وی در مصاحبه با سایت شخصی خود گفت: روح برجام این است که اعتماد بینالمللی به وجود آمد که ایران درصدد آزار جامعه بینالمللی نیست و این تبلیغاتی که شده، دروغ است و اگر غیر از این بود، حاضر نمیشد وضع فعلی کارهای هستهای خودش را به این صورت کند. البته این کاری که کردیم، بیشتر به نفع ماست تا آنها. چون ما الان به چیزهایی دست مییابیم که در آن شرایط نمیتوانستیم. الان ما در خیلی جاها میتوانیم وارد شویم. الان ما میتوانیم اورانیوم تولید کنیم و بفروشیم. مواد اولیه نداریم، میتوانیم وارد و تولید کنیم و با سود زیاد بفروشیم. میتوانیم آب سنگین را تولید و بفروشیم. میتوانیم تحقیقات خود را تا آنجایی که لازم است، پیش ببریم و اگر خواستیم جهشی در هستهای بکنیم، انجام بدهیم.
وی در پاسخ این سؤال که «راجع به «چه باید نکرد»های ما، اشارهای نمیکنید؟ اینکه ما و طرف مقابل ما چه کارهایی را نباید بکنیم؟» گفت: با این هیاهویی که در کشور میکنند و یک جنگ روانی بیخودی را راه انداختند، ما برای جذب سرمایه و تکنولوژی مشکل پیدا میکنیم. چون طرفهای ما نمیدانند و با معیارهای خودشان عمل میکنند. ما باید طبق قانون اساسی عمل کنیم و هر کسی اکثریت را در یک انتخابات سالم آورد، بگذاریم کارش را انجام بدهد و حمایت کنیم.
یادآور میشود پیش از این اوباما در فروردین 1395 و ضمن یک کنفرانس خبری با بیان اینکه روح برجام تغییر رفتار ایران است، در واشنگتن گفته بود: «من نمیتوانم قول بدهم که ایران از فرصت فراهم شده در این رهگذر برای ورود مجدد به جامعه بینالملل استفاده کند. ایران تاکنون متن توافق را رعایت کرده است، اما روح توافق، مستلزم این است که ایران به جامعه جهانی و شرکتها سیگنالهایی بفرستد مبنی بر اینکه اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریکآمیز نخواهد کرد.» وی انجام آزمایشات موشکی و حمایت از حزبالله را از جمله این اقدامات توصیف کرده بود حال آن که همان موقع بسیاری از شرکتهای اروپایی آماده همکاری و شراکت بودند و صرفا از تهدید آمریکا به تحریم هراس و نگرانی داشتند.
از سوی دیگر باید گفت «جامعه بینالمللی» جا زدن آمریکا و دو سه کشور اروپایی توسط هاشمی، یک خلافگویی بزرگ است؛ چنان که جنبش غیرمتعهدها از برنامه هستهای ایران دفاع میکرد نه اینکه آن را آزار جامعه بینالمللی! بداند. همچنین در حالی که برجام، برنامه هستهای ایران را ایزوله کرده، اظهاراتی مانند امکان تولید و فروش اورانیوم یا آب سنگین، خلاف واقع و تحریف واقعیت مسئله برجام است. در حالی که حق نداریم از سقف 300 کیلوگرم اورانیوم غنی شده بیشتر نداشته باشیم، امکان جهش یعنی چه؟! در عین حال میتوان پرسید چرا با وجود حلول چنان روحی که آقای هاشمی مدعی است، چرا به تصریح وزرای اقتصاد و خارجه و رئیس بانک مرکزی، تحریمهای اصلی مالی و بانکی که طبق برجام باید لغو میشد، عینا باقیمانده است؟ آیا روح برجام با آمریکا نقد و با ما نسیه حساب نمیکند؟! آیا نقض برجام و بدعهدی آمریکا، یک مسئله مهم ملی است که باید مورد اعتراض قرار گیرد یا به تعبیر آقای هاشمی هیاهو و جنگ روانی بیخودی است؟ آیا طبق قانون اساسی هر دولتی سرکار آمد میتواند منافع ملی را به حراج بگذارد یا پیگیر حقوق ملی در توافقات انجام گرفته نباشد؟ امروز با امضا و اجرای برجام، ادبیات آقای هاشمی برای القای «نمیگذارند دولت کار کند» مسموع نیست بلکه ایشان باید درباره این مؤاخذه و مطالبه افکار عمومی پاسخگو باشد که پس از آن ادعای گزاف «تابوی مذاکره با آمریکا شکست» و «برجام، پیروزی بزرگتر از فتح خرمشهر بود»، تکلیف امتیازات داده شده و وعدههای بر زمین مانده حریف چه میشود؟!