«ایلان برمان»، تحلیلگر آمریکایی در گزارشی روز جمعه، به شرح دلایلی پرداخته که طرح دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا برای ایجاد تفرقه بین ایران و روسیه را ناکارآمد میکند.
وی در این گزارش در نشریه «فارنافرز» تصریح کرده کاخ سفید به عنوان بخشی از طرح آشتیجویی با مسکو در صدد ایجاد شکاف در همکاریهای دیرینه بین روسیه و ایران است. او مینویسد که مطابق این خط فکری، با دادن امتیازهای مناسب به روسیه میتوان، این کشور را به انجام این کار قانع کرد.
یک مقام آشنا با خط فکری کاخ سفید گفت: «مطمئنا بین روسیه و ایران اختلافهایی وجود دارد. چیزی که مشخص نیست این است که پوتین در قبال تضعیف ائتلافش با ایران چه امتیازی را مطالبه میکند.»
تحلیلگر فارنافرز مینویسد: «رئیسجمهور جدید و مشاورانش ممکن است به زودی دریابند که تفرقهافکنی سریع در روابط ایران و روسیه مطالبهای بس زیادهخواهانه است. وقایع دهه گذشته شواهد فراوانی در اختیار قرار میدهند مبنی بر اینکه پیوندهای نظامی، سیاسی و اقتصادی که ایران و روسیه طی ربع قرن گذشته ایجاد کردهاند، فوقالعاده مستحکم و ناگسستنی هستند.»
وی در ادامه ضمن اشاره به اینکه «مسکو بیش از هر زمان دیگر به تهران نیاز دارد» نوشته است: «و امروز، دلایلی وجود دارد برای اینکه باور داشته باشیم که همکاری راهبردی بین دو کشور مستحکمتر از همیشه است.»
بلندپروازیهای روسیه
فارنافرز در ادامه این یادداشت مدعی شده که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه با ایجاد نهادهای موازی تشکیلات بینالمللی در صدد احیای نفوذی مانند شوروی سابق برای روسیه است.
«پوتین در یک سخنرانی مشهور در کنفرانس امنیتی مونیخ گفت که فروپاشی شوروی سابق بزرگترین فاجعه قرن بیستم بوده است. او در سالهای بعد، نوعی از سیاست خارجی را دنبال کرده که محور آن را تا اندازه زیادی بازسازی نسخه اصلاحشده حوزه نفوذ شوروی سابق تشکیل میدهد.»
از منظر نظامی، پوتین تشکیلات امنیتیای مانند «سازمان پیمان امنیت جمعی» و «سازمان همکاریهای شانگهای» را ایجاد کرده و یا از آنها حمایت کرده است. در عرصه اقتصادی، او در صدد تقویت نهادهای جایگزین اتحادیه اروپا، مانند «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» است.
روسیه در عرصه سیاسی هم سرمایهگذاریاش را روی برقراری روابط گستردهتر با بلاروس و دولتهای آسیای مرکری و اروپای شرقی متمرکز کرده است.
«ماحصل این اقدامات، ایجاد چیزی است که میتوان آن را امپراطوری پسامدرن روسی نامگذاری کرد.»
تحلیلگر فارنافرز مدعی شده که ایران نقش زیادی در این برنامههای روسیه دارد: «این کشور، متحدی دلخواه برای اوراسیاگراهای روسیه است - یعنی آن دسته از کسانی که قائل به این ایده هستند که روسیه دارای هویت تمدنی متمایز است. از مشهورترین نمونه معاصر پیروان این تفکر میتوان از الکساندر دوگین نام برد که در اثرش به نام 'بنیانهای جغرافیای سیاسی' خواستار ائتلاف با ایران شد.»
از نظر دوگین و همسلفانش موقعیت راهبردی ایران در منطقه خاورمیانه، در کنار فرهنگ و تاریخ متمایزش، این کشور را به شریکی جذاب - البته به صورت موقت- برای روسیهای که خواستار تجمیع قدرت برای به دست آوردن نقش جهانی است، تبدیل میکند.
«برمان» در ادامه استدلال کرده تلاشهای مداوم مسکو برای ارتقاء جایگاه ایران از عضو ناظر به عضو سازمان همکاری شانگهای نشاندهنده ارزش راهبردیای است که تهران برای مسکو دارد.
پیوندهای اقتصادی ایران و روسیه
ایران، علاوه بر این از اهمیتی حیاتی برای اقتصاد روسیه برخوردار است. طی سالهای اخیر قیمت پایین نفت و تحریمهای کشورهای غربی علیه روسیه سلامت اقتصادی روسیه را به خطر انداخته است. در چنین شرایطی، ایران از اهمیت ویژهای برای اقتصاد روسیه برخوردار شده است.
تحولات سوریه
روسیه برای حفظ حضورش در خاورمیانه نیز به ایران نیاز دارد. روسیه نیز همانند ایران به بازیگری حیاتی در جنگ ادامهدار سوریه تبدیل شده است.
احیای تجربه کلینتون
تحلیلگر فارنافرز مینویسد تمامی این عوامل حاکی از این هستند که علیرغم تمایلات شدید کاخ سفید، ائتلاف ایران و روسیه هم مستحکم و هم بادوام است. در واقع، تلاش دولت ترامپ، بیشباهت به تلاشهای مکرر دولت بیل کلینتون در دهه ۱۹۹۰ برای جداکردن سوریه از ایران و وارد کردنش به محور غربی نیست. این تلاشها با شکستی مفتضحانه رو به رو شدند، چرا که واشنگتن تا اندازه زیادی اهمیت استراتژیکی که سوریه برای تهران قائل بود را نادیده گرفت.
برمان در پایان این مقاله به دولت ترامپ پیشنهاد کرده است که با در نظر گرفتن این عوامل برای ایجاد شکاف در روابط تهران و مسکو تلاش نکند.