در این مطلب آمده است: طی رقابتهای انتخاباتی، دونالد ترامپ تائید کرد که بلافاصله پس از ورود به کاخسفید، توافق هستهای فاجعهبار با ایران را به «مذاکره مجدد» خواهد گذاشت. (مایک پنس، معاون ترامپ نیز از پارهکردن این معامله صحبت میکرد.) بااین حال، ترامپ به این مساله نپرداخته و برخی نیز معتقدند مواضع وی احتمالا تغییر کند؛ رهبران اسرائیلی در این باره میگویند: «آنچه در راس قدرت انجام میشود با آنچه در رقابتهای انتخاباتی عنوان میگردد، متفاوت است.»
رییسجمهور منتخب در واقع سه گزینه در این زمینه پیشرو دارد:
- به توافق دست نزند، اما تلاشها برای اطمینان از پایبندی ایران به توافق را تشدید کنند (از طریق اقدامات اطلاعاتی بیشتر و عزمی قویتر در برابر عملکرد ایران). کسانی که از این گزینه حمایت میکنند دو دسته هستند: در یک سو، کسانی که فکر میکنند این توافق بهترین چیزی است که میتوانست محقق شود (برخی از این افراد حقیقتا تصور میکنند این توافق مانع دستیابی ایران به سلاح هستهای در طول زمان خواهد شد). از نقطهنظر این افراد، با بازگشایی دوباره پرونده توافق، ایالاتمتحده موجب خلل در اتحادی بینالمللی میشود، به خصوص اکنون که اروپاییها، روسها و چینیها روابط اقتصادی عمیقی با ایران پیدا کردهاند. در سویی دیگر، حامیان دیگری وجود دارند که معتقدند نظارتهای پیشرفته احتمالا ایران را در معرض نقض توافق قرار میدهد. این کار به نوبه خود تجدید تحریمها را توجیه میکند، بدون آنکه ایالاتمتحده نخستین طرف نفیکننده توافق باشد.
- به توافق دست نزند، بلکه تحریمها در موضوعات غیرهستهای را تشدید نماید. در این گزینه، هدف اعمال فشار بر تلاشهای ایران در توسعه موشکهای دوربرد و محدودسازی توانایی این کشور در بهرهبرداری از امتیازی است که دولت اوباما در این توافق واگذار کرده است؛ اینکه نفوذ خود را در منطقه افزایش دهد (برخی خواهان اعمال تحریمهای بیشتر علیه حمایت ایران از تروریسم و نقض حقوق بشر هستند). بر اساس این سناریو، ایران باید فعالیتهای دردسرساز خود را متوقف نماید. این کار ممکن است موجب خشم طرف ایرانی و در نتیجه نقض برجام شود و در مقابل، این امکان را به آمریکا میدهد که توافق هستهای را نفی کند بدون آنکه مسئولیتش را بر عهده بگیرد.
- از ایران برای بازگشایی مجدد پرونده توافق و حضور در مذاکرات مجدد درخواست به عمل آید. از منظر قانونی هیچ مشکلی در این زمینه وجود ندارد چرا که تعهد ایالاتمتحده به برجام بر اساس حکم ریاستجمهوری است. از دیدگاه ایالاتمتحده، این توافق یک پیمان بینالمللی نیست. رییسجمهور جدید میتوانست اعلام کند که اگر ایران مخالف مذاکره مجدد توافق باشد واشنگتن آن را نفی کرده و تحریمهای ثانویه را بار دیگر اعمال خواهد کرد (تحریمهایی که برخی از آنها در وهله نخست نیز هرگز لغو نشده و فقط به حالت تعلیق درآمده که با رای اخیر کنگره به مدت 10 سال دیگر نیز تمدید گردید).
این بدان معناست که ایالاتمتحده روابط اقتصادی خود با هر نهادی که در حال تجارت با ایران است، مسدود مینماید؛ (طبیعتا) شرکتها و بانکهای اروپایی به این وضعیت واکنش نشان خواهند داد. این رویکرد، توافق هستهای ایران را تهدیدی برای امنیت جهان دانسته، باتوجه به اینکه گفته میشود ایران توانایی ساخت زرادخانه هستهای عظیم را طی 9 الی 14 سال آینده دارد.
چنین اقدامی میتواند موجبات اختلاف با اروپاییها، روسیه و چین را فراهم و زمینهساز تنش و حتی رویارویی با ایران شود؛ ایران ممکن است توافق را نقض و حتی برای تولید سلاح هستهای تحریم شود. با این حال، موضعگیری قاطع از سوی دولت جدید قطعا میتواند ایرانیها را بترساند. درحال حاضر، پرواضح است که دیدگاه خروج از توافق گزینه چندان مطلوبی نیست.
بدترین توافق تاریخ ایالاتمتحده
ترامپ چه خواهد کرد؟ به نظر میرسد بهترین گزینه از نظر وی مذاکره مجدد توافق است. چنین انتخابی احتمالا با دیگر جنبههای رویکرد سیاست خارجی ترامپ به ویژه در خاورمیانه هماهنگ خواهد بود. اوباما در مذاکره با ایران قدرت ایالاتمتحده بعنوان اهرم اصلی را تعبیر نکرده است. در عوض با روحانی و همراهان وی در جهان تشیع و اخوانالمسلمین در میان اهلسنت بعنوان شرکای مورد قبول خود رفتار کرده است.
این بازیگران در حال حاضر خواهان رویارویی مستقیم با غرب نبوده بلکه خواهان تغییر نظم جهانی هستند. ترامپ بر خلاف اوباما به دنبال تقویت روابط با متحدان طبیعی آمریکا مانند اسرائیل یا برخی کشورهای عربی ازجمله اردن، عربستان سعودی و مصر است. وی همچنین در پی جلوگیری از اصطکاکهای غیرضروری با روسیه است. ترامپ این آمادگی را دارد که از منافع حیاتی آمریکا (جلوگیری از هستهای شدن ایران و محدودسازی اقدامات این کشور در منطقه) دفاع کرده و نشان دهد ایالاتمتحده هنوز یک ابرقدرت است.
در عین حال ایران تلاش میکند حداکثر بهره برداری را از واپسین روزهای حضور اوباما در کاخسفید انجام دهد؛ از انعقاد قراردادهای نفتی گرفته تا کمک به ارتش سوریه برای آزادی حلب و ارسال تسلیحات به حزبالله لبنان. این بدان معناست که اسرائیل برای مقابله با این اقدامات دست بکار شود.