با تشکیل دو حزب ملیون و مردم، این گفتمان در جامعه ترویج می شد که قرار است این بار انتخابات آزادی برگزار شود و در آن طیف های مختلف مردمی در قالب احزاب سیاسی حضور داشته باشند و نمایندگان واقعی ملت وارد مجلس شورای ملی شوند. در چنین فضایی بود که با نزدیک شدن به پایان دوره نوزدهم مجلس شورای ملی، فراخوانها و فعالیتها برای شرکت در انتخابات مجلس بیستم آغاز شد. ۱۹ خرداد ماه ۳۹ عمر چهار ساله مجلس نوزدهم به سر آمد و منوچهر اقبال که بعد از شهریور1320 همواره چندین پست مملکتی را برعهده داشت، حال در سمت نخست وزیری، مسئول برگزاری انتخابات مجلس بیستم شده بود. وی در زمان نخست وزیری، حزب ملیون دولتی را تشکیل داد که این حزب در انتخابات شورای ملی بیستم با حزب مردم به ریاست اسدالله علم، به رقابت پرداختند.[1] کمتر از ۱۰ روز بعد در شرایطی که بحث درباره سلامت و آزادی انتخابات موضوع مورد علاقه اکثر محافل سیاسی بود، دکتر منوچهر اقبال رهبر حزب ملیون و نخستوزیر وقت، اولین نطق انتخاباتی خود را در مشهد ایراد کرد و با دفاع از عملکرد دولتش سوگند خورد انتخابات را سالم برگزار کند.[2]
شروع انتخابات و رقابت 4حزب اصلی
۳۰ تیر ماه بود که همزمان با اوج گرفتن رقابتهای انتخاباتی، دستور رسمی شروع انتخابات از طرف وزارت کشور به فرمانداریها ابلاغ شد. همزمان با فعالیت دو حزب ملیون و مردم، حزب منفردین نیز با محوریت دکتر علی امینی نشستهای انتخاباتی خود را گسترش دادند و همینجا بود که حملات به ستادها و میتینگهای انتخاباتی منفردین آغاز شد. ۵ مرداد ماه گروهی از هواداران دولت به کلوپ منفردین حمله کردند و در نتیجه زد و خورد میان آنها و هواداران دکتر امینی عده زیادی از طرفین مجروح شدند. همزمان با فعالیتهای انتخاباتی سه جناح اصلی در انتخابات مجلس، گروهی از همفکران و دوستان دکتر مصدق به واسطه تغییر شرایط به فکر تجدید فعالیتهای جبهه ملی افتادند و تصمیم گرفتند که از یک عده افرادی که سوابق مبارزاتشان در راه آزادی خواهی و علیه استبداد و سوابق همکاریشان با دکتر مصدق و شرکتشان در احزاب ملی مسلم بود، دعوت به عمل آید تا باهم بنشینند و ببینند چه اقدامی می توانند بکنند که این گروه بعدا جبهه ی ملی دوم را شکل دادند.[3]
[مجلسی که پس از تقلب در انتخاباتش، منحل شد] [تقلب در انتخابات مجلس شورای ملی بیستم]
دخالت دولت در انتخابات به نفع حزب ملیون
نتیجه ی انتخابات اعلام شد. حزب حاکم در جریان انتخابات، با استفاده از تمام امکانات دولتی، تمام کرسی های مجلس را به دست آورده بود. اما در جریان انتخابات اتفاقاتی افتاده بود که موجب اعتراض همه ی احزاب شرکت کننده شد. تعویض صندوق ها، اعزام کارگران دولتی به پای صندوق رای با وسیله نقلیه ی دولت گوشه ای از دخالت های دولت برای تقلب در انتخابات بود که موجب شد در چند حوزه ی انتخابی کار به منازعه بکشد. سرانجام حزب دولتی ملیون تقریبا 90درصد آرای حوزه ها را سهم خود ساخت و تعداد قلیلی از اعضای حزب مردم به نمایندگی انتخاب شدند.[4]
یک روز پس از آغاز رایگیری انتخابات بیستم، اخبار و گزارشهای متعدد، از دخالت حزب حاکم(ملیون) در انتخابات تهران و شهرستانها حکایت داشت. با اینکه اکثر مقامات دولتی و گروه کثیری از فعالان حزب حاکم مدعی سلامت انتخابات شده بودند، حزب مردم و گروه منفردین، سلامت انتخابات را زیر سوال بردند. در طول برگزاری انتخابات، یک سلسله کارهایی صورت گرفت که به کلی ارزش انتخابات را از بین برد. مثلا به روستاها می رفتند و روستائیان را جمع آوری نموده، با اتوبوس و کامیون، به محل های اخذ رای می آوردند و انگشتان آنها را بر روی استمپ فشار داده و بر پای اوراق رای می زدند.[5]
لذا احزاب مقابل حزب پیروز، با توجه به گزارشهای متعدد از ناظران خود بر سر صندوقها، دخالت حزب دولتی ملیون در انتخابات تهران و شهرستانها را محرز میدانستند. سیل تلگراف بود که از شهرستانها میآمد و بر ادعای دخالت دولت در انتخابات صحه میگذاشت. دولت اقبال اکثریت کرسی های نمایندگی را به حزب خود اختصاص داده و کار دخالت در انتخابات را به تهدید و فشار و جعل و تقلب علنی کشانده بود. در همه جا پلیس و ارتش و عوامل دولت، مداخله کننده اصلی در انتخابات بودند و در نقاطی هم به زد و خورد و کشتار انجامید و خشم مردم به حدی ظاهر گردید که در برخی شهرها به تعطیلی بازار و کسب و کار و مراکز آموزشی انجامید.[6]
پایان انتخابات و استعفای نخست وزیر
روز پنجم شهریور ماه پایان انتخابات تهران رسماً اعلام شد. همزمان با انتشار فهرست منتخبان تهران که نشان میداد تمامی کاندیداهای حزب ملیون در پایتخت به مجلس راه یافتهاند، شاه پس از یک هفته سکوت، در کنفرانسی مطبوعاتی شرکت کرد. او طی سخنانی انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی را مردود دانست و عدم رضایت خود را ابراز کرد. در این جلسه که با حضور گروهی از سردبیران جراید برگزار شد انتقادات شدیدی از عملکرد نخستوزیر بیان شد و مدیران مطبوعات از شاه خواستند کابینه اقبال را ساقط نماید.[7]
بعد از دو روز بلاتکلیفی و همزمان با تداوم برگزاری میتینگهای اعتراضی و تظاهرات مردم در شهرستانها برای ابطال انتخابات، روز دوشنبه هفتم شهریور ماه بود که رادیو تهران اعلام کرد دکتر منوچهر اقبال از سمت نخستوزیری استعفا داده و این استعفا مورد قبول شاه قرار گرفته است. بدین ترتیب دولت ۳ سال و ۴ ماهه اقبال سقوط کرد و بعدازظهر همان روز با اعلام رسمی دربار شاهنشاهی مبنی بر صدور حکم تشکیل کابینه برای شریف امامی، وزیر سابق صنایع و معادن، دوران نخست وزیری اقبال پایان یافت.[8]
تداوم اعتراضات در دوران نخست وزیر جدید
دو روز پس از اعلام نام شریف امامی به عنوان مامور تشکیل کابینه جدید، اعضای انجمن مرکزی نظارت بر انتخابات تهران استعفا کردند. با معرفی کابینه شریف امامی، سپهبد علوی مقدم، به عنوان وزیر کشور و مسئول برگزاری انتخابات تازه برگزیده شد. ابطال انتخابات و سقوط دولت با استقبال گروههای مخالف مواجه شد اما تردید در برگزاری یک انتخابات آزاد همچنان باقی بود.[9]
در این میانه جبهه ملی سردمدار برگزاری انتخابات آزاد بود و گروه منفردین به رهبری دکتر امینی نیز دستکم در عرصه رسانهای و سخنرانیهایشان این خط را دنبال میکردند. ۱۳ شهریور ماه بود که بنا به دعوت سران جبهه ملی میتینگ بزرگی در میدان جلالیه تشکیل شد ولی دولت از اجرای برنامه جلوگیری کرد و در نتیجه بین مردم و پلیس زد و خورد در گرفت.[10]
۱۹ آذر ۳۹ دستور تجدید انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی در تهران و شهرستانها صادر شد. با وجود تغییر دولت، هنوز هم بسیاری در سلامت انتخابات تشکیک میکردند. از آن جمله جبهه ملی بود که در روز ۱۲ بهمن ماه عدهای از رهبران آن در مجلس سنا متحصن شدند و تقاضا کردند آزادی و سلامت انتخابات تضمین شود. یک روز پس از آغاز تحصن سران جبهه ملی، دانشجویان دانشگاه تهران با تعطیل کلاسها از دانشگاه خارج شده دست به تظاهرات به سوی مجلس سنا زده و همصدا با ملیگرایان خواستار برگزاری انتخابات آزاد شدند. این تظاهرات چند روز ادامه داشت و به تبع آن بازار نیز گاهی باز و گاهی بسته میشد. در جریان این اعتراضات عده زیادی از دانشجویان بازداشت شدند و دانشگاه نیز تعطیل شد.[11]
بیستمین دوره مجلس شورای ملی سرانجام پس از ماهها درگیری و اعتراض در روز سهشنبه دوم اسفند ماه ۱۳۳۹ گشایش یافت اما مجلس بیستم از همان ابتدا محل بحث و جدال بود. دولت شریف امامی نیز از همان نخستین روزهای تشکیل مجلس و فارغ شدن از انتخابات با معضلات و مشکلات جدی مواجه بود. هرچند به نظر میرسید برگزاری انتخابات مجدد فضا را آرام کرده باشد اما هنوز هم بسیاری بودند که این انتخابات را «آزاد» و «عادلانه» نمیدانستند. چهارم اسفند یعنی تنها دو روز پس از برگزاری انتخابات مجدد، دانشجویان دانشگاه تهران به علت عدم رضایت از مسائل جاری سیاسی دست به اعتصاب و تظاهرات زدند. در پی این واقعه گارد به دانشگاه یورش برد و دانشکدهها یکی پس از دیگری به تصرف نظامیان درآمدند. این موضوع بازتاب گستردهای در رسانههای جهان داشت. دو روز بعد شورای دانشگاه اعلامیهای داد و دانشگاه تهران را برای مدت نامعلومی تعطیل کرد.[12]
تظاهرات اعتراض آمیز معلمان و استعفای شریف امامی
دولت شریف امامی در شرایطی به فعالیت خود ادامه میداد که نارضایتی که پس از انتخابات مجلس بیستم بروز کرده بود، در سطوح مختلف جامعه شدت میگرفت. کمتر از دو هفته از تجمع دانشجویان در میدان بهارستان میگذشت که بهارستان بار دیگر میزبان تجمعی اعتراضی شد. این بار معلمان بودند که به میدان بهارستان آمده بودند تا اعتراض خود را نسبت به شرایط بغرنج اقتصادی و سیاسی ابراز کنند. تعدادی از معلمان شهر تهران از صبح روز سهشنبه ۱۲ اردیبهشت با اعلام اعتصاب، کلیه مدارس تهران را تعطیل کردند و از اوایل صبح دسته دسته به میدان بهارستان رفته و جلوی مجلس جمع شدند و جمعیت هر لحظه افزوده میشد. ساعتی از تجمع نگذشته بود که با تحریک نیروهای شهربانی درگیری معلمان با پلیس آغاز شد و در حین درگیری سرگرد شهرستانی رییس کلانتری بهارستان با شلیک گلولهای ابوالحسن خانعلی یکی از معلمان معترض را هدف قرار داده و به قتل رساند. مرگ معلم معترض بازتاب بدی در میان مردم یافت و دولت شریف امامی را در شرایط بدی قرار داد، شرایطی که به استیضاح او در مجلس انجامید. شریف امامی ضمن پاسخ به استیضاح، جعفری وزیر سابق فرهنگ را مورد حمله قرار داده و از او پرسید شما در زمان وزارت فرهنگ چه قدمی برای فرهنگیان برداشتهاید؟ اما سردار فاخر رییس مجلس به حمایت از جعفری، شریف امامی را مورد انتقاد قرار داده و از ادامه نطق او جلوگیری کرد. این چنین بود که شریف امامی با عصبانیت جلسه پارلمان را ترک کرد، مستقیماً به دربار رفت و استعفا داد.[13]
البته شریف امامی دلیل انتقاد شدید سردار فاخر، رئیس مجلس شورای ملی را این چنین بیان می کند: «سردار فاخر به علت بودجه ای که خواسته بود برای ساختمان و به او نداده بودم، بدش نمی آمد که یک قدری مطلب را غلیظ تر کند.» لذا شریف امامی مدعی می شود که برخی نمایندگان مجلس با پشتیبانی سردار فاخر دسیسه چینی کردند تا حکومت او را ساقط کنند.[14]
انتخاب امینی به نخست وزیری و انحلال مجلس
شاه نیز برای خاموش کردن اعتراضات، دکتر علی امینی محور گروه منفردین در انتخابات بیستم را مامور تشکیل کابینه کرد. امینی بلافاصله پس از نخستوزیری در دیدار با شاه خواستار انحلال مجلسین شد. درخواستی که در روز ۱۹ اردیبهشت ماه با صدور فرمان انحلال مجلس شورای ملی و مجلس سنا از سوی شاه، مورد قبول واقع شد و از فردای آن روز بیستمین دوره مجلس شورای ملی پس از تنها ۷۷ روز فعالیت به حالت تعطیلی درآمد.[15]
روند اتفاقات پس از انحلال مجلس اما آنچنان که حامیان انتخابات آزاد انتظار داشتند پیش نرفت. ۲۸ اردیبهشت ماه بود که سران جبهه ملی میتینگ بزرگی در میدان جلالیه برپا کردند و از دولت خواستار انجام فوری انتخابات شدند. اصرار آنان بر برگزاری هر چه سریعتر انتخابات و وعده دولت مبنی بر اینکه «به زودی» مقدمات برگزاری انتخابات را فراهم میآورد، به جایی نرسید جز آنکه رهبران جبهه ملی در روز اول مرداد ماه ۴۰ بازداشت و روانه زندان شدند. دولت آنان را به دلیل برگزاری تجمعات اعتراضی در تهران به اقدام علیه امنیت کشور متهم کرد و ماه عسل هواداران برگزاری انتخابات آزاد با گروه دکتر امینی رسماً پایان یافت.[16]
پایان دولت امینی و عدم برگزاری انتخابات
امینی که در دوران مبارزات انتخاباتی «آزادی و سلامت انتخابات» را به عنوان اولویت نخست همفکرانش مطرح میکرد، در عدم حضور مجلس به اجرای برنامههای اقتصادی خود مشغول بود و در اواخر تیر ماه ۱۳۴۱ بیآنکه انتخاباتی برگزار کرده باشد از ریاست دولت استعفا کرد. مجلس بیستم با شرحی که از ماجراهای پیش و پس از آن روایت شد، تنها ۷۷ روز عمر کرد. دکتر امینی رهبر مخالفان دولت اقبال و سردمدار برگزاری انتخابات آزاد و سالم در دوران ۱۴ ماهه نخستوزیری خود به همه چیز پرداخت جز برگزاری انتخابات آزاد.[17]
[1] جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1369، ج1، ص590
[2] کریم سنجانی، خاطرات سیاسی، انتشارات صدای معاصر، 1381، ص225
[3] همان، صص225و226
[4] باقر عاقلی، نخست وزیران ایران، چاپخانه علمی، 1370، ص876
[5] جواد منصوری، 25سال حاکمیت آمریکا بر ایران،1364، ص62
[6] جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1369، ج1، ص591
[7] دکتر امینی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1379، ص26
[8] دکتر منوچهر اقبال به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1379، ص33
[9] زندگی سیاسی علی امینی، نگارش جعفر مهدی نیا، انتشارات پاسارگاد، 1368، ص292
[10] کریم سنجانی، خاطرات سیاسی، انتشارات صدای معاصر، 1381، ص228
[11] همان، ص229
[12] زندگی سیاسی علی امینی، نگارش جعفر مهدی نیا، انتشارات پاسارگاد، 1368، ص285
[13] دکتر امینی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1379، ص27
[14] خاطرات جعفر شریف امامی، انتشارات سخن، 1380، ص238
[15] خاطرات علی امینی، به کوشش حبیب لاجوردی، نشر گفتار، 1376، ص19
[16] همان، ص24
[17] زندگی سیاسی علی امینی، نگارش جعفر مهدی نیا، انتشارات پاسارگاد، 1368، ص339