آرمان ها بزرگترین موتور محرک برای جنگیدن و رساندن آدمها به چیزی است که آن را حقیقت می دانند برای همین هم باورها وقتی لباس آرمان می پوشند در نظر انسان ها به جاودانگی می رسند جاودانگی و حقیقتی که هیچ قدرتی توان از بین بردن آنها را ندارد. رسیدن به پیروزی انقلاب ۵۷هم در کشور ما یکی از اتفاقاتی است که می توان آن را نمونه بارز به ثمر رسیدن آرمان مردمی دانست که برای رسیدن به آن رنج و درد و حبس هایی را تجربه کردند که هرکدامش شاهدی بر این ادعاست که پس هر مقاوت، گلوله خوردن، زخمی شدن و کشته شدن آرمانی وجود داردکه ضد گلوله است. موزه عبرت یا همان زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری در زمان شاه یکی از مکان هایی است که اگر سری به آن بزنید با وجود مخوف بودن و هولناک بودن ساختمانش می توانید گذشته آدم هایی را ببینید که زنده ماندن و تاب آوردنشان را تنها مدیون همین آرمان های ضد گلوله شان بوده اند. به بهانه سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب به سراغ این موزه رفتیم،زندان پر رمز و رازی که با وجود قرار گرفتن در مرکز شهر سال های سال کسی از وجود و اتفاقات درون آن خبری نداشت.
زندانی در منطقه باغ ملی
باغ ملی تهران قدیم در نظر خیلی از آدم های قدیم وجدید یکی از مکان های پر رفت و آمد تهرانی ها برای تفریح و قدم زنی به شمار می رفته است؛ به همین دلیل شاید برای خیلی از ما عجیب و غریب به نظر برسد که این زندان درست در دل شهر و در همان حوالی ساخته و بعدها مشغول به فعالیت شده است. موزه عبرت که در زمان انقلاب با نام زندان«کمیته مشترک ضد خرابکاری» فعالیت می کرده است زندانی است که تا سالهای سال به خاطر شرایط خاص معماری اش کسی از وجود آن خبر نداشته است. زندانی که در سالهای حکومت شاه زندان مخوف ساواک بوده است و چیزی حدود ۴۰۰۴نفر را در خودش برای شکنجه جای داده است.
زندانی مدرن با معماری آلمان ها
کافی است کمی در این موزه قدم بزنید تا به شرایط پیچیده آن پی ببرید زندانی که وقتی از معماران سوال می کنید بیشتر به یاد حال و هوای دیکتاری هیتلر و استبداد آلمانی های نازی می افتید. در حال حاضر چیزی حدود ۸۰سال از ساخت این زندان می گذرد؛ زندان ضد زلزله ای که در سال ۱۳۱۱ به دست معمارهای آلمانی و در حکومت رضا شاه ساخته شد. این زندان اولین زندان مدرن ایران است که بعد از مدتی زندان مخصوص زنان نیز به شمار می رفته است. مسئولان این موزه می گویند استقامت و استحکام این مکان به شکلی است که با گذشت زمان نه تنها دچار فرسودگی نمی شود که با گذر سال ها ، مقاوم تر می گردد برای همین یک ساختمان ضد زلزله محسوب می شود.
زندانی که کسی نتوانست از آن فرار کند
اگر سری به این موزه بزنید خواهید فهمید که این زندان از نقشه مدوری برخوردار است که در نگاه اول وقتی در آن قدم می زنید به ساختمان ها و راهروهای پیچ درپیچ و تو در تویی می رسید که کاملا قابلیت سردرگمی دارند و از طرف دیگر به شما اجازه نمی دهد که متوجه متراژ چند هزار متری آن شوید. پیچیدگی در نقشه این زندان مخوف به قدری است که در زمان خودش به هدف سازندگان آن جامه عمل پوشاند هدفی مبنی بر اینکه زندانیان هیچ راه گریزی از این زندان نداشته باشند؛ برای همین اگر به سراغ تاریخچه این زندان بروید خواهید فهمید که در طول فعالیت این زندان هیچ زندانی ای موفق به فرار از آن نشده است.
ساختمانی همسو با فصل های سال برای زجر دادن
یکی از ویژگی هایی که در این زندان وجود دارد این است که شما علاوه بر قدم زدن در آن متوجه سیستم تهویه پیچیده آن می شوید چون نحوه ساخت این زندان به شکلی است که باعث شده است این زندان در زمستان ها دمایی بسیار سرد و از طرفی در تابستان ها هوایی به شدت گرم داشته باشد تا بیش از پیش بتواند شرایط جوی و آب و هوایی را برای گذران زندگی زندانیانش دشوار کند.
پژواک دردناک زندانیان در ساختمان
در کنار همه شکنجه های فیزیکی دردناک این مکان که آن را در زمان خودش از سایر زندان ها متمایز می کرده است شکنجه های روحی و روانی ای وجود داشته که توسط ساواک و شکنجه گرهای آن صورت می گرفته است یکی از عواملی که به انجام شکنجه های روحی و تضعیف روانی این زندان کمک می کرده است نحوه معماری ساختمان زندان بوده است چون آن را طوری طراحی کرده اند که وقتی شما در آن فریاد بزنید به هیچ وجه صدا و پژواک آن به بیرون ساختمان بروز پیدا نمی کند و همین ویژگی آن هم باعث شده تا کسی سالهای سال از حضور زندان ساواک در دل شهر خبر نداشته باشد؛ اما نکته جالب توجه اینجاست که به همان اندازه که صدای داد و فریاد در این زندان به بیرون نمی رود ولی به همان اندازه صدا و پژواک فریادهای دردناک خود زندانیان در دل زندان می پیچده تا این امر موجب ترسیدن و تضعیف روحیه زندانیان شود.
دردناک ترین شکنجه ها در اتاق فوتبال
ساواک برای کشیدن حرف از زیر زبان مبارزان انقلابی دست به انواع و اقسام شکنجه هایی می زده است که تصور کردن به آن هم می تواند برای هر آدم معمولی دردناک و طاقت فرسا باشد؛ شکنجه هایی به شدت خشن که بسیاری از آدم ها حتی از گفتن آن هم معذوریت پیدا می کنند. در این زندان اتاق های مختلفی برای شکنجه دادن وجود داشته که یکی از این اتاق های شکنجه«اتاق فوتبال» نام داشته است، که شیوه شکنجه در این اتاق به گونه ای بوده که در آن دست های زندانی را از پشت می بستند و بعد از آن چند تن از افراد ساواک دور او حلقه می زدند و فرد زندانی را به مثابه توپ فوتبال با مشت لگد مورد اصابت قرار می دادند و او را به یکدیگر پاس می دادند و حتی برای اینکه عملشان برای شخص دردناک تر باشد موقع انجام این شکنجه بیشتر شکنجه گرها از کفش های نوک تیز فلز استفاده می کرده اند برای همین هم خود افراد ساواک نام این اتاق شکنجه را «اتاق فوتبال» گذاشته بودند.
آپولو
داشتن انواع و اقسام تجهیزات نوین برای شکنجه کردن افراد باعث می شده است تا این زندان برای سرسخت ترین مبارزان انقلابی در نظر گرفته شود. در کنار همه وسایل عجیب و غریب برای شکنجه کردن افراد یکی از معروف ترین آنها وسیله ای بوده است به نام«آپولو» که باعث زجر هرچه بیشتر مبارزان انقلابی می شده است. یکی از زندانیان می گوید این دستگاه شکنجه را از روی آپولوی فضانوردان ساخته بودند اما با یک تفاوت بزرگ که آن دستگاه سرنشینانش را به فضا می برد اما این یکی سرنشینانش را به عزا! نحوه کار کردن آن هم به گونه ای است که زندانی را به شکل فضانورد به این دستگاه می بستند و کلاه آهنی روی سر او می گذاشتند و بعد با کابل به او می زدند تا حین داد و فریاد از شدت درد، صدا تنها به گوش خودش برسد و در سر خودش بپیچد. از آنجا که کف پا ارتباط مستقیم با مغز دارد، با ضربه سوم و چهارم، زندانی نمی فهمید که شلاق به کف پایش برخورد می کند، بلکه درد آن را با مغز خودش احساس می کرد؛ به شکلی که انگار کابل به سرش زده می شد. این در حالی است که این وسیله شکنجه تنها بخش کوچکی از شکنجه ها و ادوات دردناک این زندان را تشکیل می داده است.
کاربری سلول عمومی در سلول های انفرادی
در زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری همه چیز ب فقط و فقط برای آزار و اذیت مبارزان انقلابی فراهم شده است برای همین به محض ورود در ساختمان این موزه با اولین چیزی که رو به رو خواهید شد درهای تو در تو و متفاوتی است که در این زندان وجود دارد به شکلی که همه درهای این زندان لبه ها و قرنیزهای بلندی دارد که خود زندانیان می گویند هدف از ساخت درهایی به این شکل، این بوده است که افراد به محض ورود در زندان و با چشم های بسته متوجه حضور این درهای متفاوت نمی شدند برای همین هم به محض ورد، برخورد با این درها باعث می شد تا افراد با سر به زمین بخورند. در کنار این درهای متفاوت یکی دیگر از ویژگی های این زندان ها وجود ۸۶ بند انفرادی آن بوده است که خود زندانی ها اشاره می کنند که هرزگاهی به قدری تعداد زندانیان در سلول های دو متری آنها زیاد می شده است که افراد توان دراز کشیدن نداشتند و مجبور بودند ایستاده بایستند و حتی بخوابند.