«جیم آلان»Jim Allan، خبرنگار معروف روزنامه بریتانیایی تلگراف، که در آگوست 2011 از دنیا رفت، در دوران کاری خود بسیاری از رویدادهای مهم تاریخ معاصر را برای این روزنامه گزارش کرد.
در روزهای پرشور و التهاب انقلاب اسلامی ایران، آلان در تهران حضور داشت. در گزارش زیر او مشاهدات خود را از نبرد سرنوشت ساز همافران نیروی هوایی و سربازان گارد شاهنشاهی در پایگاه دوشان تپه(پایگاه یازدهم شکاری تهران) روایت می کند.
جیم آلان
تهران، 11 فوریه 1979(22 بهمن 1357)
وقتی دیروز نبرد سنگین بین سربازان گارد جاویدان شاهنشاهی از یک سو و همافران نیروی هوایی و هزاران نفر از مردمی که به پشتیبانی آن ها به خیابان های جنوب شرق تهران آمدند در گرفت، احتمال یک جنگ داخلی افزایش یافت. شب گذشته تلفات جانی به 100 کشته و 400 مجروح رسید.
یکی از قربانیان، خبرنگار روزنامه لس انجلس تایمز، «جو الکس موریس»، بود. او در طبقه دوم ساختمانی در حوالی پایگاه هوایی دوشان تپه پناه گرفته بود که با اصابت یک گلوله سرگردان به سینه اش جان خود را از دست داد. از او یک بیوه آلمانی و سه فرزند به جا مانده است.
در گوشه و کنار تهران، همه جا سنگربندی شده است. در سطح خیابان ها مردم با آتش زدن خودروهای از کار افتاده و نخاله های تلمبار شده خود را گرم می کنند. هزاران نفر از مردم در اطراف این سنگرها پای می کوبند و شعار «مرگ بر بختیار» سر می دهند.
به نظر می رسد که تا شب، کل شهر در دست پیروان (امام) خمینی باشد. اعضای دو گروه اصلی چریکی، مجاهدین خلق و فدایی خلق، به نبرد همافران با گارد جاویدان پیوسته اند که تمام روز در خیابان های اطراف پایگاه در جریان بوده است. رفت و آمد خودروها که در آن مردان جوان تفنگ های خود را از پنجره آن ها بیرون آورده و تکان می دهند، لحظه ای قطع نمی شود.
این نبرد می تواند تبدیل به یک جنگ داخلی تمام عیار شود، مگر این که دولت دکتر بختیار به فوریت کاری صورت دهد.
مخمصه از آن جا شروع شد که جمعه شب، وقتی همافران در پایگاه خود در حال تماشای برنامه ای درباره ورود آیت الله خمینی به کشور از تلویزیون بودند، هیجان زده شدند و با شعار " الله اکبر، خمینی رهبر" دست به تظاهرات در محوطه پایگاه زدند.
نگهبانان پایگاه به آن ها دستور توقف تظاهرات را دادند، اما در نهایت نتوانستند اوضاع را کنترل کنند و سربازان «گارد جاویدان»، معروف به فناناپذیران، از پادگان لویزان به پایگاه دوشان تپه اعزام شدند. بنا بر اظهارات همافرانی که من دیروز با آن ها صحبت کردم، گاردی ها چند نفر از تکنیسین های پایگاه را به جرم شورش به صف نموده و در میدان پایگاه تیرباران کردند.
همافران در واکنش اسلحه به دست گرفتند و تیراندازی متقابل آن ها با گاردی ها تا ساعات اولیه صبح دیروز ادامه داشت. مردم ساکن منطقه، با نادیده گرفتن مقررات حکومت نظامی، دسته دسته در اطراف پایگاه جمع شدند و سنگربندی کردند.
یک همافر به من گفت: " امروز صبح نیروهای کمکی گارد با تانک، کامیون و نفربرهای زرهی از لویزان اعزام شدند. صدها نفر از همافران تصمیم به ترک پایگاه گرفتند ولی وقتی به دروازه اصلی پایگاه رسیدند، فرمانده سربازان گارد با بلندگو دستور ایست داد. آن ها در حال رفتن به سمت دروازه اصلی بودند و فریاد می زدند که مسلح نیستند. فرمانده گاردی ها به یکی از نگهبانان دروازه دستور داد که به همافران شلیک کند، ولی او سرپیچی کرد و سربازان گارد به دستور فرمانده به او شلیک کردند و او را کشتند."
عاقبت همافران به ساختمان های خود عقب نشینی کردند و هر اسلحه ای را که در پایگاه بود برداشتند و در پشت بام ساختمان ها سنگر گرفتند. شماری از سربازان غیرگاردی هم به آن ها ملحق شدند."
همافر دیگری به من گفت که فرمانده نیروی هوایی دستور داد که " تا به اخر بجنگند." هزاران نفر از مردم با خودرو، کامیون و موتور سیکلت خود را منطقه رساندند و همه جا در خیابان های اطراف با کیسه های شنی سنگربندی کردند.
تا چند کیلومتری خیابان های منتهی به پایگاه سنگربندی شد. مردم با درهای فلزی، رخت آویزهای فلزی و هر چه از بقایای ساختمان ها و سینماهای سوخته به دستشان می آمد، سنگر درست می کردند.
مبارزان مسلح در اطراف پایگاه با حمایت جمعیت عظیمی از مردان و زنان، حملات بی وقفه ای را به گاردی ها داشتند. آن ها دست کم سه کامیون ارتشی و یک تانک را به آتش کشیدند و یک تانک را هم به غنیمت گرفتند.
من در یکی از خیابان های مجاور پایگاه با گروهی از افراد مسلح بودم که سر خود را با باندهای سفیدی بسته بودند که نشان می داد آن ها «سرباز خمینی» هستند. ناگهان یک بالگرد بالای سر ما شروع به کم کردن ارتفاع کرد. همین که بالگرد ارتفاع خود را کم کرد، یک گاردی از دیواری سر بالا اورد و خیابان را به رگبار بست.
زن های چادر به سر، مردان و کودکان هراسان با جیغ و فریاد شروع به دویدن در همه جهات کردند. برخی خود را به جوب های روباز کنار خیابان پرتاب می کردند تا از گلوله ها در امان بمانند.
وقتی حمله گاردی ها فروکش کرد، آمبولانس ها خود را به صحنه رساندند و با خیل مجروحین پر شدند. وقتی یکی از آن ها از کنار من رد شد، من جای پنجه خونین یکی از مجروحین را بر شیشه آمبولانس دیدم.
مقامات حکومت نظامی در رادیو اعلام کردند که اگر مردم به مقررات منع عبور و مرور پایبند نباشند، امروز این مقررات برای 24 ساعت دیگر تمدید می شود. در مجلس سنا، دکتر بختیار تحریک کنندگان مردم را عامل خشونت ها دانست.
صدای تیراندازی های سنگین در برخی مناطق تهران، به ویژه در جنوب و شرق، در نیمه شب گذشته شنیده می شد.
چند پاسگاه پلیس مورد حمله قرار گرفتند، از جمله یکی از آن ها نزدیک ساختمان مجلس بود که پیش از حمله انقلابیون تخلیه شده بود. پلیس ها پیش از ترک ساختمان حدود 30 بازداشتی را هم آزاد کردند.