ر آستانه ورود به بلوغ 40 سالگی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، بازنگری در شیوه اداره صحیح کشور امری اجتنابناپذیر بلکه حیاتی است.
انقلاب اسلامی در عصر نظام مهندسی شده سلطه، نظم شیطانی موجود در جهان را بر همزده و بهعنوان معجزه قرن نابودی تفرعن قانونی شده نظام سلطه را نشانه گرفته و بانگ آزادی و مبارزه با ظلم جهانخواران را فریادزده و عصر بیداری مستضعفان را اعلام داشت و این فرمایش امام عاشقان، حضرت خمینی کبیر (ره) بارقهای از امید در دلهای مرده محرومان جهان ایجاد کرده و مانند صاعقهای سهمگین بر سر ظالمان، ستمگران و چپاولگران نظام سلطه فرود آمد که: «این قرن به خواست خدا، قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است.»
طی 39 سال گذشته نظام مقدس جمهوری اسلامی در دهها حوزه و شاخه اصلی و فرعی علمی و عملی، شگفتیساز بوده و ایران بر فراز بام برترینهای جهان خودنمایی کرده و توانسته در برابر تمامی فشارهای ظالمانه و تحمیلی قدرتهای زورگو و سلطهگر ایستادگی کند و به فرمایش حضرت امام خامنهای، همین ایستادگی 39 ساله در برابر انواع فشارها خود نشانه محکمی بر توانمندی و اقتدار نظام اسلامی ایران است اما در این میان آنچه نظام اسلامی را تهدید میکند، عربده کشی و قداره بندی دشمنان بیرونی نیست بلکه با جرئت میتوان گفت امروز سوءمدیریت بزرگترین آفت و تهدید برای نظام محسوب میشود و گویی بر همین مبناست که مقام معظم رهبری در سخنرانی نوروزی سال جاری خود در حرم مطهر رضوی علیه السلام به این آفت مهم اشاره کرده و فرمودند:
«ضعفهای زیادی هم وجود داشته که مربوط به مدیریتهای ماست نه حرکت نظام اسلامی. بنده از این ضعفها خبر دارم. ما هر جا یک مدیریت فعال انقلابی داشتیم کار پیش رفته؛ هرجا مدیریتهای ضعیف، غیرانقلابی و بیحال داشتیم کارها کند شده است. باید مدیران تلاش را بیشتر کنند. اگر مدیریت در کشور متدین، انقلابی و کارآمد باشد همه مشکلات حل خواهد شد. ما مشکل غیرقابلحل نداریم.» با توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی، آنچه امروزه باعث شده روند رشد اقتصادی کشور با کندی مواجه شده یا شاخصههای اقتصادی همسو با برنامههای پیش بینی شده حرکت نکنند، مدیریت غیرانقلابی بوده و به همین منظور است که ایشان مدیریت فعال، متدین، انقلابی و کارآمد را راه حل مشکلات کشور میدانند. اما به راستی چه رخدادهایی در فضای سیاسی، اجتمامی کشور به وقوع پیوسته که رهبر معظم انقلاب اسلامی با تاکید بر مدیریت انقلابی خواستار یک نوع اصلاح مدیریتی در کشور میشوند؟ چه کاستیها در سیستم فعلی کشور همچون علفهای هرز مانع خدمت رسانی مدیران انقلابی گردیده است؟
پس از جنگ تحمیلی و در عصر موسوم به سازندگی تفکر نگاه به غرب، رفته رفته در کالبد مدیریتی کشور جاخوش کرده و تفکر غلط و غیرانقلابی غربگرایانه روز به روز و بیش از پیش خود را به نظام اسلامی تحمیل کرده است تا جایی که در عصر موسوم به اعتدال و از سال 92 که مذاکره با شیطان بزرگ بر خلاف سیاستهای کلی نظام و بر اساس مدل تبلیغات انتخاباتی آقای روحانی به «مطالبه ملی» تبدیل شد، عملا در پناه ضرورت مذاکره با امریکا مدیریت غیرانقلابی و غربگرا بهعنوان تفکر غالب مدیریتی، هویت ملی کشور را مورد تهدید جدی قرار داده است. تجربه تلخ برجام و به بیراهه رفتن نظام مدیریتی و فاصله گرفتن مسئولان از نهضت خدمت رسانی و دل بستن آنان به حل مشکلات از طریق وادادگی و عدول از بایدها و نبایدها و ارزشهای نظام و غفلت از دهها مشکل و بحران داخلی و... همه و همه سبب شده امروز جریانی در کشور دندان تیز کرده تا با تضعیف نیروهای مسلح، راه را برای نیروهای خارجی باز کند و نیز منافع اقتصادی برای کاسبان تسلیم را فراهم آورد.
لازمه پیشرفت و تحقق رسیدن به اهداف عالیه نظام مقدس اسلامی، سه اقدام سلبی و ایجابی و تاریخی بهموازات یکدیگر است ؛ از یکسو باید در برابر مدل مهندسی شده غرب با اقتدار ایستادگی کرده و از سوی دیگر باید با تصحیح الگوهای مدیریتی بر سرعت تلاش خود برای عبور از مشکلات کشور بیفزاییم و به موازات این دو اقدام باید از تجربههای موفق 38 سال گذشته نیز حداکثر استفاده بشود. مدیریت صحیح کشور و تشخیص راه از بیراهه، با تصحیح ملاکهای تصمیمگیری و تصمیمسازی و استفاده از تجربه پیشینیان میسر است. بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری در جمع مسئولان و کارگزاران کشور، مدیریت نظام با رویکردی انقلابی و مؤمنانه، ضمن تأکید بر انسجام اسلامی و اتحاد ملی باید براساس منافع ملی ملاک تصمیمسازیها و تصمیمگیریها قرار گیرد.
وجه ممیزه مدیریت صحیح و انقلابی از مدیریت غلط و غیرانقلابی این است که در مدیریت غربگرا و غیرانقلابی هویت ملی تابعی از منافع ملی است و در چنین حالتی منافع ملی جای خود را به منافع تخیلی مدیران خواهد داد، در حالی که در مدیریت انقلابی منافع ملی تابعی از هویت انقلابی است و هویت انقلابی ملت سرفراز و مجاهد ایران براساس سه عنصر «مسلمان بودن»، «انقلابی بودن» و «عمق تاریخی» شکل میگیرد. تردیدی نیست که در مدیریت غربگرا و غیرانقلابی، هویت ملی دستخوش منافع تخیلی قرار گرفته و منافع ملی تحت تحمیل قدرتهای سلطهگر خارجی قرار خواهد گرفت.
قدرتهای استکباری برای تحمیل خواستههای ظالمانه خود شیوههای مختلفی از قبیل «تحریم»، «منزوی سازی»، «ائتلاف سازی»، «ایجاد مناقشات مرزی»، «نفوذ و بحرانسازی داخلی»، «تهدید نظامی»، «ذائقه سازی» و... را بهکار میگیرند، اما بی تردید در میان همه شیوهها و روشهای متداول، هنجارسازیهای هدفمند مبتنی بر مهندسی نظام سلطه با هدف قانونمند کردن چپاولگری از همه خطرناک تر و ویرانگرتر است. قدرتهای استعمارگر همه شئون زندگی بشر در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... را طبق نیاز نظام سلطه تعریف عملیاتی کرده و با بهرهگیری از مهندسی سازمان ملل، نسبت به ایجاد ساختارهای متناسب با تعاریف ارائه شده، دولتها را وادار به تسلیم میکنند.
ساختارهایی نظیر «FATF»، «سند 2030»، «معامله با دلار»، «سوئیفت» و... همگی در راستای تحمیل اراده ظالمانه قدرتهای استکباری و تسلیم ساختن مسئولان کشورها به پذیرش قواعد و هنجارهای غلط غربی طراحی شده و میشوند.
امروز تجربه تلخ چهار سال گذشته و خسارات جبران ناپذیر تبعیت از مدلهای غربی سبب وارد آمدن آسیبهای جدی به بنمایههای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی شده و آثار هولناک این آسیبها روز به روز، جامعه و مردم ایران را در حوزهی ذائقهسازی چند پاره کرده و موجب گسترش مفاسد اجتماعی و توسعه شرارت و ناامنی اجتماعی و تضعیف باورهای ملی و صدمه دیدن ایمان مردم نیز شده است. از همین روست که ضرورت احیای مدیریت کشور بر اساس سه عنصر پیش گفته، در سال جدید در صدر مطالبات حضرت امام خامنهای قرار داشته و مسئولان کشور در هر سه قوه و همچنین قوای لشکری مکلفند به فوریت هر چه تمام تر به این مطالبه بحق نظام و مردم لبیک گفته و مسیر واقعی و صحیح حل مشکلات کشور را هموار سازند.
سیدعبدالله متولیان