حجتالاسلام جعفر شجونی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران و از اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی که به علت عارضه قلبی در بیمارستان فیروزگر تهران بستری شده بود، صبح امروز دار فانی را وداع گفت.
وی در بازگویی خاطرات خود از آن روزها اینگونه نقل کرد: «در سال 1352 چند وقتی بود که از طرف رژیم شاه به خاطر سخنرانیها و مطالبی که در منبرهایم طرح میکردم ممنوعالمنبر شده بودم. روزی آقایی از من برای سخنرانی در مسجد حجت واقع در خیابان اتابک خیابان خاوران، روبروی پارک فدائیان اسلام (مسکرآباد سابق) دعوت کرد. با خودم گفتم اینجا کسی من را نمیشناسد، دعوت آنها را قبول میکنم. سر وقت در مسجد حجت حضور یافته و بالای منبر رفتم. حدود نیم ساعت صحبت کرده بودم که ناگهان سر و کلّه مأمورین شهربانی پیدا شد، فهمیدم که برای دستگیری من آمدهاند و به ناچار سخنرانی را نیمه تمام گذاشته و از منبر پایین آمدم. مرا دستگیر کرده و به پاسگاه هاشم آباد بردند و تا پاسی از شب در آنجا بودم. سپس یک عینک لاستیکی به چشمم زدند و دیگر جایی را نمیدیدم و مرا به کمیته مشترک ضد خرابکاری رژیم شاه واقع در میدان توپخانه بردند...»
حجتالاسلام شجونی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز و حزب مؤتلفه اسلامی است. مخالفت با هاشمی رفسنجانی، موضع انقلابی علیه فتنه و فتنه گران و حمایت از محمود احمدینژاد از ویژگیهای وی بشمار می رود. شجونی اگرچه همچنان بر دو موضع اول خود پابرجاست اما در مورد حمایت از احمدی نژاد در روزهای پایانی دولت دهم به این عقیده رسید که: «ما هوادار احمدینژاد بودیم ولی ریزش کردیم؛ ما تغییر نکردیم ولی عملکرد رئیسجمهور تغییر کرده است.»
نواب تمام تلاش خود را به کار بست تا در سالهایی که مبارزه علیه اسرائیل شروع شده بود، عدهای را برای اعزام به فلسطین نامنویسی کند، همچنین با برخی از سران کشورهای عربی از جمله مصر و اردن دیدار و گفتگو کرده بود. در دیداری با پادشاه اردن به وی گفته بود انگلیسیها شما را احاطه کردهاند، میخواهند به جامعه اسلامی خیانت کنند؛ اما فایدهای نداشت تا اینکه مبارزه امام خمینی (ره) آغاز و سرانجام به پیروزی رسید. باید از او آموخت که در همراهی ولایت و انسجام نیروهای انقلاب در جهت مبارزه با استکبار جهانی حرکت کنیم.»
حجتالاسلام شجونی که در دوره اول مجلس شورای اسلامی نماینده حوزه انتخابیه کرج بود، در 5 شهریورماه 1391 با نزدیک شدن به سالروز شهادت شهید بهشتی و شهید باهنر، در گفت و گو با خبرگزاری دانشجو ضمن تشریح ابعاد ناگفتهای از عملیات ترور شهدای هشتم شهریور، در مورد حمایتهای برخی چهرههای سیاسی کشور در جهت پیشبرد اهداف تروریستی دهه 60 گفت: «در روزگار ما یکی از خط و خطوط شناسان مملکت بعد از انقلاب شهید لاجوردی بود. کشمیری، عامل نفوذی در جریان بمبگذاری کابینه شهید رجایی از سوی بهزاد نبوی به شهید رجایی معرفی شده بود درحالیکه شهید لاجوردی درباره این فرد یعنی بهزاد نبوی میگفت که او باید محاکمه، زندانی و اعدام شود.
در دوره اول مجلس که من در مجلس بودم؛ آقای کشمیری همیشه با ریشهای فراوان و اورکت خاکی رنگ دم در مجلس میآمد و مجلسیها را ورانداز میکرد تا آنها را خوب بشناسد... کشمیری چنان در کاخ ریاست جمهوری نفوذ کرده بود که در آنجا برای افراد، مسئله نشر حرمت درباره شیردادن زن به بچه دیگری یا مسائل مربوط به ربا از توضیح المسائل میگفت. یکی از دوستان میگفت در خیابان پاستور، کشمیری را درحالی دیدند که در زمستان و خیابان پوشیده از برف وقتی مؤذن اذان میگفت، کشمیری بلافاصله در همان شرایط اورکت خود را از تنش در میآورد، روی برف میانداخت و همان جا نماز میخواند...»
حجتالاسلام جعفر شجونی پس از انقلاب اسلامی با حکم حضرت امام خمینی (ره) مسئول کاخ شمس پهلوی در کرج شد. این کاخ متعلق به شمس پهلوی، خواهر محمدرضا پهلوی بود که به دلیل بیماری آسم، این کاخ را برای زندگی در کرج انتخاب کرده بود. این مجموعه در سال 1382 در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت.
سرپرستی کاخ شمس، یک ماه پس از انقلاب
شجونی با اشاره به اینکه یک ماه پس از انقلاب حکم سرپرستی را دریافت کرده بود، گفت: «عین حکم امام (ره) برای سرپرستی بنده در کاخ شمس همین است: "جناب ثقةالاسلام آقای حاج شیخ جعفر شجونی، جنابعالی مأموریت دارید که اموال خاندان پهلوی و بستگان ایشان را که در شهر کرج و حومه قرار دارد از اموال منقول و غیرمنقول و مستقلات همه را ضبط نموده و محافظت کنید و نیز خانههایی را که اداره ساواک برای مأموران خود ساخته است در اختیار افراد بیخانه بگذارید و چنانچه کارهای فوق، احتیاج به مخارجی دارد از اموال مذکور فروخته و صرف کنید از خدای تعالی ادامه توفیقات آن جناب را خواستارم/ روحالله موسوی خمینی"»
کاخ 2 بار غارت شده بود
شجونی روزی که اولین بار به کاخ شمس رفته بود را اینگونه توصیف کرد: «وقتی ما را بردند کاخ را تحویل دادند تمام شیشههای بزرگ کاخ، شکسته بود و وارد کاخ که شدیم، کل کاخ پر بود از چمدان و شلوارهای لی و جعبههای خالی طلا که همه از مقوا بود. بعد هم رفتیم قفسهها را نگاه کردیم، دیدیم قاشق و چنگال و ظرف بود. سیستم هوا سازی کاخ هم خراب بود چون متصدی آن هم رفته بود. مردم آنجا میگفتند که خود باغبانها و کارگران 2 بار این کاخ را غارت کردهاند منتهی من در یک عملیاتی دیدم که مثل اینکه این خاندان همه چیز را بردند هیچچیز آنجا نیست، دلیل دارم.»
خاندان پهلوی «گدا» بودند
شجونی در بیان دلیل اینکه خاندان پهلوی همه چیز را برده بودند، گفت: «اینکه میگویم این خاندان،"گدا" بودند و همه چیز را بردند و چیزی نگذاشتند، دلیلش این است که ما با 20 نفر از پاسداران که برای کمک خود به کاخ برده بودیم رفتیم درون کاخ دیدیم 2 گاوصندوق، آنجا است گفتیم شاید در اینها چیزی باشد یک نفر آهنگر آوردیم که گاز و هوا بیاورد این گاوصندوقها را باز کند ببینیم چه چیزی درونش است چون امام (ره) گفته بود که آنجا مخارج دارد و مخارجش را از آن اموال، تأمین کنیم. اولاً که بیشتر اموال، غیرمنقول بود و ما نفروختیم و نتوانستیم بفروشیم و آنچه ما فروختیم منقول بود. خلاصه این آهنگر آمد قرار گذاشت 200 تومان بگیرد تا در گاوصندوقها را باز کند... خدا میداند که آهنگر گاوصندوقها را شکافت به اندازه 200 تومان درون آنها پول نبود که به آهنگر بدهیم. در یک گاوصندوق 5، 6 اسکناس قدیمی رضاخانی بود در یک گاوصندوق دیگر، یک کارت پستال بود به رنگ طلایی که نوشته بودند "تولدت مبارک"، داستان عجیبی است. به همین دلیل که چیزی در گاوصندوقها نبود فهمیدیم که همه چیز را بردهاند.»
بچهها میرفتند بالای اتوبوس لباسها را حراج میکردند
شجونی درباره آنچه در کاخ باقی مانده بود، گفت: «برای ما 13 سگ بزرگ گذاشته بودند که همه اینها هم، بخور بودند... اما ما استخوان هم نداشتیم به اینها بدهیم. اینها روزی فقط 200 تومان فیله میخوردند دیدیم که ما یک ریال بودجه نداشتیم. از مردم خواستیم 13 خانواده لطف کنند این سگها را بگیرند نان و استخوانی به اینها بدهند تا به موقع یک فکری بکنیم و مردم هم، حرف ما را پذیرفتند.
آنچه ما در طول مأموریتمان فروختیم یک مقدار گل و گلدان طبیعی بودند که ضایع میشدند. آنجا 70 باغبان داشت که همه رفته بودند 2 بار هم که کاخ، غارتشده و اموال غیرمنقول هم که سر جایش بود نمیتوانستیم بفروشیم چون سندش را نداشتیم. اجاره یک باغ را گرفتیم گلدانها هم فروش رفت. یک مقدار هم بچههای ما اطلاعیه دادند که مردم بیایند شلوارهای لی و پیراهنها و ... را که در کاخ، خراب میشدند بخرند. البته لباسها به خاطر نبودن دستگاه هواساز، ضایع میشدند. بچهها میرفتند بالای اتوبوس، لباسها را حراج میکردند.»
مگر میشود یک آخوند لباس زنانه بفروشد!
شجونی در پاسخ به این سؤال که در برخی سایتها، نوشته شده است که ظاهراً شخصاً لباسهای زنانه را روی دست گرفته و در کاخ، حراج میکردید؟ گفت: «این مطلب صحت ندارد. یک پسری بود که میرفت بالای مینیبوس و اتوبوس، لباسها را نشان میداد. این حرفها برای روزنامه صهیونیستی «آیندگان» در آن زمان بود. مگر میشود یک آخوند برود لباس زنانه بفروشد! ما، نماینده امام بودیم. ضمن اینکه یک سری از این لباسها برای کارگران کاخ بود که رفته بودند.»
کاخ شمس و کاخ مادر شمس دست من بود.
شجونی در مورد مدت سرپرستی خود از کاخ گفت: «2 ماه و نیم سرپرست آنجا بودم تا کارها سر و سامان بگیرد بعد تحویل بنیاد دادم. کاخ شمس و کاخ مادر شمس دست من بود.»
وی به خانههای ساواک اشاره کرد و گفت: «خانههای ساواک، 17 خانه بود دست به ترکیب هیچکدام نزدیم بعضی گفتند به ما بده، گفتم نمیشود. این خانهها را که اطراف کلاک بود به طور کامل، تحویل دادم.»
حجتالاسلام جعفر شجونی در برنامه زنده تلویزیونی "دیروز، امروز، فردا" که در تاریخ 10 بهمنماه سال 1388 از شبکه سوم سیما پخش شد؛ با اشاره به عدم حضور برخی از افراد اصلاحطلب در مناظرات تلویزیونی، دلیل آن را رو نشدن اهداف آنها و اینکه حرفی برای گفتن ندارند عنوان کرد.
شجونی به راهپیمایی مردم در روز 9 دی سال 1388 اشاره کرده و گفت: «چطور است به جای سران فتنه مردم بازداشت شوند و آنها را محاکمه کنیم.»
او در ادامه به تمجید از عملکرد دستگاه قضایی کشور پرداخت و گفت: «من قبلاً به قوه قضائیه ایراد میگرفتم ولی امروز میگویم زندهباد قوه قضائیه و امروز این قوه انصاف را رعایت میکند.»
سران فتنه باعث شدند منافقان وارد میدان شوند
وی با بیان اینکه ما راضی نیستیم که هیچکس بیشخصیت و بیآبرو شود و این اتفاق هیچ لذتی ندارد، اظهار داشت: «عدهای بعد از انتخابات تیشه به ریشه خود زدند و در واقع سران فتنه باعث شدهاند که منافقان و افرادی که پاسدارها را قتلعام میکردند وارد میدان شوند و گروههایی مانند سلطنتطلبان، بهاییها ابراز وجود کنند تا جایی که در روز عاشورا، 80 بهایی دستگیر شد.»
سران فتنه در میان مردم هیچ محبوبیتی ندارند
جعفر شجونی در برنامه "دیروز، امروز، فردا" خاطرنشان کرد: «من از جوانی در سیاست هستم و 25 بار زندان رفتهام ولی با وجود 60 سال فعالیت سیاسی خسته نشدهام اما در سالهای اخیر سکوت کرده بودم ولی امروز به دلیل رفتار برخی از افراد دوباره مانند دوران جوانی فعال شدهام.»
وی از سران فتنه خواست تا به سوی ولایت بازگردند چرا که در میان مردم هیچ محبوبیتی ندارند و اگر میان مردم آفتابی شوند لنگه کفش میخورند.
حجتالاسلام جعفر شجونی، در گفتوگو با رسا، 13 مهرماه 1392، در واکنش به ارتباط تلفنی روحانی و باراک اوباما، اظهار داشت: «به نظر بنده ما محتاج برقراری ارتباط با آمریکا نیستیم بلکه آنان به این رابطه نیاز مبرم دارند به همین دلیل 6 بار تماس گرفتند؛ آمریکا و اسرائیل شکست خورده مسلمانان اند. ما منتظریم تا شاید رهبر معظم انقلاب این روزها صحبتی پیرامون این موضوع بفرمایند و تکلیف همه روشن شود؛ به هر حال نباید نگران باشیم.»
جنگ به مراتب سختتر از تحریمها بود
وی با اشاره به این که تحریمها به هیچوجه دلیل برقراری این ارتباط نبوده است، گفت: «ما دورانهای سختتری را تجربه کردیم؛ جنگ به مراتب بدتر از این تحریمها بود اما نتوانست مقاومت ما را بشکند. البته در دولتمردان ما کسانی هستند که بیمار این کارند؛ اما بحمدالله با وجود مقام معظم رهبری، شورای نگهبان، قانون اساسی و این همه جوان پرشور، کلاه سر ما نخواهد رفت.»
روحانی با کلید آمد، اطرافیانش با داس
وی در بررسی عملکرد دولت جدید، ابراز داشت: «آقای روحانی با کلید آمده اما برخی اطرافیانش با داس آمدهاند؛ عملکرد آنها در شورای شهر و وزارت علوم نشان داد که چه کسانی به عنوان سرپرست برخی پستها انتخابشدهاند.»