لوموند در تحلیلی نوشت: درعکسی که دسامبر 2016 فردای سقوط دژ شورشیان سوری در حلب از سلیمانی منتشر شده، چهرهاش جدی و سخت است. مثل همیشه در میدان نبرد با لباس غیرنظامی ظاهر شده و یک دستار سبز رنگ دور پیشانیاش بسته است.
هفده ماه جلوتر در ژوئیه 2015 منابع آمریکایی و خاورمیانهای گزارش دادند که این فرمانده ارشد ایرانی به مسکو رفته تا نقشههای سوریه را جلوی ولادیمیر پوتین باز کند؛ او خودش را آماده کرده بود که همراه با روسیه وارد جنگ در سوریه شود. بیشک بشار اسد ادامه حیاتش را مدیون اوست.
قاسم سلیمانی قدرتمندترین مرد خاورمیانه 37 سال با جنگ زندگی کرده است. اولین رویارویی او با جنگ به سال 1980 بر میگردد. زمانی که خودش را متعهد کرد تا از نظام انقلابی بسیار جوان ایران که مورد تهدید و اشغال دیکتاتور عراق صدام حسین قرار گرفته بود دفاع نماید.
قاسم سلیمانی در سال 2000 به عراق بازگشت اما این بار به عنوان مربی و مستشاری نظامی. در آن زمان او برای میانجیگری و حل و فصل اختلاف بین احزاب شیعه و دولت بغداد در عراق بسر میبرد.
از تابستان 2014 شروع به تأمین مالی و آموزش و سازماندهی شبه نظامیان شیعه عراقی برای جنگ با داعش کرد که پیش از این او را سخت احترام و تکریم مینمودند.
انسانی با صبر و حوصله،این ژنرال دو ستاره که بلندپایهترین فرمانده سپاه پاسداران (اصلیترین نیروی نظامی ایران) محسوب میشود در عین حال فرمانده نیروی ویژه و برگزیدهای به نام قدس است که تلاش میکند اوضاع در خاورمیانه و خاورنزدیک را به شکل مطلوب نظام ایران در بیاورد.
قاسم سلیمانی به آنچه در ادبیات رسمی ایرانی «محور مقاومت» نامیده میشود استحکام بخشیده است. این محور مقاومت، تهران را از ورای عراق و سوریه و لبنان به مدیترانه متصل میکند. او ترکیه را به عقبنشینی وادار کرده و عربستان سعودی را خشمگین نموده است.
... رادیو عراق دوره صدام حسین در زمان جنگ ایران و عراق او را یک افسانه خواند که در عین حال دشمنی است که باید نابود شود. سلیمانی در عراق عشق به شهیدان را یاد گرفت. بیاعتمادی و بدگمانیاش به غرب محصول حمایت غرب از صدام حسین در زمان جنگ ایران و عراق است و بویژه آن که وقتی دیکتاتور سابق عراق بمبهای گاز شیمیایی را در جبهههای نبرد با ایران و نیز علیه شهروندان غیرنظامی به کار گرفت غرب اعلام انزجار نکرد.
تصرف موصل توسط داعش در تابستان 2014 نشانگر اوج شورش علیه قدرت نوری المالکی بود. دولت عراق وقتی داعشیها به سوی پایتخت حملهور شدند به لرزه درآمد و ظرف 48 ساعت ایران، سلیمانی را به بغداد فرستاد تا به عراقیها کمک کند. ابومهدی المهندس میگوید: «به لطف سلیمانی بود که اربیل پایتخت کردستان عراق توسط داعش به تصرف در نیامد. ما آنجا همه با هم بودیم از 4 اوت آمریکاییها آنجا را رها کرده بودند. تازه بعد از دو ماه از حمله داعش به اربیل برگشتند». ابومهدی المهندس در آن زمان فرماندهی یک گروه داوطلب بسیج مردمی را برعهده داشت، یک گروه اساساً شیعه که در پاسخ به فراخوان و فتوای آیتالله سیستانی اصلیترین قدرت مذهبی شیعه در عراق تشکیل شده بود و این درست در حالی بود که ارتش عراق در برابر داعش از هم پاشیده شده بود.
سلیمانی به یک شخصیت محبوب مردمی تبدیل شد. آرزوی بودن کنار او و گرفتن عکس سلفی با او در خطوط جنگ برای رزمندهها افزایش یافته بود. یک تحلیلگر سیاسی که نخواست نامش ذکر شود در تهران گفت: «سلیمانی همیشه دسترسی سریع و آسانی به آیتالله خامنهای دارد و این عاملی است که میتواند به او نفوذ و تأثیرگذاری ویژهای بدهد.
در سپتامبر 2016 وقتی که شایعه کاندیداتوریاش برای انتخابات ریاست جمهوری در ایران پیچید، قهرمان ملی- تمامی بلندپروازیها را در یک اطلاعیه رد کرد: «او یک سرباز باقی خواهد ماند تا پایان زندگیاش انشاءالله».
در جریان به خاکسپاری مادرش در تهران سپتامبر 2013 سلیمانی وزیر خارجه محمدجواد ظریف را در آغوش گرفت. در عین حال او جهاد پسر عمادالمغنیه فرمانده کاریزماتیک حزبالله لبنان که در ژانویه 2015 توسط نیروهای هلیکوپتر اسرائیلی در خاک سوریه کشته شد را نیز همچون پدرش در آغوش گرفت.