داریوش سجادی در تحلیلی مینویسد: وزیر ارتباطات دولت «تدبیر و امید» اخیراً و طی دیدار با اعضای حزب «اعتدال و توسعه» استان کردستان اظهار داشته «هر کس با هر تفکری در انتخابات 96 کاندیدا شود هدفش تخریب روحانی است». شخصاً بر این باورم که صرف نظر از صحت یا عدم صحت تخریب عامدانه روحانی در انتخابات 96 هر شهروندی مبصری که دغدغه منافع ملی کشور و مصالح و مواضع انقلاب اسلامی را دارد موظف است تا مسئولانه در انتخابات ریاستجمهوری 96 مشارکت فعال داشته و به منظور برداشتن خلعت ریاستجمهوری از شانههای نحیف «آقای روحانی» نهایت تلاش و اهتمام خود را اعمال نماید. به عبارت دیگر خجستهترین فرجام در انتخابات 96 پایان دادن به ریاستجمهوری وی و خداحافظی با کابینه بیمسمای «تدبیر و امید» و برداشتن بار مسئولیت از عهده ایشان است.
بدون تکلف روحانی و دولت تحت امر او فاقد شانیت است.
واقعیت آن است که برآیند انتخابات 92 محصول مهندسی مشهود انتخابات بر مبنای تحریمهای اقتصادی آمریکا بود. اهتمام اصلی در آن «انتخابات مدیریت و مهندسی شده در زمین تحریمها»، بر هم زدن توازن قوای سیاسی در ایران به نفع عملگرایان به منظور در تنگنا قرار دادن حاملان و باورمندان به اردوی انقلاب اسلامی بود.
مساعی جمیله و افشا شده «مهدی هاشمی» در فردای سرکوب فتنه 88 به منظور ترغیب هر چه بیشتر آمریکا در اعمال «تحریمهای اقتصادی ایران» موید وحدت آرمانی عملگرایان داخلی با کدخدا و اوامر کدخدا بود تا از آن طریق بستر مناسب ظهور و بازگشت قهرمانانه «منجی» به نحو احسن فراهم آید. سناریوی هوشمندانهای که برخوردار از ضمانت اجرا و فاقد ریسک بود و در این میان تنها چیزی که توانست آن دام چاله را در میانه راه ناکام گرداند «سورپرایز رد صلاحیت» بود!
علیایحال این ناکامی مانع از آن نشد تا «منجی مفروض» بازی را واگذار کند و در دقیقه 90 از طریق به میدان فرستادن گماشته خود از این اقبال برخوردار شد تا بازی باخته را ولو با نتیجهای کمفروغ به نفع خود پایان دهد.
من حیثالمجموع مولود انتخابات 92 به اعتبار خاستگاه ژنریک و مهندسی ژنتیکی شدهاش فاقد شأنیت متوقع در تراز دولتمردی و دولتمردان منسوب به انقلاب اسلامی است و بالتبع و بالمره از عدم تداول چنین «توفیق اجباری» منجر شود، میبایست استقبال کرد.