حسین مرعشی در مصاحبه با آرمان گفته است: در شرایط کنونی رهبر معظم انقلاب تنها شخصیتی هستند که از نسل یاران نزدیک حضرت امام(ره) هستند. در نتیجه اگر تا دیروز آیتا... هاشمی به نیابت از نظام با برخی از گروههای سیاسی در ارتباط بود و حلقه اتصال این گروهها به نظام سیاسی تلقی میشد، امروز تنها شخصیتی که میتواند این خلأ را پر کند رهبری انقلاب است، به همین دلیل درخواست این است که مسئولیتهای مدنی و سیاسی آیتا... هاشمی از این پس به حوزه رهبری نظام منتقل شود و مقام معظم رهبری در صورت صلاحدید در این زمینه تدبیر لازم را اتخاذ کنند. در شرایط کنونی بخشی از گروههای سیاسی تقاضا دارند که پس از رحلت آیتا... هاشمی ارتباط این گروهها به صورت مستقیم با مقام معظم رهبری برقرار شود.
وی با اسم بردن از اصلاحطلبان گفت: آیتا... هاشمی به نیابت از نظام جمهوری اسلامی برخی از گروههای سیاسی که با نظام سیاسی دچار فاصله شده بودند را در درون نظام حفظ میکرد. با این وجود و پس از رحلت آیتا... هاشمی به نظر میرسد که باید اقدامی شود تا برخی از گروههای سیاسی را همچنان در درون نظام نگه داریم.
مرعشی درباره احتمال نقشآفرینی افرادی مانند ناطق نوری و سیدحسن خمینی و روحانی در این زمینه میگوید: در مرحله اول ما منتظر خواهیم ماند تا نظر مقام معظم رهبری را در این زمینه ببینیم و پس از تدبیر ایشان اهداف دیگر خود را دنبال خواهیم کرد نباید اجازه داد خلأ آیتا... هاشمی سبب پاره شدن اتصال برخی گروهها با نظام سیاسی شود. به نظر من شخصیتهایی مانند رئیس دولت اصلاحات آقای ناطق نوری، آیتا... سیدحسن خمینی و آقای روحانی و حتی آقای ولایتی میتوانند بخشی از این وظیفه را برعهده بگیرند.
درباره این اظهارات باید گفت که اولا رهبرمعظم انقلاب همه طیفها و گروههای سیاسی را به شرط وفاداری به اسلام و انقلاب، نظام جمهوری اسلامی، دعوت به حقانیت و حضور در صحنه کردهاند و به عنوان مثال حتی به تصریح آقای محمدحسن رحیمیان بر تداوم فعالیت مجمع روحانیون پس از رحلت حضرت امام(ره) اصرار داشتند. از این زاویه طبیعی است که گروهها و طیفها برای ماندن در خدمت نظام و رهبری معظم انقلاب نیاز به واسطه ندارند.
ثانیا نقشآفرینی طیف اصلی مدعیان اصلاحطلبی در 2 فتنه و آشوب 78 و 88 و اصرار بر ساختارشکنی در کنار گروهکهای نشاندار ضدانقلاب، این طیف را در موضع اتهام و خیانت به کشور و نظام قرار داد با تکرار این مشی، حسن ظن درباره اینکه احتمال دارد مرتکب خطا شده باشند منتفی شد و به ویژه نصایح مشفقانه رهبر حکیم انقلاب به سران برخی از این گروهها مبنی بر جدا کردن مسیر خود از گروههای ضد انقلاب، متأسفانه مؤثر واقع نشد و سران فتنه به ایفای نقش در بازی و پروژه جنگ نیابتی دشمن ادامه دادند تا به هزیمت و سرشکستگی افتادند.
به عبارت دیگر این طیف، به اختیار، بر ساختارشکنی و خروج از چارچوب نظام و قانون اصرار کردند. از این جهت نمیتوان یک خیانت و جنایت بزرگ در حد مقابله با جمهوریت نظام و قانون و تسهیل دشمنی آشوبگران با اسلامیت نظام را نادیده گرفت. شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، هویت واقعی افراطیون فتنهگر را برملا کرد و مدعیان اصلاحطلبی حاضر نشدند به طور علنی با حرمتشکنان عاشورا و مدعیان براندازی نظام اظهار مرزبندی کنند؛ هر چند که خیانتپیشگانی چون خاتمی در پستو و - و حتی امثال تاجزاده در آن ویدئوی معروف- اقرار کردند که ادعای تقلب دروغ بوده و واقعیت نداشته است. بنابراین باید پرسید چرا براساس یک دروغ بزرگ که دشمن، آن را اسم رمز آشوب میدانست، کشور را به کام بیثباتی و سپس تحریم و فشار دشمن بردید و از کجا معلوم که مجدداً مانند سالهای 78 و 88 در صورت مجال پیدا کردن خیانت و وطنفروشی نکنید.
بنابراین صورت مسئله روشن است؛ جرم بزرگی در حد فساد فیالارض و فتنهگری و وطنفروشی واقع شده که عاملان آن باید هم مجازات شوند، هم به بیان شریف امیر مؤمنان(ع) طبق عدالت، ابتدا باید علیه خود حکم بدهند و عذرخواهی کنند. آنهایی هم که معتقدند در آن خیانت نقش و سهم نداشتهاند، باید از مجرمان و مفسدان اعلام بیزاری و برائت کنند.
در این میان آنچه از قرائن فراوان برمیآید، اقدامات تزویرکارانه و منافقانه برخی افراطیون برای فرار از موضع اتهام بدون مجازات و جبران و ایجاد حاشیه امنیت در جهت تکرار جفاهای گذشته است.