به بهانه آغاز هفته دفاع مقدس فرصتی دست داد تا با علی فریدونی که سابقه سالها عکاسی در دوران دفاعمقدس را دارد به گفتوگو بپردازیم. وی از جمله شاهدان عینی فاجعه کشتار حجاج در مکه به سال 1366 است و به همین منظور جهت ریشهیابی دامنه دشمنیهای آلسعود علیه مسلمانان بویژه ایرانیان و نیز جایگاه عکس در ثبت این واقعه با این عکاس خوشاخلاق گفتوگویی ترتیب دادیم که در ادامه میآید.
از وقایع رخ داده در حج سال 1366 چه مواردی را به یاد دارید؟
من عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی در دوران جنگ تحمیلی بودم که در سال 66 به شکل تشویقی به حج اعزام شدم. ما حدود 10 عکاس از رسانههای مختلف بودیم که ابتدا با آرامش در مراسم شرکت کردیم و هیچ اتفاقی نیفتاد. غافل از اینکه سعودیها برای ما برنامهای چیده بودند و میخواستند زهر چشمی از حجاج ایرانی بگیرند. ابتدا عکاسیها انجام شد و چند بنر تبلیغاتی هم آماده کرده بودیم، حتی نماینده حجاج ما با وزیر فرهنگ آنها جلسهای گذاشته بود تا مسیر راهپیمایی مشخص شود.
سخنرانی قبل از راهپیمایی در کنار بعثه شروع شده بود و به پایان نرسیده بود که خبر رسید درگیریهایی در صف اول مراسم به وجود آمده و پلیس آلسعود از راهپیمایی حجاج جلوگیری کرده است. با شنیدن این خبر با سرعت از طبقه بالا به پایین آمدم که دیدم تعداد زیادی مجروح با بدنی خونین در حال انتقال هستند و بلافاصله از مجروحان عکاسی کردم و مانند دوران جبهه در حال پیشروی به خط مقدم بودم که دیدم وحشت و اضطراب تمام چهره حجاج را فراگرفته و منطقه مانند صحرای کربلا شده بود.
نقطه شروع اتفاقات و دلیل تهاجم سعودیها به حجاج چه بوده است؟
همه چیز به هم ریخته بود و من تنها تعداد زیادی مجروح با سر و دست و بدن خونی میدیدم. بعد از حدود یک کیلومتر که رفتم به مرکز درگیریها رسیدم و دیدم چگونه سعودیها اقدام به
ضرب و شتم حجاج میکنند و تنها سپر بچههای کاروان ما ماکت بزرگی بود که برای روز قدس درست کرده بودند. انواع بیحرمتیها توسط بعثیهای اردنی، عراقی و سعودی در آنجا دیده شد و پلیس همه کشورهایی که در آن زمان با ما دشمنی داشتند دست به دست هم دادند تا به حجاج ایرانی آسیب بزنند.
شما هم در آن حادثه آسیب دیدید؟
من چون تجربه جنگ تحمیلی را داشتم سعی کردم جایی مستقر شوم که آسیبی نبینم و به ثبت وقایع از طریق عکاسی بپردازم. در این حادثه خیلی از هموطنان ما با تیر مستقیم سعودیها از بین رفتند و خانوادههایی که تنها جهت انجام مناسک دینی آمده بودند بدون دلیل مورد هجوم دژخیمان سعودی قرار گرفتند و انواع حوادث تلخ و ناگوار به وقوع پیوست. آنها با بیرحمی کشتهشدگان فاجعه را برای دور کردن از دسترس ما در سطلهای بزرگی گذاشتند! هر چه جلوتر میرفتم به عمق فاجعه میرسیدم که خیلی تلخ بود. بیشترین ضربهها را هم جوانانی خوردند که برای محافظت از بانوان ایرانی دورشان حلقهای ساخته بودند.
در آن شرایط دشوار توانستید از همه اتفاقات رخ داده عکس بگیرید؟
با وجودی که از ناحیه صورت و بدن مجروح شده بودم اما برایم خیلی مهم بود این وقایع را عکاسی کنم و عکسهای مختلفی که نشاندهنده پلیدی بعثیهاست را به ثبت رساندم که میتواند سند محکمی درباره این فاجعه دلخراش باشد. آن موقع دوربینها مثل حالا پیشرفته نبود و نمیتوانستیم ببینیم چه عکسهایی گرفتیم. من تنها براساس تجربهای که در دوران دفاعمقدس داشتم سعی کردم عکسها را بگیرم.
این عکسهای افشاگرایانه را تا به حال به نمایش درآوردهاید؟
متاسفانه با وجود پیگیریهای ما تا به حال اجازه انتشار این عکسها داده نشده است. مثلا در سال 1389 میخواستیم نمایشگاهی از آن عکسها برگزار کنیم که گفتند با انجام این کار رابطهمان با عربستان تیره میشود! طبق معمول مسائل سیاسی باز هم مانع کار فرهنگی شد. حتی گفتند اگر برگزار کنید جمعش میکنیم. البته سال 67 وزارت ارشاد یک مسابقه بینالمللی با عنوان حرم امن برگزار کرد که آقای صمدیان داور بود و به من زنگ زد که چرا عکسهایت را نفرستادی؟ من گفتم واقعا جرات این کار را ندارم که در سطح جهانی بخواهم کارها را منعکس کنم. او گفت دیگر آثار رسیده به لحاظ کمی و کیفی خیلی پایین است. آن مسابقه برگزار شد و جایزهای هم به من تعلق گرفت. به نظرم با توجه به تکرار حادثه برای حجاج در این یک سال اخیر وزارت ارشاد میتوانست یک نمایشگاه عکس از فجایع این سالها برگزار کند تا جنایات آلسعود بیشتر منعکس شود که متاسفانه این کار را نکردند.
از نگاه شما وقایع سال 66 توسط آلسعود برنامهریزی شده بود که دامنهاش به سال 94 هم رسید؟!
شک نکنید! آنها سالهاست با ایرانیها مشکل دارند و به هر شکلی میخواهند به ما ضربه بزنند. متاسفانه حالا این وهابیها در کل جهان نیرو گرفته و در صدد ضربه زدن به شیعیان هستند. آنها با میلیاردها دلار هزینهای که میکنند در حال افزایش نیرو هستند و انواع جنایتها را در سطح جهانی به وجود آوردند تا موجب تفرقه میان مسلمانان شوند. سعودیها در سال 66 طی برنامهای مشخص ما را محاصره کرده و ضربه زدند. حتی در سال 65 هم که بچههای عکاس به حج رفته بودند باز هم یک درگیری مختصری شده بود و من آرزو داشتم کاش برای همیشه با این وضعیت از اعزام حجاج جلوگیری میشد تا فاجعه منا در سال گذشته پیش نمیآمد.
با توجه به ابعاد گسترده ماجرای منا در سال گذشته و لزوم انعکاس وقایع فکر میکنید در زمینه عکاسی توانستیم در این زمینه بخوبی عمل کنیم؟
من به مسؤولان مربوط این انتقاد را داشتم که چرا چند عکاس خبره را برای ثبت وقایع سال گذشته نبردید! اگر عکاسان بیشتری بودند میتوانستیم تصاویر بیشتری از وقایع را نشان دهیم. من به جرأت میگویم اگر عکاسان باتجربه و آنها که در دوران دفاعمقدس بودند، در سال گذشته حضور داشتند حتما عکسهای بیشتری گرفته میشد و میتوانستیم کلی در این مساله تبلیغات رسانهای انجام دهیم که متاسفانه عکاسان ما بعد از چند ساعت از وقوع حادثه و با ترس و لرز به ثبت فاجعه پرداختند.
حالا اگر بخواهیم درباره عکاسی دفاعمقدس صحبت کنیم، به نظرتان توانستیم در این زمینه حقیقت آن دوران را به ثبت درآورده و به نسلهای بعدی منتقل کنیم؟
بله! خدا را شکر طی سالهای پس از جنگ با تشکیل ستاد تبلیغات جنگ به انعکاس عکسها پرداختیم. کتابهایی از این عکسها در آلمان چاپ شد و انعکاس خیلی زیادی در سطح جهانی پیدا کرد و خیلی از رسانهها و حتی عراقیهایی که آنجا بودند جا خوردند و به سازمان ملل اعتراض کردند. ما در سالهای مختلف بعد از هر عملیاتی نمایشگاهی برگزار کردیم و بهترین عکسها پیش چشم مردم قرار میگرفت. متاسفانه پس از پایان جنگ تحمیلی این مساله خیلی کمرنگ شد و وقفهای ایجاد شد تا اینکه انجمن عکاسان انقلاب و دفاعمقدس تشکیل شد که ادامه همان ستاد تبلیغات جنگ بود و فعالیتهای بسیاری در این سالها انجام شد و تاکنون حدود 15 جلد کتاب از عکسهای دوران دفاعمقدس منتشر شده و نمایشگاههایی هم برگزار میشود تا بتوانیم به حفظ آثار آن دوران بپردازیم.