محمد قوچانی و حکایت چوب دو سر طلا!

گروه سیاسی- پس از انتظار مطلب به اصطلاح طنز آیدین سیار سریع در هفته نامه صدا وابسته به ارگان حزب کارگزاران سازندگی محمد قوچانی که این روزها در قامت یک نیروی تشکیلاتی این حزب سیاسی هم فعالیت می کند در جایگاه سردبیر این هفته نامه ضمن ابراز برائت از مطلب موهن "آسوده بخوابید رابین‌هود نمی آید" که اشاره ای مستقیم به ماجرای منع رئیس جمهور سابق از کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری بود در یک مصاحبه پس از جنجال های ایجاد شده در پی انتشار این مطلب گفت: این مطلب در بیرون تحریریه توسط یکی از طنزنویسان نشریه توقیف شده قانون نوشته شده بود. نشریه‌ای که صفحات طنزی به نام بی‌قانون داشت و به علت مطالبی از این دست توقیف شده بود.به گزارش افکارنیوز، قوچانی در ادامه گفته است: وی درباره موضع تحریریه درقبال این متن طنز هم گفت:  قطعاً اگر شایبه‌ای از توهین و عدم نزاکت در این مطلب وجود دارد ما از آن برائت می‌جوییم. از آن برائت جسته و ضمن عذرخواهی از مردم اعلام می‌کنیم که از ساحت نشریه‌ای مانند صدا که سه سال است در چارچوب قانون منتشر می‌شود چنین موضعی دور است و ما از این وضع ناراحتیم و با نویسنده مذکور نیز قطع همکاری خواهیم کرد و حتی یک مطلب دیگر نیز از وی در نشریات هم‌میهن منتشر نخواهیم کرد. این مطلب هم به دفتر مجله ارسال شده بود و همان‌طور که گفتم تحریریه صدا در تولید آن نقش نداشت.

اظهارات سردبیر مجله صدا در ابراز برائت از مطلب موهن اینبار برخلاف همیشه موجی از انتقادات را در داخل خود جریان اصلاح طلب و روزنامه نگاران منصوب به این جریان به راه انداخت به نحوی که می توان قوچانی را در حال حاضر یکی از منفورترین افراد برای این جریان سیاسی و رسانه های وابسته به آن دانست.

مازیار خسروی دبیر سیاسی روزنامه اصلاح طلب شرق در توئیترش نوشت: برائت از خبرنگار جریده شریفه‌ای که سرمقاله‌اش مشق روزنامه‌نگاری بود و محتوایش سینه‌چاکی برای حقوق صنفی! شرم فضیلتی سیاسی است، انسانی پیشکش.

مهسا امرآبادی یکی دیگر از روزنامه نگاران اصلاح طلب نیز با اشاره به موضع گیری محمد قوچانی در شبکه اجتماعی توئیتر نوشت: "درک یه سری مسایل دیگه از توان من خارج شده.مطلب بنویسی،دبیر و سردبیر و مسئول سانسور و مدیرمسئول بخونن بعد بگن ما مسئول نیستیم.خوب رقصیه والا" پیمان مقدم از نویسندگان روزنامه ایران نیز در توئیتر خود به این موضوع پرداخته و نوشته است: به جای ابراز برائت ونویسنده را دم تیغ فرستادن و نشریه شهیدی را نواختن وابراز ندامت کافی بود ۱۰ دقیقه وقت بگذاریدومطلب را بخوانید جناب قوچانی. اینها بخشی از انتقاداتی بود که در فضای معمول رسانه ای کشور می توان کلمات ان را منتشر کرد. روزنامه نگاران اصلاح طلب بعضاً با کلماتی به مراتب تندتر از اینها از روز گذشته تا کنون در حال نواختن محمد قوچانی هستند. مردی که زمانی به عنوان الگوی روزنامه نگاری جدید به او نگاه می کردند و حالا گویی دیگر برایشان تمام شده. حال این روزهای آقای قوچانی مانند حکایت همان چوب مشهور دو سر طلایی است که هیچ کس نمی خواهد جای آن باشد. مردی که دست در دست غلامحسین کرباسچی وارد حزب کارگزاران شد و احتمالاً آینده ای به مراتب درخشان تر از این ها برای خودش پیش بینی می کرد.


سهراب محمدزاده