«هزینه های محافظت از رشدی ،سالانه بین یک تا ده میلیون پوند تخمین زده می شود؛ درحدی که شاهزاده چارلز (ولیعهد انگلستان) اعلام کرد:رشدی،سرباری پرخرج برای مالیات دهندگان انگلیسی است.»۱ سلمان رشدی در ژوئن سال 2007، از الیزابت دوم، ملکه انگلیس، به پاس خدماتش ، لقب شوالیه دریافت کرد. البته سابقه القاب بخشی ها به افراد منحرف، از سوی انگلستان طولانی است. پس از تحکیم پایه های قیومیت انگلیس بر قدس، دولتمردان انگلستان بابت «خدمات صادقانه و مستمر» عباس افندی(عبدالهاء) به «آرمان بریتانیا» در آوریل 1920 طی مراسمی رسمی به پیشوای بهائیان لقب سر (Sir) و نشان «شوالیه امپراتوری» (Kinghood) دادند.۲ هم چنین به خاطر فعالیت های منحرفانه «سید احمد هندی» نیز چنین لقبی به او اهدا شده بود.
باید توجه شود امام خمینی(ره) سیاست را به مثابه یک عمل دینی و در چارچوب پارادایم هدایت مطرح میکردند. امام خمینی(ره) حفظ اساس اسلام را اصلی اساسی و از اهم فرایض و رکنی غیر قابل اغماض در سیاست میدانستند و معتقد بودند در راه حفظ اصل اسلام باید از همه چیز گذشت.همین روحیه تکلیف مدارانه بود که امام(ره) در راه حفظ اصل اسلام، ملاحظه محذورات ظالمانه دیپلماتیک را روا نمیدانستند و بر این اساس، در ماجرای سلمان رشدی که اساس دین را هدف گرفته بود، فتوای تاریخی خود را صادر نمودند. از منظر امام خمینی(ره)، اسلام و عمق اصول آن، بدون مصلحت سنجی و البته با حفظ روابط مسالمت آمیز، محور و مدار سیاست قرار می گیرد. امام خمینی(ره) به عنوان یک رهبر و مصلح جهانی ، علاوه بر اعتقاد به نیاز جهان به بازسازی روابط بر مبنای نظم عادلانه همزمان معتقد به رعایت نرم ها و قوانین معقول و منطقی فعلی دنیا بوده اند. مسئله سلمان رشدی قانون گریزی و نظمناپذیری نیست، از این جهت برای شناخت منظومه فکری امام خمینی(ره) باید با دیدی کلان نگر و جامع به مطالعه آثار و رفتار این مرد بزرگ پرداخت.
تیزبینی شگرف حضرت آیت الله خمینی (ره) در مورد سلمان رشدی با گذشت بیش از دو دهه از ماجرای سلمان رشدی بهتر روشن می شود. حضرت امام در آن دوران در سخنان خود وقوع توطئه های اسلام هراسی را چنین پیش بینی نمودند:
«ما کینه دنیای غرب را با جهان اسلام و فقاهت، از همین نکته ها به دست می آوریم. قضیه آنان، قضیه دفاع از یک فرد نیست؛ قضیه حمایت از جریان ضداسلامی و ضدارزشی است که بنگاه های صهیونیستی و انگلیس و آمریکا به راه انداخته اند و با حماقت و عجله، خود را رو به روی همه جهان اسلام قرار داده اند؛ البته باید ببینیم که بعض دولتها و حکومت های اسلامی، چگونه با این فاجعه بزرگ برخورد می کنند. این که دیگر مسئله عرب و عجم و فارس و ایران نیست؛ بلکه اهانت به مقدسات مسلمانان از صدر اسلام تاکنون و از امروز تا همیشه تاریخ است و نتیجه نفوذ بیگانگان در فرهنگ مکتب اسلام است که اگر غفلت کنیم؛ این اول ماجرا است و استعمار از این مارهای خطرناک و قلم به دستان اجیر شده؛ در آستین فراوان دارد.»۳ پس از ارتحال امام خمینی(ره)،مسائلی چون اظهارات توهینآمیز پاپ علیه اسلام، کاریکاتورهای موهن دانمارکی، قرآن سوزی کشیش تری جونز ، فیلم های توهین آمیز علیه پیامبر اعظم(ص) و ... مصداق هایی از پیش بینی امام خمینی(ره) از قضیه سلمان رشدی است که «این اول ماجرا است و استعمار از این مارهای خطرناک و قلم به دستان اجیر شده؛ در آستین فراوان دارد.»
بحثی درباره مفاهیم «ارتداد»، «آزادی» و «احترام متقابل»
به نظر میرسد امام خمینی(ره)، بهعنوان فقیهی برخاسته از مکتب اسلام و به عنوان شخصیتی که صاحب تألیفات بسیاری در حوزه فقهی است، به کتاب آیات شیطانی و مسئله ارتداد نویسنده آن نگریسته است. فتوای قتل سلمان رشدی ریشه در مبانی فقهی اسلامی دارد، اما شرح و تبیین مبانی فقهی حضرت امام خمینی(ره) در این زمینه در چارچوب این تحقیق قرار ندارد.(علاقه مندان به (هاشمی 1384) مراجعه کنند) اما بحثی که لازم است مختصرا در این جا مطرح کنیم این است که اولا از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)، اصطلاحا «ارتداد فکری» منجر به صدور حکم قتل نمی شود و مسئله کتاب سلمان رشدی نه یک بحث فکری بلکه تخریب سرمایه های معنوی جامعه است. و ثانیا توهین به مقدسات دینی توسط برخی قوانین غربی نیز پذیرفته شده نیست و مواردی مشاهده می شود که در غرب، اجازه بیان توهین آمیز داده نمی شود. اصولاً «توهین»، بیان نیست، بلکه «یک عمل مجرمانه» است.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
۱ - حسینی، سیده فاطمه،(1387)، پشت جلد یک کتاب؛ بررسی توطئه آیات شیطانی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص100.
۲ - نجفی،موسی، (1388)، «بهائیت: پیوند عمیق و همه جانبه با استعمار انگلیس»، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، سال13، شماره 49 ،ص 408.
۳ - صحیفه امام، ج 21، صص 290-291.