عباس عبدی عضو حزب منحله مشارکت ضمن یادداشتی نوشت: تصمیم اصلاحطلبان نادرست (به صورتی نسبی) بود، حتی اگر به دلیل ترس از پیروزی رقیب، بسیاری از آن حمایت کردند (از جمله خودم) و چه به لحاظ مایه گذاشتن غیرموجه از آقای خاتمی یا به دلیل تحتالشعاع قرار گرفتن نسبت به انتخابات ریاستجمهوری، همه و همه دست به دست هم دادند تا این لیست و تصمیم اتخاذ شده درباره آن مسکوت بماند و صدای کسی درنیاید.
مشکل اصلی آنجاست که این لیست در فضایی غیرشفاف و به صورت چراغ خاموش تهیه شده است و نکته مهمتر این که هدف آن پیروزی در انتخابات بوده و نه جلب مشارکت و رضایت کنشگران؛ و در پی این دو مسئله، نوعی انحصارطلبی و بیتوجهی به دیگران موج میزند. از این رو این تصمیم فاقد معیار و مشخصه یک کنش و تصمیم سیاسی درست و متناسب با جامعه امروز و نگرش اصلاحطلبانه است.
وی میافزاید: به طور قطع (زیان) است، این اتفاق به ضرر اصلاحات خواهد شد. آنچه که در پی این تصمیم از کف اصلاحات رفته است خیلی بیشتر از چیزی است که به دست خواهد آورد. آنچه که از دست داده نقد است، آنچه که به دست خواهد آورد، نسیه است.
هر مقطعی که اصلاحطلبان اسب خود را فقط برای پیروزی زین کردند و دیگر به هیچ ندای منتقدی گوش ندادند و مشارکت واقعی را مخل برنامه پیروزیبخش خود دیدند، با سر به زمین خوردند. فرق این لیست با انتخابات سال 84، فقط در نتیجه آن است در حالی که در بنیان ماجرا تغییری نداشت. رسیدن به وحدت در سیاست معنایی نادرست پیدا کرده است.
عبدی تصریح کرد: این که 700 لیتر هوا را در بادکنکی با گنجایش 20 لیتر ذخیره کنیم ممکن است ولی این بادکنک در هر لحظه آماده انفجار خواهد بود. فشار داخل آن به حداکثر میرسد. میتوان دیگران را دور زد و با تخریب و توهین و روشهای غیردموکراتیک آنان را وادار به سکوت و تحمل این فشار کرد و یک لیست را بست و منتشر کرد، ولی این را نمیتوان وحدت نامید. آنانی که در انتخابات شورای شهر دوم در سال 81 دچار تشتت شدند و آن اشتباه را رقم زدند، اکنون همان افراد که آن زمان و یک روز پیش از انتخابات شورای دوم، فریاد «فردا روز وزنکشی است» را سر دادند، امروز پرچمدار وحدت صوری به هر قیمتی شدهاند و همه را با عنوان وحدتشکن تخطئه میکنند و خوشحال هستند که در این کار موفق شدهاند. ولی این نگاه سادهلوحانهای است. شورای یکدست یا مجلس یکدست و هر نهاد یکدست نیست که میتواند به جامعه خدمت کند؛ پایه سیاست مشارکت است. یکدستی مخل مشارکت است. کاری که شورای اصلاحطلبان کرد و سه هفته پایانی را به صورت چراغ خاموش و غیرشفاف جلو رفت و به یکباره یک لیست را جلوی جامعه گذاشت و به قول مرحوم توفیق مصداق «آش کشک خاله» شد که چه بخوری و چه نخوری پایت حساب میشود. این رفتار زشت بر جبین همه تصمیمگیرندگانش ثبت و ضبط خواهد شد. به ویژه وقتی که برخی از استدلالها را درباره بود یا نبود یک یا چند نفر میشنویم بیش از همیشه غصه میخوریم که چرا مرز میان انحصارطلبی گروهی و اصلاحطلبی واقعی مخدوش میشود؟
مسئله این نیست که همه اعضای شورا یکدست از یک گروه شوند و یک تعهدنامه محضری هم بدهند که چنین کنند و چنان نکنند! این خجالتآور است که فردیت افراد را پیش پای یک ذهنیت موهوم تشکیلاتی که معلوم نیست از کجا تصمیم میگیرد قربانی کنند. اتفاقا در نوبت پیش نیز همین پدرخواندههای بیرون شورا بودند که آقای محسن هاشمی را برخلاف عقاید اعضای اصلاحطلب شورا به عنوان نامزد شهرداری به شورا غالب کردند و نتیجهاش وحدت اصولگرایان متفرق و سپس شهردار شدن قالیباف شد.
همانها اکنون نیز میخواهند افرادی فاقد فردیت وارد شورا شوند. این که فلانی چپ است یا چنین و چنان است و برچسبهای عجیب و غریب به دیگران زدن نتیجهای جز افتادن موریانه به تنه درخت اصلاحات ندارد و خرج کردن از آقای خاتمی نیز دلیل ناتوانی آنان در اتخاذ تصمیم درست بود.
ظاهرا انحصارطلبی و پنهان شدن پشت وحدت لیست، مهمتر از مسئله مشارکت بود در هر حال از زیانهای این نحوه سیاستورزی بیشتر است و به عوارض ناشی از آن توجهی نشده است. منافع کوچک و کوتاه مدت را فدای منافع بزرگ و میانمدت کردن بخردانه نیست.