وطن امروز در یادداشتی نوشت: جستوجو در میان وعدههایی که جناب روحانی به مردم دادهاند یک نکته بسیار مهم را مشخص میکند. بسیاری از آن حرفها آنقدر کلی هستند که فرد در همه حال میتواند مدعی این باشد که به آنها عمل کرده است.
مثل همین وعدهای که در اینجا نقل کردیم. احتمالا اگر از هرکس دیگری بپرسیم نظرش درباره تخریب مخالفانش چیست و اینکه آیا او در صورتی که بتواند این کار را میکند یا نه، در تقریبا اکثر موارد چیزی شبیه به همین جمله رئیسجمهور را خواهیم شنید. یک مثال دیگر: «فرهنگ اشرافیگری نباید بر کشور حاکم باشد». این را هم جناب روحانی گفته است و خب! در همین
دولت شاهد آنیم که حقوقهای در سطح یک زندگی اشرافی به بسیاری مدیران دولتی پرداخت میشود و مثلا رئیسجمهور کشور برای بازدید از یک کارخانه صنعتی با اتومبیل شاسیبلند به وسط خط تولید میرود و... در همین زمینه باز جناب روحانی در همان روزها فرمودهاند: «مردم ما زندگی عادلانه و نه شعارگونه میخواهند؛ آنها عدل در عمل میخواهند. اگر میخواهیم از بیتالمال پولی پرداخت شود باید براساس عدل باشد و اگر پولی، مال کشور است از آن همه ملت است نباید در اختیار قوم و نژاد خاصی باشد».
میبینید عدل در عمل، این حرف بیاندازه درست است، حالا اما اگر کسی از رئیسجمهور عزیز بپرسد مثلا این داستان حقوقهای نجومی و محل زندگی مسؤولان و کارگزاران و نوع معاش و تفریحات و... آنها را براساس همین حرف و وعدهای که خودشان دادهاند، تشریح کنند، به احتمال زیاد براساس آنچه تاکنون دیدهایم رئیسجمهور عزیزمان خیلی ناراحت بشوند و احتمالا یک برچسب جدید برای منتقدانشان بسازند.
تاریخ چیزی را دور نمیریزد و ریز و درشت حرفها و وعدههای رئیسجمهور را درون خود نگه داشته است. 4 سال هم در مقیاسهای تاریخی زمان بسیار کمی است، آنقدر کم هست که گرد فراموشی را بر بسیاری از این حرفها و وعدهها نریخته باشد. البته اگر کسی
آلزایمر داشته باشد، بحثش جداست. مثل کسی که در وعدههای انتخاباتیاش اینگونه میگوید: «مشکلات ریزگردها احتیاج به همکاری و همیاری با کشورهای همسایه دارد، ما که با
عراق رابطه خوبی داریم، نیاز به همکاری و برنامهریزی با عربستان، اردن و همه کشورهایی که ریزگردها از آنها وارد میشود داریم تا قدم به قدم حلش کنیم.
اما یکی از برنامههای مدون دولت تولید امید و سرلوحه آن، ریزگردهاست البته در بحث محیطزیست ما باید این مشکل را حل کنیم». در حالی که پس از چند سال همان شخص وجود
مشکلات اینچنینی را بیربط به گناهکاری مردمان هم نمیداند و بر همین اساس مساله پیچیدهتر از آن بوده است که در نزدیک به 4 سال بشود حلش کرد و چه نیازی به این مساله است که رئیسجمهور به خاطر داشته باشد که در همین رابطه 4 سال پیش چه گفته است؟ وقتی میشود فراموش کرد، چرا فراموش نکرد؟!
در زمینه اقتصاد اما تا دلتان بخواهد حرفهای قشنگ در حافظه تاریخ مانده است: «در ماههای ابتدای آغاز به کار دولت «تدبیر و امید» موانع از سر راه تولید برداشته میشود. دولت تدبیر و امید نخواهد گذاشت این همه جوان بیکار در مقابل خانواده و فرزندان شرمنده باشند. برنامه اقتصادی من حل معضل اشتغال بویژه برای تحصیلکردههاست. شعار من «نجات اقتصاد ایران» است. همین کارخانههای موجود در کشور اگر به جای 20 درصد توان با 60 درصد توان کار کنند، بخش عظیمی از مشکلات اشتغالزایی در کشور برطرف میشود. یکی از راههای مهار و کنترل تورم هدایت نقدینگی به سمت تولید است. در کنار هدایت نقدینگی به سمت تولید باید با فساد و رانتخواری مبارزه کنیم، چرا که بدون آن تولید رونق نخواهد یافت. اساس سیاست من بالا بردن ثروت ملی و رونق تولید و اشتغال و بهبود فضای کسبوکار و توزیع عادلانه ثروت است. ما
3 میلیون و 200 هزار بیکار داریم و اگر تنها 10 میلیون گردشگر وارد کشور شود بیش از 13 میلیارد دلار درآمد ارزی و 4 میلیون اشتغال درست میشود، یعنی با یک حرکت صحیح در یک مساله اقتصادی و اجتماعی میتوانیم بیکاری را حل کنیم، بیکاریای که امروز تنها مشکل اقتصادی نیست بلکه مشکل اجتماعی نیز هست و معضلات فراوانی به همراه دارد. در برنامه من علاوه بر برنامههای میانمدت برای حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاست خارجی و امور فرهنگی، برنامه کوتاهمدت یک ماهه و 100 روزه وجود دارد.
ما میتوانیم در یک زمان کوتاه تحول اقتصادی در کشور به وجود آوریم و در آن تحول اقتصادی با ایجاد یک دوره
تنفس به کارخانهها و مراکز تولیدی که مشکل دارند این معضلات را حل کنیم. برنامههای اقتصادی وسیعی از سوی «دولت تدبیر و امید» طراحی شده که با اجرای آنها میتوان کشور را به سرعت از بحران موجود خارج کرد. نخستین گام دولت تدبیر و امید کاهش نرخ بیکاری است. عدالت یعنی هر چیزی سر جای خودش باشد. یعنی به کسی ظلم نشود و تولیدگر و کارگر به حقشان برسند و هر کسی بتواند انتقاد کند و حرف خود را بزند که چنین جامعهای،
جامعه علوی خواهد بود».
اینها مشتی از خروارخروار وعدههایی است که رئیسجمهور در زمینه مسائل اقتصادی افاضه فرمودهاند. جناب روحانی انتخاب شدند اما بسیاری از آنچه گفته بودند به سرانجام نرسید. حتی روند رو به بهبودی هم نیافت. خاصه در زمینه اشتغال و خارج کردن کشور از رکود. فضای عمومی معیشت و کسبوکار و اشتغال در کشور آنقدر گویا هست که نیاز به ارائه آمار و ارقام نباشد. همه با توجه به آنچه از وضعیت کنونی میبینیم متوجه هستیم وضعیت در خوشبینانهترین حالت هیچ تغییری نکرده است. اما در این شرایط است که رئیسجمهور مدعی است به خاطر وعدههایی که به ملت داده است خجالتزده نیست.
رئیسجمهور در این زمینه به نظر میرسد کاملا محق باشد چون به غیر از آن دسته حرفهای کلی قشنگ قشنگ که همه میزنند و خب! جناب روحانی هم زدهاند، دسته دیگری از وعدهها و حرفهای جزئیتر مانند آنچه از ایشان نقل شد وجود دارند که گویا فراموش شدهاند و همین فراموشی است که حق را به جانب ایشان میفرستد. چه لزومی دارد حرفهایی که برای جلب توجه مردم زده شده در خاطر کسی بماند، درست مثل حرفهایی که در جلسات خواستگاری گفته میشود و بعدتر که قضیه جوش خورد به باد فراموشی سپرده میشود یا بعضی حرفهای دیگری که در بعضی موقعیتهای دیگر برای جلب نظر زده میشود و خب! چون روزنامهمان را میبندند نمیشود در اینجا بیانشان کرد.