وی در دیدار شماری از حامیان فتنه در گروهک موسوم به «مجمع ایثارگران»، پیروی ایثارگران واقعی از ولایت را، دارای سوابق تاریخی از زمان پیامبر اسلام(ص)، امام علی(ع)، دیگر ائمه و بعدها در شرایط زمانی و مکانی مختلف، به خصوص در زمان امام راحل دانست و گفت: حقیقت این است که آنچه ایران را با تعدد قومیتها، چون بند تسبیح به هم مرتبط مینماید، تفکر اسلامی و توسل به حبلالله است و نباید بگذاریم این اندیشه تضعیف شود.
هاشمی با یادآوری شرایط کشور در زمان رحلت امام و انتخاب آیتالله خامنهای، گفت: بارها گفتهام که هنوز بهترین انتخاب خبرگان بود و دعا کنیم که این روند ادامه داشته باشد، چون برخی از دشمنان اندیشههای امام و شخص آیتالله خامنهای، با دوستنمایی به خیلی از مراکز حساس نفوذ کردهاند که از بیان ایرانستیزی ابایی ندارند.
وی همچنین گفته است: جامعهای که به فرهنگ ایثارگری بها بدهد مطمئناً آینده درخشانی خواهد داشت.
او همچنین گفت: اگر کسانی که ایثارگران واقعی هستند، وارد کارزار نشوند، کسانی این عنوان مقدس را غصب میکنند و به اسم ایثارگران، کار و اظهارنظرهایی میکنند که هیچ سنخیتی با اصل ایثارگران ندارد.
حساس شدن ناگهانی هاشمی به موضوع نفوذ در حالی است که عناصر فتنهگری نظیر عبدالحسین هراتی با وجود هتاکیهای شدید علیه حضرت امام خمینی(ره) در عمق دفتر هاشمی نفوذ کرده بودند و تا مدتها به عنوان مشاور ارشد در دیدارهای خصوصی هاشمی با مقامات خارجی حضور داشتند. دو فرزند هاشمی (مهدی و فائزه) نیز از جمله سرپلهای پیوند عناصرگروهکی به حلقه اطرافیان هاشمی محسوب میشوند و این نفوذ و اثرگذاری به حدی شدید بود که طراحان خارجی فتنه سبز، هاشمی را با موفقیت بازی دادند و او را به همراهی تمام عیار با آشوبگرانی کشاندند که هر چند نقاب همراهی با انقلاب بر چهره داشتند اما تا مرز شعارهای حذف «جمهوری اسلامی»، «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» و «مرگ بر اصل ولایت فقیه» وادار کردند. این دوستنماها همان کسانی بودند که زمانی نه چندان دور، هاشمی را عالیجناب سرخپوش قتلهای زنجیرهای لقب داده بودند. موضوع عجیبتر، حمایت گروهک تروریستی منافقین (عامل ترور هاشمی در اوایل انقلاب) از فتنه سبز بود. راز این حمایت، مدتی بعد با مصاحبه فائزه هاشمی و تأیید بر اینکه با دوستان خوب سازمان مجاهدین خلق در زندان آشنا شده، آشکارتر شد.