روحیه مبارزه و جهاد در راه خدا ریشه در بینش اعتقادی و تربیت خانوادگی و شرایط سیاسی- اجتماعی طول دوران زندگی حضرت امام خمینی(ره) داشته است. مبارزات ایشان از نوجوانی آغاز و سیر تکاملی آن به موازات تکامل ابعاد روحی و علمی ایشان از یکسو و اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی ایران و سایر جوامع اسلامی از سوی دیگر در اشکال مختلف ادامه یافته است. به مناسبت سالگرد درگذشت امام خمینی (ره) بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، نگاهی گذرا به دوران مبارزه و قیام ایشان تا پیروزی انقلاب اسلامی میاندازیم.
مرجعیت امام خمینی (ره)
پس از رحلت آیت الله العظمی حائری (10 بهمن 1315 ه. ش.) مدت هشت سال سرپرستی حوزه علمیه قم را آیات عظام: سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمدتقی خوانساری بر عهده گرفتند. در این فاصله و بخصوص پس از سقوط رضاخان، شرایط برای تحقق مرجعیت عظمی فراهم گردید. آیت الله العظمی بروجردی شخصیت علمی برجسته ای بود که می توانست جانشین مناسبی برای مرحوم حائری و حفظ کیان حوزه باشد. این پیشنهاد از سوی شاگردان آیت الله حائری و از جمله امام خمینی (ره) به سرعت تعقیب شد. شخص امام (ره) در دعوت از آیت الله بروجردی برای هجرت به قم و پذیرش مسئولیت خطیر زعامت حوزه مجدانه تلاش کردند. در زمان هجرت آیت الله بروجردی به قم، امام خمینی (ره) که خود از مجتهدین و مدرسین بنام حوزه قم بودند، برای تحکیم موقعیت زعامت و مرجعیت آیت الله بروجردی کوشش فراوان به کار بردند، به طوری که برای همین منظور نیز در جلسات درس اصول مرحوم آیت الله بروجردی شرکت می کردند.
آیت اللّه العظمی بروجردی در دهم فروردین 1340 رحلت کرد. خدمات ارزنده و شخصیت علمی ایشان بار دیگر مرجعیت را به عنوان مهمترین پناهگاه مذهبی مردم در صحنه حیات اجتماعی ایران مطرح ساخت و این موقعیت فی نفسه مانعی عمده بر سر راه هدف های رژیم شاه بود. فقدان ایشان ضایعه ای جبران ناپذیر به حساب می آمد. در اسفند همین سال نیز روحانی مبارز آیت الله کاشانی که روزگاری نامش لرزه بر اندام شاه می انداخت، دار فانی را وداع گفت. امام خمینی(ره) بعد از رحلت آیت اللّه بروجردی علیرغم استقبال حوزه علمیه و مردم، همچون ادوار گذشته زندگی خویش کوچکترین قدمی برای مرجعیت خود برنداشتند و حتی در مقابل پیشنهادات و اقدامات دوستان خویش در این مسیر سرسختانه مقاومت می کردند و این در حالی بود که تحریر فتاوای امام خمینی بر تمام ابواب کتاب عروة الوثقی پنج سال قبل از رحلت آیت اللّه بروجردی پایان یافته بود و در همین سالها نیز حاشیه امام خمینی (ره) بر کتاب وسیلة النجاة به عنوان رسالۀ عملیه ـ نگارش یافته بود. پس از رحلت آیت الله بروجردی و تجزیه مرجعیت عظمی، رژیم شاه کوشید تا امر مرجعیت را به خارج از ایران منتقل نماید ولی شخصیت علمی، نگاه زهدگرایانه و تلاشهای امام (ره) برای افشاگری خیانت ها و جنایت های شاه موجب شد مرجعیت امام در میان روحانیت و مردم گسترش یابد.
واقعه خونین در مدرسه فیضیه
شاه در مورد آمادگی جامعه ایران برای انجام اصلاحات امریکا به مقامات واشنگتن اطمینان داده بود و نام اصلاحات را انقلاب سفید نهاده بود. مخالفت علما برای وی بسیار گران می آمد. تبلیغات وسیعی علیه روحانیت و امام خمینی (ره) آغاز شد. شاه تصمیم به سرکوبی قیام داشت. روز دوم فروردین 1342 که مصادف با شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) بود مأمورین مسلح رژیم با لباس مبدل اجتماع طلاب علوم دینی در مدرسه فیضیه را بر هم زدند و متعاقب آن نیروهای پلیس با سلاح گرم، وحشیانه به مدرسه فیضیه یورش بردند و به کشتار و جرح طلاب پرداختند. همزمان مدرسه دینی طالبیه تبریز نیز مورد هجوم مأمورین دولتی قرار گرفت. در پی این حوادث، منزل امام خمینی (ره) در قم هر روز شاهد حضور گروه های زیادی از نیروهای انقلابی و مردم خشمگینی بود که برای ابراز همدردی و حمایت علما و دیدن آثار جنایت رژیم به قم می آمدند. حضرت امام خمینی (ره) در روز 13 فروردین 1342 اعلامیه معروف خود را تحت عنوان «شاه دوستی یعنی غارتگری» منتشر ساختند. در این اعلامیه که یکی از تندترین بیانیه های سیاسی امام خمینی (ره) است، رژیم شاه به محاکمه کشیده شده و در پایان آن تأکید شده بود که در این شرایط تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب (ولو بلغ ما بلغ).
ماجرای دستگیری حضرت امام چه بود؟
امام خمینی (ره) در پیامی به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه بر همراهی علما و ملت ایران در رویارویی سران ممالک اسلامی و دول عربی با اسرائیل غاصب تأکید ورزیدند و پیمانهای شاه و اسرائیل را محکوم کردند و در سخنرانی خود در اجتماع مردم، با اشاره به همین قضیه از شاه به عنوان«مردک»! یاد کردند و با شجاعت از شخص شاه به عنوان عامل اصلی جنایات و هم پیمان با اسرائیل یاد کردند و مردم را به قیام فرا خواندند. همچنین ایشان شدیداً از سکوت علمای قم و نجف و دیگر بلاد اسلامی در مقابل جنایات تازه رژیم انتقاد کردند. تا اینکه ماه محرّم 1342 که مصادف با خرداد بود فرا رسید. امام خمینی (ره) فرصت را برای دعوت مردم به قیام علیه رژیم مستبد شاه غنیمت شمردند. روز عاشورا جمعیت صدهزار نفری در تهران با داشتن عکس هایی از امام (ره) به تظاهرات پرداختند و در مقابل کاخ مرمر محل استقرار شاه- برای اوّلین بار در پایتخت شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند. روزهای بعد نیز در دانشگاه و بازار و مقابل سفارت انگلیس تظاهرات گسترده ای در حمایت از قیام امام (ره) برپا بود.
امام خمینی (ره) عصر عاشورای سال 1383 هجری قمری (13 خرداد 1342 شمسی) در مدرسه فیضیه نطق تاریخی خویش را که آغازی بر قیام 15 خرداد بود ایراد کردند. سخنان ایشان همچون پتکی بر روح شاه که جنون قدرت و تکبر فرعونی او زبانزد خاص و عام بود فرود آمد. شاه فرمان خاموش کردن صدای قیام را صادر کرد. نخست جمع زیادی از یاران امام خمینی (ره) در شامگاه 14 خرداد دستگیر و ساعت سه نیمه شب (سحرگاه پانزده خرداد 42) صدها کماندوی اعزامی از مرکز، منزل حضرت امام (ره) را محاصره کردند و ایشان را در حالی که مشغول نماز شب بودند، دستگیر و سراسیمه به تهران برده و در بازداشتگاه باشگاه افسران زندانی کردند و غروب آن روز به زندان قصر منتقل نمودند. امام خمینی (ره) پس از نوزده روز حبس در زندان قصر به زندانی در پادگان نظامی عشرت آباد منتقل شدند. ایشان در حبس از پاسخ گفتن به سؤالات بازجویان، با شهامت و اعلام اینکه هیأت حاکمه ایران و قوه قضاییه آن را غیر قانونی و فاقد صلاحیت می داند، اجتناب ورزیدند. پس از دستگیری امام خمینی (ره) اعتراضات گسترده ای از سوی روحانیت و اقشار مختلف مردم از سراسر کشور آغاز و خواستار آزادی رهبر خویش شدند.
قیام 15 خرداد؛ مبدأ تاریخ انقلاب اسلامی
خبر دستگیری امام خمینی (ره) به سرعت در شهر قم و مناطق اطراف پیچید. زن و مرد از روستاها و منازل خویش در شهر به سوی منزل قائد خود حرکت کردند. شعار اصلی جمعیت «یا مرگ یا خمینی» بود که از تمام فضای قم به گوش می رسید. خشم مردم آنچنان بود که ابتدا مأمورین پلیس پا به فرار گذاشتند. آنها پس از تجهیز قوا به میدان آمدند. صبحگاه پانزده خرداد خبر دستگیری رهبر انقلاب به تهران، مشهد، شیراز و دیگر شهرها رسید و وضعیتی مشابه قم پدید آورد. مردم ورامین و شهرک های اطراف به سوی تهران سرازیر شدند. تانکها و ابزار زرهی و نیروهای نظامی برای جلوگیری از ورود معترضین به شهر در سه راهی ورامین با جمعیت درگیر شدند و جمع زیادی از راهپیمایان را به خاک و خون کشیدند. جمعیت انبوهی در حوالی بازار تهران و مرکز شهر نیز گرد آمده و با شعار «یا مرگ یا خمینی» به سوی کاخ شاه به حرکت درآمدند. روز 15 خرداد در تهران و قم حکومت نظامی برقرار شد اما علیرغم آن، روزهای بعد نیز تظاهرات وسیعی برپا بود که در هر مورد به درگیری خونین انجامید.
پانزده خرداد 42 مبدأ انقلاب اسلامی مردم ایران بود. شاه دو روز بعد از نهضت 15 خرداد، قیام مردم را بلوا و اقدامی وحشیانه، و نتیجه اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه نامید و سعی کرد تا آن را به خارج از مرزها و کسانی همچون جمال عبدالناصر نسبت دهد اما برخلاف ادعاهای مکرر شاه، عناصر چپ و کمونیستها نه تنها هیچ گونه مشارکتی در این قیام نداشتند بلکه حزب توده و دیگر کمونیستهای ایران در نوشته ها و مواضع خویش به تکرار تفسیر رادیو مسکو و روزنامه های شوروی از وقایع پانزده خرداد می پرداختند. حزب کمونیست شوروی، قیام 15 خرداد را حرکتی کور و ارتجاعی بر ضد اصلاحات مترقّیانه شاه می دانست. ادعای کذب دیگر شاه (در مورد دخالت دولت مصر) نیز علیرغم تلاش و دسیسه ساواک هیچ گاه از سوی احدی باور نشد. استقلال تمام عیار قیام پانزده خرداد آنچنان برملا و فاحش بود که اینگونه اَنگها نمی توانست کمترین لطمه ای بدان وارد سازد. با دستگیری رهبر نهضت و کشتار وحشیانه مردم در روز پانزده خرداد 42، قیام ظاهراً سرکوب شد.
اصلاحات آمریکاپسندانه رژیم شاه در دوران تبعید حضرت امام
سحرگاه 13 آبان 1343 ه. ش. دوباره کماندوهای مسلح اعزامی از تهران، منزل امام خمینی (ره) در قم را محاصره کردند. حضرت امام (ره) بازداشت و به همراه نیروهای امنیتی مستقیماً به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با یک فروند هواپیمای نظامی که از قبل آماده شده بود، تحت الحفظ مأمورین امنیتی و نظامی به آنکارا پرواز کردند. عصر آن روز ساواک خبر تبعید امام را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور در روزنامه ها منتشر ساخت. علی رغم فضای خفقان، موجی از اعتراض ها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی مدت دروس حوزه ها و ارسال تومارها و نامه ها به سازمان های بین المللی و مراجع تقلید جلوه گر شد. آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی نیز در روز تبعید امام بازداشت و زندانی شد و پس از چندی در 13 دیماه 1343 به ترکیه نزد پدر تبعید گردید. دوران تبعید امام در ترکیه بسیار سخت و طاقت فرسا بود. حضرت امام حتی از پوشیدن لباس روحانیت در آنجا ممنوع شده بود. اما هیچ یک از فشارهای روانی و جسمی نتوانست آن حضرت را وادار به سازش کند. محل اقامت اولیه امام، هتل بولوار پالاس آنکارا (اتاق 514 ـ طبقه 4) بود. فردای آن روز برای مخفی نگاه داشتن محل اقامت، امام را به محلی واقع در خیابان آتاتورک منتقل کردند. چند روز بعد (21 آبان 1343) برای منزوی تر ساختن ایشان و قطع هرگونه ارتباطی، محل تبعید را به شهر بورسا واقع در 460 کیلومتری غرب آنکارا نقل مکان دادند.
در این مدت امکان هرگونه اقدام سیاسی از امام خمینی سلب شده و ایشان تحت مراقبت مستقیم مأمورین اعزامی ایران و نیروهای امنیتی دولت ترکیه قرار داشتند. اقامت امام (ره) در ترکیه یازده ماه به درازا کشید. در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بی سابقه ای بقایای مقاومت را در ایران در هم شکست و در غیاب امام خمینی (ره) به سرعت دست به اصلاحات آمریکاپسند زد. رژیم در چند مورد بر اثر فشار مردم و علما ناگزیر شد با اعزام نمایندگانی از سوی آنان برای کسب خبر از حال امام (ره) و اطمینان از سلامت وی موافقت نماید. در این مدت امام خمینی (ره) طی چند نامه به منسوبین خویش و علمای حوزه به صورت رمز و اشاره و در قالب دعا، استواری خود در مبارزه را یادآور شده و همچنین خواستار ارسال کتابهای دعا و کتب فقهی شدند. اقامت اجباری در ترکیه فرصتی مغتنم برای حضرت امام بود تا تدوین کتاب تحریرالوسیله - جلد اول را آغاز کنند. در این کتاب که حاوی فتاوای فقهی امام خمینی (ره) است، برای نخستین بار در آن روزها، احکام مربوط به جهاد و دفاع و امر به معروف و نهی از منکر و مسائل روز به عنوان تکالیف شرعیِ فراموش شده مطرح گردیده است.
تبعید امام خمینی (ره) از ترکیه به عراق
روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آیت الله حاج آقا مصطفـی از ترکیه به تبعیدگاه دوم، کشـور عراق اعزام شدند. امام خمینی (ره) پس از ورود بـه بـغداد بـرای زیارت مرقـد ائـمه اطهار (ع) به شهــرهــای کاظمیـن، سامـرا و کـربلا شتـافتند و یک هـفـته بعد بـه محل اصلـی اقـامت خـود یعنـی نجف عزیمت کردند. دوران اقامت 13 ساله امام خمـینی (ره) در نجف در شرایطی آغاز شد که هر چند در ظاهر فشارها و محدودیـتهای مستقیـم در حـد ایـران و تـرکیه وجـود نـداشت، اما مخالفـتها و کارشکـنـیها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه دشمـن رویاروی بـلکه از ناحیه روحانی نمایان و دنیا خـواهان مخفی شده در لباس دیـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود که حضرت امام با هـمـه صـبر و بـردباری معروفـشان بارها از سخـتی شرایط مبارزه در ایـن سالها بـه تلخی تمام یاد کردهاند، اما هـیچ یک از ایـن مصـائب و دشـواریها نـتـوانـست ایشان را از مـسیــری که آگـاهانه انتخاب کرده بودند، باز دارد.
چرا پاریس مقصد هجرت حضرت امام شد؟
در دیدار وزرای خارجه ایران و عراق در نـیـویـورک تصـمـیـم به اخراج امام خمینـی (ره) از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل حضرت امـام در نجف بـوسیله قـوای بعثـی محاصره شد که انعکاس ایـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ایران، عراق و دیگـر کشـورها مـواجه شـد. روز 12 مهر، امام خمینی (ره) نجف را به قصد مرز کـویت ترک کردند. دولت کویـت با اشاره رژیـم ایـران از ورود حضرت امـام بـه ایـن کـشـور جلوگـیـری کـرد. قـبـلا صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و یا سـوریه بـود امـا ایشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان (حجتالاسلام حاج سیـد احمـد خمینـی) تصمیـم بـه هجـرت به پاریـس گرفتند. در روز 14 مهـر ایشان وارد پاریس شدند؛ و دو روز بعد در منزل یکی از ایرانـیـان در نوفـل لـوشـاتــو (حـومـه پاریـس) مستقـر شـدنـد. مامـوریـن کاخ الیزه نظر رئیـس جـمهـور فـرانسه را مبنـی بـر اجتناب از هرگـونه فـعـالـیـت سـیاسـی بـه حضرت امام ابلاغ کـردنـد. ایـشـان نیز در واکـنـشــی تنـد تصـریح کـرده بـود که ایـنگونـه محدودیتها خلاف ادعای دموکراسی است و اگر ناگزیر شـوند تا از ایـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ایـن کـشـور بـه آن کـشـور بـروند، بـاز دست از هـدفهایـشان نخـواهـد کشیـد.
بازگشت امام خمینی (ره) به ایران پس از 14 سال تبعید
اوایل بهمـن 57 خبر تصمیم حضرت امام در بازگشت بـه کـشور منتشر شد. هر کس که میشنید اشک شوق فرو میریخت. مردم 14 سال انتظار کشیده بـودنـد. اما در عیـن حال مردم و دوستان امام خمینی (ره) نگـران جان ایشان بـودند چرا که هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حکومت نظامی بر قرار بود اما حضرت امام تصمیـم خویـش را گرفته و طی پیامـهـایی به مردم ایران گـفـته بـودند که میخـواهند در ایـن روزهای سرنـوشـت سـاز و خطیر در کنار مردم باشند. دولت بخـتـیار با هماهنگی ژنرال هایزر فـرودگـاههای کشـور را به روی پـروازهـای خـارجی بست اما پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نـیـاورد و ناگزیـر از پذیرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمینـی (ره) بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دوری از وطـن وارد کشـور شـدند. استقبال بـی سـابـقـه مـردم ایـران چنـان عـظـیـم و غـیـر قـابل انکـار بــود که خبرگزاریهای غربـی نیز ناگزیر از اعـتـراف شـده و مستـقـبـلیـن را 4 تا 6 میلیون نفر برآورد کردند.
پیروزی انقلاب اسلامی و پایان رژیم پهلوی
امام خمینی (ره) در 15 بهمن 57 دولت موقت انقلاب را تعیین کردند و مهدی بازرگان که چهره ای متدین و با سابقه مبارزاتی و دارای تجربه در نهضت ملی شدن صنعت نفت را داشت و از سوی شورای انقلاب برای نخست وزیری معرفی و پیشنهاد شده بود، با حکم حضرت امام به این سمت منصوب شد. امام خمینی (ره) در متن حکم به انتصاب وی تصریح کرده بود که او را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی مأمور تشکیل کابینه برای تهیه مقدمات رفراندوم و برگزاری انتخابات کرده است. حضرت امام از مردم ایران درخواست کردند تا نظر خود را در مورد این انتخاب اعلام کنند و سراسر کشور با برگزاری راهپیمایی های گسترده به حمایت از تصمیم امام پرداختند.
روز 19 بهمن 1357 پرسنل نیروی هوایی در محل اقامت امام خمینی (ره) (مدرسه علوی تهران) با ایشان بیعت کردند. ارتش شاه در آستانه سقوط کامل قرار گرفته بود، پیش از این بسیاری از سربازان و درجه داران مؤمن ارتش با فتوای حضرت امام پادگان ها را ترک کرده و به صفوف ملت پیوسته بودند. روز 20 بهمن همافران در مهمترین پایگاه هوایی تهران دست به قیام زدند. گارد شاهنشاهی برای سرکوب آنان گسیل شد. مردم به حمایت از نیروهای انقلابی وارد صحنه شدند. روز 21 بهمن پایگاه های پلیس و مراکز دولتی یکی پس از دیگری به دست مردم سقوط کردند. فرماندار نظامی تهران طی اطلاعیه ای ساعات منع عبور و مرور را به ساعت چهار بعد از ظهر افزایش داد. همزمان با آن بختیار جلسه اضطراری شورای امنیت را تشکیل داد و فرمان اجرای کودتای طراحی شده از سوی هایزر را صادر کرد. از سوی دیگر امام خمینی (ره) طی پیامی از مردم تهران خواست تا برای جلوگیری از توطئه در شرف وقوع، به خیابانها بریزند و حکومت نظامی را عملاً لغو کنند. سیل جمعیت زن و مرد و کودک و بزرگ به خیابانها ریخته و مشغول سنگربندی شدند. اولین تانک ها و تیپ های زرهی کودتاچیان به محض حرکت از پایگاه هایشان به وسیله مردم از کار افتادند. کودتا در همان آغاز با شکست مواجه شد. بدین ترتیب آخرین مقاومت های رژیم شاه در هم شکسته شد و صبحدم 22 بهمن خورشید پیروزی نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی و پایانی بر دوران دیرپای سلطنت شاهان ستمگر در ایران طلوع کرد.