کواکبیان: چک سفیدامضاء به روحانی نخواهیم داد

چهره جنجالی مجلس دهم است، برای بیان اخطار یا تذکرش گاهی از صدای بلندش هم کمک می‌گیرد. او اکنون برای دومین بار نماینده پارلمان شده است.

 

در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم نام مصطفی کواکبیان به عنوان یک کاندیدا زمزمه می شود. ظاهرا کواکبیان بی‌میل نیست که سومین رئیس‌جمهور ایران از خطه سمنان باشد. اگرچه تاکید دارد که برایش بهتر است همان درس و بحث دانشگاهی را پی بگیرد تا اینکه بخواهد مسئولیت اجتماعی داشته باشد اما شواهد می‌گوید برای آنچه خودش «فداکاری» می‌خواند برنامه هایی دارد.

حزب مردم سالاری مدت‌هاست از سازوکار انتخاباتی اصلاح طلبان ناراضی است. آنها معتقدند اصلاح طلبان به اشخاص بیش از احزاب بها می‌دهند و این روند راه به جایی نمی‌برد. احتمال کاندیداتوری دبیرکل این حزب، ما را برآن داشت که درباره برنامه‌های اصلاح طلبان و مردم سالاری برای انتخابات با مصطفی کواکبیان به گفت‌وگو بنشینیم که مشروح آن در ادامه می‌آید:

******

 

اصلاح‌طلبان به جز حمایت از آقای روحانی، استراتژی روشن دیگری را برای انتخابات مطرح نکرده‌اند اما به نظر می رسد که برای هر دو انتخابات پیش‌رو برنامه‌ریزی‌های دیگری هم شده است...

در خصوص استراتژی اصلاح‌طلبان باید به سه نکته اساسی توجه کنیم؛ اولین و مهمترین استراتژی، حضور حداکثری مردم در انتخابات است. ما بر این باور هستیم که اساسا قوام نظام و اقتدار حکومت به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات بستگی دارد و لذا هر عامل و حرکتی که موجب کاهش حضور مردم در پای صندوقهای رای بشود، برخلاف استراتژی کلی اصلاح‌طلبان است.

راهبرد دوم ما این است که انتخاباتی کاملا رقابتی، عادلانه، سالم، آزاد و بی‌حاشیه داشته باشیم. این برای ما بسیار مهم است که مردم در یک فضای بسیار طبیعی و آرام بیایند و بدون هرگونه حاشیه‌هایی مثل 88، به انتخاب اصلح مبادرت کنند. چه در بحث انتخاب رئیس‌جمهور و چه در بحث انتخاب اعضای شورای اسلامی ‌شهر و روستا. لذا ما باید واقعا تلاش کنیم همان مبحث که مقام معظم رهبری فرمودند که رای مردم حق‌الناس است، محقق شود. بسیار امیدواریم که واقعا همه تلاش کنیم در جهت اینکه این فرمایش تحقق پیدا کند و کوچکترین خدشه‌ای در میان نباشد.

استراتژی سوم هم این است که با وحدت و انسجام بتوانیم پیروز میدان شویم و نگذاریم جریانات پوپولیستی و عوام‌گرا که واقعا موجب مشکلاتی برای کشور شده‌اند به عرصه برگردند. لذا به طور طبیعی در هر مسابقه‌ای باید بعد از اینکه رقابت سالم بود، پیروزی داشته باشیم. ما معتقدیم که اصلاح‌طلبان باید متحد و منسجم عمل کنند و پیروز میدان شوند.

اما ظاهرا اختلافی هم بین اصلاح‌طلبان پیش آمده بود که...

ما در مورد انتخابات شوراها معتقدیم که اساسا ربطی به مرکز ندارد. یعنی شوراها در هر استان، شهرستان، بخش و روستا مربوط به احزاب و فعالان سیاسی همانجاست. اینکه بخواهیم از تهران یک خط واحدی را پیگیری کنند نه شدنی و نه مورد پذیرش است. بعضی دخالتهای بی مورد گاها از تهران در بحث انتخابات شوراها می‌شود که به نظر می‌رسد خیلی منطقی نباشد. البته ما چهار تا حوزه انتخابیه مربوط به میان‌دوره‌ای مجلس داریم. در بندرلنگه، اصفهان، مراغه، اهر و هریس می‌شود یک وحدت رویه‌ای را از تهران هماهنگ کنیم و شکل بگیرد. ولی در مورد شوراها و اساسا با تکیه بر مردم‌سالاری دخالت تهران برای شهرستان‌ها را صحیح نمی‌دانیم.

 به یاد دارم که حتی امام راحل اوایل انقلاب وقتی جامعه روحانیت می‌خواست برای شهرستانها کاندیدا بدهد، مطرح کرده بود که هر شهرستانی خودش یک جامعه روحانیت دارد و تهران نباید دخالت کند. البته این به مفهوم رد انسجام نیست. یک حزب می‌تواند به عنوان حزبش برای کل کشور کاندیدا داشته باشد ولی به عنوان اینکه چند حزب و جناح سیاسی بخواهند برای شوراها بحث داشته باشند، معتقدم که این منطقی نیست.

ما البته در بحث مجلس هم گفتیم چنانچه اختلافی بین اصلاح‌طلبان در مسئله مجلس پیش آمد، به هیات داوری مراجعه کنند تا اختلاف رفع شود.

اصلاح‌طلبان در استراتژی برای همان وحدتی که به پیروزی منجر شود وضعیت بهتری نسبت به اصولگرایان دارند. ولی باز هم شرایط کاملا روشن نیست! یک عده می‌گویند که قطعا فقط و فقط از روحانی حمایت می‌کنیم و یکسری هم موضوع نامزد پوششی را مطرح می‌کنند، یک عده می‌گویند نامزد پوششی یعنی کسی که در صورت رد صلاحیت روحانی در صحنه باشد و دست اصلاح طلبان خالی نشود، عده‌ای هم می‌گویند که باید تا لحظه آخر به عنوان ضربه‌گیر باشد. عده ای هم معتقدند که ضربه گیر، فقط ضربه‌گیر نیست و با نظرسنجی‌ها در لحظه آخر تصمیم گیری می‌کنند که چه کسی در میدان باقی بماند. به نظر می‌رسد تا حدودی تشتت آراء بین اصلاح‌طلبان وجود دارد. الان کدام رویه غالب است و فکر می‌کنید آخر سر به کدام روش می‌رسند؟

من که اساسا با تعبیر نامزد پوششی به شدت مخالفم. معنا ندارد. البته کاندیدایی می‌تواند وارد صحنه شود و بعد به ائتلاف برسد که بحث جداگانه‌ای است.

منظورتان آقای روحانی است؟

ببینید! الان در مورد حمایت از آقای روحانی یک نظر وجود دارد که بدون هیچ قید و شرطی ما باید حمایت کنیم. در بین اصلاح‌طلبان هم طرفدارانی دارد و معتقدند که بی‌قید و شرط باشد. نظری که بنده از تیرماه امسال در اردوی تابستانی حزب خودمان مطرح کردم، این بود که ما از آقای روحانی حمایت می‌کنیم اما چک سفیدامضاء هم نخواهیم داد!

پس اینجا دو نظر اساسی وجود دارد و ما طرفدار نظر دوم هستیم. حتی درخواست ملاقات با آقای روحانی به عنوان حزب مان هم داشته‌ایم که تاکنون این امکانش پیش نیامده است. البته نظر دوم باز به دو بخش تقسیم می‌شود؛ یک عده معتقدند که اصلاح‌طلبان باید حتما بین خودشان هم کاندیدا داشته باشند و در مراحل نهایی به ائتلاف برسند. یک عده هم معتقدند که ما می‌نشینیم و صحبت می‌کنیم و نامزد دیگری نیاید. در مورد این دو نظر هم در حزب مردم‌سالاری صحبت شد که اشکالی ندارد یک نامزد اصلاح‌طلب هم وجود داشته باشد.

نظر مردم‌سالاری هم نظر شخص شماست؟

بله، حتی در آخرین شورای مرکزی که برگزار شد، درخواست مجدد کردند و باتفاق آراء همه درخواست داشتند. واقعیتش اینکه به نظرم مسئله ساده‌ای نیست و یک مقدار احتیاج به رایزنی و مشورت‌های بیشتر داریم. البته این را هم بگویم که هیچکس عیار اصلاح‌طلبی را تعیین نمی‌کند. اصلاح‌طلبی به عملکرد گذشته مربوط است. برخی می‌گویند اگر کسی را شورای هماهنگی تائید کرد، اصلاح‌طلب است و برخی می‌گویند که اگر شورای سیاستگذاری تائید کرد. من می‌گویم هر دو نظر، شخصی است. اینکه بگوییم یک نامزد اصلاح‌طلبی هست که شورای هماهنگی تائید می‌کند و شورای سیاستگذاری تائید نمی‌کند!، حرف درستی نیست. ما باید وحدت رویه و انسجام داشته باشیم و مردم تصمیم می‌گیرند که چه کسی اصلاح‌طلب واقعی است و چه کسی اصلاح‌طلب بدلی و امثال این تعابیر که گاهی مطرح می‌شود. معتقدم اجازه دهیم یک مقدار انتخابات ما به سمت حزبی شدن برود. مردم ما در هفتم اسفند 94 نشان دادند که لیستی رای می‌دهند به شرطی که همه با هم انسجام داشته باشند اما اگر بخواهد اختلاف شود، قطعا مردم دچار تشتت می‌شوند.

خلاصه اینکه یک عده می‌خواهند بی قید و شرط حمایت کنند، یک عده با شرایطی می‌خواهند از آقای روحانی حمایت کنند. آنهایی هم که می‌خواهند حمایت کنند باز دو دسته می‌شوند؛ یک عده می‌گویند با حضور کاندیدای اصلاح‌طلب و یک عده هم می‌گویند بی حضور کاندیدای اصلاح‌طلب. نظر بنده این است که اشکالی ندارد یک کاندیدای اصلاح‌طلبی هم باشد که این حالت به کسی ربطی هم ندارد. فردی در مصاحبه ای عنوان کرده بود چنانچه قرار است کاندیدای پوششی بیاید، باید با اجازه آقای روحانی باشد. این چه حرف بی ربطی است؟! کاندیدا که نباید از یکی دیگر اجازه بگیرد. بحث این است که ما معتقدیم هدف باید حاصل شدن پیروزی در انتخابات باشد. حالا شیوه‌های تحقق پیروزی را بدون اینکه بحث خودبزرگ بینی، انحصارطلبی و تمامیت خواهی در کار باشد، حاصل نماییم. لذا داریم جلو می‌رویم تا ببینیم چه می‌شود.

به نظرتان کاندیدایی که قرار است در کنار آقای روحانی باشد باید تا آخر انتخابات حضور داشته باشد یا در مقطعی ائتلافی صورت بگیرد. مثلا در لحظه‌های آخر و بعد به نفع روحانی کنار برود.

این هم باز دو حالت دارد؛ یک موقع هست که واقعا رویکرد مردم در نظرسنجی‌های بی‌طرفانه نسبت به یک کاندیدا بیشتر است. قطعا آنکه رویکرد و اقبال کمتری از مردم دارد، باید کنار برود. می‌خواهم بگویم ما می‌خواهیم دولت یازدهم در دولت دوازدهم هم مستقر شود. اما یک بخشی هم برعهده مردم بگذاریم که نظر دهند. اجتماع هم بالاخره می‌خواهد رای دهد. اگر فرض کنیم که مردم آمدند و از یک کاندیدایی غیر از آقای روحانی استقبال بیشتری کردند، اینجا دیگر حق نداریم که کاندیدا را مجبور به کناره‌گیری کنیم.

پس کنار کشیدن از انتخابات را دست آخر براساس نظرسنجی‌ها انجام خواهید داد و اگر نظرسنجی‌ها حرف دیگری بزنند، در عرصه خواهید ماند.

حالا شما می‌خواهید از زبان من حرف بکشید! بنده که رسما خودم اعلام نکردم و احتمالا بعد از تعطیلات نوروز، کنفرانس مطبوعاتی مفصل خواهم گذاشت و آنجا اعلام موضع می‌کنم. در واقع سه استراتژی را در رابطه با نحوه کاندیداتوری توضیح دادم که باید در سه رده عمل کنیم؛ 1) با حمایت بی‌قید و شرط مخالفیم. 2) با عدم حضور کاندیدای دیگری در کنار آقای روحانی یا ورود با اجازه ایشان هم مخالفیم. 3) با اینکه کاندیدا حتما بیاید و کنار برود هم مخالفیم.

البته ما معتقدیم که معمولا دولتهای مستقر شانس مرحله دومشان بیشتر است. یعنی تجربه نشان داده که معمولا روسای جمهوری دو دوره‌ای بوده‌اند. این واقعیتی است که در بحث تاریخ پیروزی انقلاب خود را نشان داده. یک بار هم که در سال88، فکر می‌کردیم می‌شود روند عوض شود اما نشد.

برآورد دیگرم از حرفهای شما این است که شما همچنان خیلی خوشبین هستید که روند بازگشت اصلاح‌طلبان به قدرت ادامه‌دارتر شود و حتی دیگر خیلی روی این یار قرضی که سال 92 اصلاح‌طلبان از اعتدالیون یا حتی می‌شود گفت از اصولگرایان گرفتند و برگشت شان به قدرت را کلید زدند، تاکید ندارید. ظاهرا از منظر شما دیگر نیازی ندارند به اینکه همچنان پای آن یار قرضی بمانند و به تدریج باید سازوکار اصلاح‌طلبانه‌تری را پی بگیرند.

قطعا همینطور است. منتها اصلاح‌طلبی را باید تعریف کنیم. بنده همیشه گفته ام که «اصلاحات بر» نیست بلکه «اصلاحات در» هست. یعنی درون نظام می‌خواهیم اصلاحات ایجاد کنیم. نه اینکه بخواهیم خدای ناکرده اپوزیسیون شویم و کلا دنبال تغییر نظام باشیم.

هرکسی که دنبال تغییر نظام باشد حتما اصلاح‌طلب نیست. چراکه تعریف اصلاح‌طلبی این است که در چارچوب نظام و با محوریت همین قانون اساسی نابسامانی‌ها را به سامان کند. این معنای اصلاح‌طلبی است اما برداشت‌هایی که ممکن است وجود داشته باشد که ممکن است کل ساختار را به هم بزنیم، حداقل بنده از این نوع اصلاح‌طلبان نیستم.

آقای کواکبیان! نگاهی هم به حضور رسمی ‌احمدی‌نژادی‌ها در انتخابات داشته باشید. شخص احمدی نژاد که نمی‌تواند وارد شود ولی بدل‌هایی را به عرصه انتخابات وارد کرده است. تحلیلتان از اینکه حضور آقای بقایی چه تاثیری بر رای آوری اصلاح‌طلبان یا اصولگراها می‌گذارد و به نفع کدام یک خواهد بود، چیست؟

من فکر می‌کنم که اتفاقا باید اینها در عرصه باشند برای اینکه ببینند چه پایگاهی دارند. این امر بر آنها مشتبه است. اول اینکه آقای مشایی که خیلی بهتر از آقای بقایی بود، رد صلاحیت شد، آن وقت کاندیداتوری بقایی که سابقه زندان و مسائل دیگر هم دارد، بی‌معنا به نظر می‌رسد. تعجب می‌کنم که برخی از حضور ایشان صحبت می‌کنند. اصلا فرض کنیم که بیاید و تائید هم شود، پایگاه رای مهم است. فکر می‌کنند طبقه حاشیه نشین شهرها با یکسری وعده‌های پوپولیستی مثل 5 برابر شدن یارانه‌ها باز به سمت اینها می‌آیند؟! اما این نشاندهنده بی‌توجهی این افراد به وضع جامعه است. اگر سری به فضای مجازی بزنند، متوجه خواهند شد که حتی روستائیان هم از آنچه رخ داده، آگاه هستند و اینطور که بخواهیم از رهگذر جریانات پوپولیستی و عوام گرایانه مبادرت به رای مردم کنیم، راهی است که به جایی نمی‌برد.

شما به ردصلاحیت آقای مشایی اشاره کردید. شما هم سال 92رد صلاحیت شدید. الان امیدواری دارید که این دوره تائید صلاحیت شوید؟

اول حضور ما را ثابت کنید بعد بحث دیگری را مطرح کنید! بنده 15 فروردین در یک کنفرانس مطبوعاتی مواضع خود را به صورت نهایی اعلام خواهم کرد.

شما یکی از پرحاشیه ترین چهره‌های مجلس هستید و از معدود نماینده‌هایی هستید که خیلی دیده می‌شوید. حتی برخی هم هستند که کل کل های شما با آقای لاریجانی را در این راستا تعبیر می‌کنند که علاقه به دیده شدن دارید.

بنده با اعتقادی که دارم، باورم این است که اداره هرنهادی باید با خرد جمعی و عقل جمعی پیش رود. با برخوردهای تک‌محورانه و غیر خرد جمعی مخالف هستم. اگر هم در مجلس برخوردهایی داشته‌ام، فقط در جاهایی بوده که احساس کرده‌ام نباید یک عده به هر شکلی که خواستند، امور را پیش ببرند. درواقع باید کم‌کم باید به سمت تربیت فراکسیون‌های حزبی برویم تا فراکسیون‌های جناحی. ما متاسفانه نمی‌خواهیم باور کنیم که راه برون رفت این کشور حزب است. این را چه در مجلس و چه در ریاست جمهوری باید باور کنیم.

خیلی از دوستان نمی‌توانند به این موضوع توجه کنند که هدف حزب کسب قدرت سیاسی است. اصلا حزب برای همین درست می‌شود. اشخاص می‌توانند برای قدرت نیایند، اما احزاب حتما باید برای قدرت می‌آیند. اصلا فلسفه‌اش این است. کنگره ما که 550 نفر حق رای داشتند و مسئله ای را عنوان کردند، حق شان است به عنوان یک حزب زمینه بروز و ظهوری داشته باشند. ما هم اگر بخواهیم در این عرصه‌ها وارد شویم، چنانچه انگیزه شخصی داشته باشیم، حتما نباید بیاییم. خدا را شاهد می‌گیرم که در پیرانشهر و سردشت برای رسیدگی به کولبران رفته بودم، والله قسم خجالت کشیدم که نماینده مجلس هستم. معلوم است مسئولیت رئیس جمهور چندین برابر این بحث‌هاست.

ما واقعا باید ببینیم که مشکلات معیشتی مردم چیست؟ اینکه می‌گوییم حزب باید باشد به این دلیل است که عده‌ای در مقطعی شعاری سر می‌دهند و رای که گرفتند، خداحافظ شما! اما اگر حزبی در کار باشد، بار دیگر از سر دادن شعاری که نتوانسته تحقق بخشد، خجالت می‌کشد. دیگر مردم نباید رای دهند. تمام کشورهای اروپایی روندشان مشخص است. راه برون‌رفتشان از مشکلات حزب است. اما یک عده اینجا احزاب را فقط برای گرم کردن تنور انتخابات می‌خواهند و به محض اینکه انتخابات تمام شد، خداحافظ شما تا 4 سال بعد و انتخابات بعدی که رای جمع کنند. نباید این برخورد با احزاب شود.

لذا توجه کنید اگر بنده بیایم برای این قصه فداکاری می‌کنم. بحث شخصی مطرح نیست که اگر باشد در گوشه‌ای همان بحث و درس دانشگاهی را پیش بگیرم، خیلی بهتر است تا مسئولیت اجتماعی را عهده‌دار شوم که نتوانم از عهده‌اش بربیایم. اینها مهم است.

درباره بگومگوهایتان با آقای لاریجانی چیزی نگفتید.

همین حضور ما در پیرانشهر و سردشت با ماموریتی از طرف رئیس مجلس بوده. بحث ما این نیست که نخواهیم همکاری کنیم. اما از آن ابتدا برخورد ایشان درست نبود. می‌دانست که من انصراف داده ام اما بعد گفت که ایشان 11 تا رای آورده! وقتی بنده قصد ورود داشتم، توصیه دوستان این بود که کاندیدا نشوم. قبل از آن هم همان دوستان گفته بودند اگر آقای عارف نیاید، حتما باید کاندیدا شوی! من هم در این ماندم ولی ایشان هم با علم به اینکه من نیستم، گفت که من 11 تا رای آورده ام! آیا این برخورد اخلاقی است؟ بعد ازآن تذکر دادم که اگر قصد ورود داشتم، برنامه ریزی می‌کردم که بیشتر از این رای داشته باشم. حداقل آن آرای سفید که به من رای می‌دادند! منظورم این است که بنده والله هیچ بحث شخصی نه با آقای لاریجانی داشتم و نه خواهم داشتم. اما هدفم این است که مجلس در راس امور باقی بماند. اقتدار مجلس و اینکه دیگران بتوانند نظارت قانونی مجلس قرار بگیرند، باید صورت بگیرد.

نگران نیستید این 11 رایی که برای ریاست مجلس اعلام شد بتواند در انتخابات ریاست جمهوری به ضرر شما شود. با فرض اینکه مصطفی کواکبیان نامزد ریاست جمهوری باشد آیا اصولگرایان نمی‌توانند این را به عنوان دستاویزی قرار دهند؟

اصولگرایان از نمایندگان اصولگرایشان بپرسند که چه شده؟ همه نمایندگان مجلس که می‌توانند آن روز را توضیح دهند. اصلا آن روز قرار نبود که رای گیری شود. قرار بوده اعتبارنامه‌ها بررسی شود منتها با تفسیری که هر نماینده باید بلند شود و خودش را معرفی کند و بعد همه رای دهند، 30 تا 30 تا رای گیری کردند. همان لحظه هم یکباره اعلام شد که انتخاب رئیس مجلس هست! کسانی که داخل صحن بودند، می‌توانند متوجه شوند. بنده معتقدم که عزت و ذلت تنها با تدبیر خود ما تعیین نمی‌شود. بخشی هم مربوط به ذات حضرت الهی است.

سبد رای خودتان را که سبد رای حزب مردم سالاری است...

شما مبنا را گذاشتید که دارید با یک کاندیدای ریاست جمهوری صحبت می‌کنید. این را بگذارید بعد از 15 فروردین. بعد از 15 فروردین به سوالات شما کامل پاسخ خواهم داد. در این مورد به اندازه کافی توضیح داده ام.

در زمینه این ماجرا با چه کسانی رایزنی می‌کنید که شما را حمایت کنند؟

اگر قرار بود که خودم اعلام حضور کنم، حتما رایزنی‌های قبلی‌ام را انجام داده‌ام. بالاخره با برخی از دوستان مجلس، دولت، بزرگان اصلاح‌طلب و احزاب کشور، اساتید دانشگاه، دوستان حوزوی و آنها که در افکار عمومی ‌موثرند، مسئولین مطبوعات و رسانه‌ها و با کسانی که افکار عمومی‌ را می‌توانند تاثیرگذار باشند، حتما مشورت خواهم کرد.

نام می‌برید که چه افرادی را مدنظر دارید؟

من کلا توضیح دادم و از نام بردن افراد معذورم.