید در شواری شهر سبب نشد انتقادها از عملکرد شورای عالی سیاستگذاری فروکش کند. با بالا گرفتن انتقادها محمدرضا عارف، رییس شورای عالی سیاستگذاری اعلام کرد در یکی از جلسات این شورا تشکیل کمیته ارزیابی عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و اعضای آن به تصویب رسید و مقرر شد این کمیته با نظرخواهی از نخبگان و صاحبنظران به ارزیابی عملکرد این شورا در دوره گذشته بپردازد. به نظر میرسید شورای عالی صدای انتقادها را شنیده است و بنا دارد تا به این انتقادها پاسخ دهد.»
روزنامه کیهان نیز گزارش داد که رئیس شورای سیاستگذاری «حزب ندای ایرانیان» در یک مقاله تصریح کرده است که شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان درباره فهرست شگفتآور انتخاباتی که بسته پاسخگو نیست و میخواهد موضوع را مشمول مرور زمان کند.
*زیست ابدی شورایعالی سیاستگذاری/از «پارلمان ملی تا لویی جرگه اصلاحطلبان»؛ همه انتقاداتی که به خاک سپرده شدند
انتقادات از شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلب مسبوق به سابقه است و فقط منوط به روحانیون اصلاحطلب و چهرههای عصیانگر این جریان هم نیست.
چند سال قبل بود که «محمدعلی نجفی» که هماکنون گزینه حزب کارگزاران سازندگی برای تصدی پست شهرداری تهران است، پیشنهادی مبنی بر تشکیل «پارلمان ملی اصلاحات» را ارائه کرد.
پیشنهادی که محمد قوچانی، از چهرههای رسانهای اصلاحطلبان نیز تأکیدات فراوانی را بر آن مطرح کرد اما دست آخر هیچگاه تکلیف این پیشنهادات و تأکیدات مشخص نشد.
قبل از این دو نفر نیز «مصطفی کواکبیان» از نمایندگان اصلاحطلب مجلس بحثی را با محتوای «لوییجرگه اصلاحطلبان» مطرح کرد که البته تکلیف آن هم هیچگاه مشخص نشد.
و لذا علیالقاعده به نظر نمیرسد فرجامی بهتر از آنچه بر پارلمان ملی اصلاحات و لویی جرگه اصلاحطلبان گذشته است، در انتظار انتقادات اخیر باشد!
در این میان قابل تأمل است که چهرههای اصلاحطلب ستادی از قبیل نبوی، حجاریان، تاجزاده، عبدی و چند تن دیگر، علیالظاهر انتقاد خاصی به عملکرد شورایعالی اصلاحطلبان ندارند...
جالبتر آنکه اگر کسی هم در اردوگاه اصلاحات همچون «محمدصادق خرازی» پرچم جوانگرایی و توجه به مطالبات جوانان اصلاحطلب را مطرح کند؛ خود و حزبش، بنا به آنچه بر سرنوشت حزب ندای ایرانیان گذشت، هیچگاه درون جامعه اصلاحطلبی مورد قبول واقع نخواهند داشت.
شاید این گزارهها در کنار هم معنای خاصی داشته باشند: سکوت هسته اصلی اصلاحات، کوبش مطالبات جوانان اصلاحطلب و بیپاسخ گذاشتن پیشنهادات موازی با شورایعالی اصلاحطلبان...