یعنی چه میشود؟ چه میخواهد اتفاق بیفتد؟ آیا به پای هم میمانند یا از هم جدا میشوند؟ چه بر سر مسیر ساخته شده می آید؟ آیا با خط کشی جدیدتر، محل عبور عابرین را از نو بازطراحی میکند.
اینها تنها بخشی از سوالاتی است که ذهن هر بیننده و تحلیلگر سیاسی را از وضعیتِ امروزِ ائتلافِ جریان اصلاحات با پدیده تازه سربرآورده اعتدال، به خود مشغول میسازد. حالا که تنها چند ماه به انتخابات ریاستجمهوری 96 باقی مانده، همگان منتظرند تا ببیند، آخر و عاقبت ائتلاف دقیقه نودی سال 92 میان اصلاحطلبان و اعتدالگرایان چه خواهد شد؛ آیا داستان ادامهدار است یا کارگردانانِ پشت پرده، نور، صدا و حرکت را از صحنهِ همزیستی این دو بازپس خواهند گرفت. در گزارش پیش رو، سعی بر پاسخ به بخشی از این سوالات را داریم.
** تولی و تبری
نوع رابطه اصلاحطلبان با دولت حسن روحانی، همواره بر مدار «تولی» و «تبری» چرخیده است. هر کجا دولت موفقیتی هر چند نسبی نظیر آنچه در برجام به وقوع پیوست، به دست آورد، اصلاحطلبان خود را میداندار حمایت از کابینه نشان دادند و هر گاه حسن روحانی و مجموعه تحت امرش در مسائلی مانند رکود اقتصادی، چندان کاری از پیش نبرد، با تبعیت از اصل دوم یعنی تبری، دامان خود را از پاستورنشینان برچیدند.
شاید بتوان به جریان اصلاحات برای وضع چنین سیاستی حق هم داد؛ حسن روحانی و مفهوم اعتدال قطعا غایت مطلوب آنها در سال 92 نبود؛ جریان چپ با سبک سنگینکردن شرایط سیاسی کشور، به حمایت از فرد مورد اعتماد آیتالله هاشمی رفسنجانی و حتی بخشی از جریان اصولگرایی، تن داد. با این اوصاف، اعتدال در پیشگاه اصلاحطلبان، وسیلهای برای رسیدن به هدف که همان خیزش آرام در زیر پوستین قدرت است، میباشد؛ عقل سلیم حکم میکند در برخورد با چنین وسیلهای، محتاط بوده و همه خزانه سیاستورزی را با اسکناسهایِ اعتدال پُر نکرد.
«ناکارآمدی کابینه مسجل شده»، «روحانی شخصا باید مسئولیت تغییر کابینه را برعهده بگیرد و اجازه ندهد اصلاحطلبان این هزینه را پرداخت کنند»، «به روحانی گفته شده شاید سال 96 در پاستور نباشد». اینها بخشی از اظهارات عبدالله ناصری عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان است که خود به خوبی موید این ادعاست که پاشنه چپها این روزها، بر محولکردن هزینه کاستیها و نقصانهای دولت به شخص حسن روحانی میچرخد.
اصلاحطلبان با خود میگویند: «ما که قرار نیست تا اَبَدُالدَهر با اعتدال بمانیم و قطعا برگریزان ائتلاف 92، روزی فراخواهد رسید؛ بنابراین باید با پاورچین حرکتکردن در مسیرِ مالرویِ سیاستورزی و نپرداختن هزینههای آنچه دولتیها مسبب آن هستند، خود را برای آینده بدون اعتدال که شاید انتخابات 1400، کارزارِ عینی آن باشد، آماده کنیم.»
** سقوط آزاد
در گزاره قبل، تأکید شد که اصلاحطلبان برای منزه جلوهدادن جریان خود، راضی نیستند تا هزینه خلاءهای دولت را پذیرا باشند. اما این همه ماجرا نیست! با وجود اینکه حسن روحانی از موسسین جامعه روحانیت مبارز تهران -به عنوان یکی از تشکلهای اصولگرا- است لیکن سایه چپها در انتخابات 92 به قدری روی سر روحانی سنگین بود که مشرب سیاسی وی در افکار عمومی، برچسب اصلاحطلبانه به خود گرفت. برچسبی که اصلاحات را اعتدال معنی کرد و اعتدال را اصلاحات!
طبیعی است که امتزاج سیاسی دو گفتمان اعتدال و اصلاحات، در مواردی که کارنامه دولت قابل دفاع نباشد، به ضرر اصلاحطلبان تمام خواهد شد. برای همین هم برخی ساکنین اردوگاه اصلاحطلبی نظیر «محمد موسوی خویینیها» دبیرکل مجمع روحانیون مبارز و «عبدالواحد موسوی لاری» وزیر کشور دولت اصلاحات، این روزها با ارسال پیغام و پسغامهای انتخاباتی به روحانی، وی را از اینکه حتی سال آینده در پاستور نباشد، بیم میدهند!(اظهارات عبدالله ناصری در گفتوگو با روزنامه آرمان مورخ 30 مرداد 95)
اگر فکر کنیم که هدف اصلاحطلبان از ارسال چنین پیغامهایی، دایه مهربانتر از مادرشدن! برای اعتدال است، اندکی موضوع را سهل پنداشتهایم. بیم اصلاحطلبان از این است که چنانچه کاستیهای دولت و بازی رسانهای جریان رقیبشان در چند برابر جلوهدادن این کاستیها، روی اذهان و افکار عمومی کارگر بیفتد، آنگاه چه بر سرِ سبد رأی رئیسجمهور خواهد آمد؟
اصلاحطلبان میدانند چنانچه روحانی در انتخابات اردیبهشت 96 بدل به اولین رئیسجمهور یک دورهای ایران پس از سال 1360 شود، آنگاه باید روی تمام آمال و آرزوهای خود که مهمترین آن به نقل از عباس عبدی -از تئوریسینهای اصلاحطلب- بازگشت به رأس قدرت است، خط کشیده و همراه با اعتدالِ حسن روحانی، سقوط آزاد را تجربه کنند!
** ما هم هستیم!
اخیرا این موضوع که آیا اصلاحطلبان باید خود را به روحانی محدود کنند یا خیر، بسیار شنیده میشود. برخی معتقدند: روحانی باید تنها گزینه مورد حمایت جریان اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری باشد اما تعدادی هم حضور نامزدهای دیگر در کنار نام رئیسجمهور را پیشنهاد میدهند. اگر این مسأله را با آنچه در گزاره فوق مورد بررسی قرار دادیم، مقایسه کنیم، دچار تناقض خواهیم شد. چه طور اصلاحاتی که در اعتدال ممزوجشده و چهرهای در قد و قامت رقابت با روحانی ندارد، به یکباره میخواهد در کنار نام وی، نامزد مجزا هم معرفی کند؟
اصلاحطلبانی نظیر محمدرضا تاجیک از مشاورین رئیسجمهور دولت اصلاحات، ضمن نقد به رویکرد عدهای که بقای مفهوم اصلاحطلبی را صرفا با حضور در قدرت معنا میکنند میگوید: «مهمترین پیامد این نگاه، تهیشدن «اصلاحطلبی» از «اصلاحطلبی» است.» (گفتوگو با روزنامه آرمان، مورخ 29 تیر95).
در همینباره سیدحسن رسولی از اعضای بنیاد امید ایرانیان از معرفی نامزد در «طول» حسن روحانی نه «عرض» وی در انتخابات 96 سخن گفت و تأکید کرد: «معرفی کاندیدا در طول آقای روحانی، به معنای دستکشیدن از حمایت از وی نیست بلکه به معنای استفاده از ظرفیت انتخابات برای مطرحکردن مطالبات مدنی و اصلاحطلبانه و حفظ هویت جریان اصلاحات است.»
** ادامه قصه با فصل جدید
مسئلهای که میتوان از آن با اطمینان سخن گفت، ادامه ائتلاف اصلاحات و اعتدال با همراهی «اصولگرایان سنتی» در انتخابات ریاستجمهوری 96 است. موضوعی که توسط سیدمحمود میرلوحی از اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان مطرح شد؛ وی در اینباره تأکید کرد: «امروز که جایگاه حسن روحانی در میان اصولگرایان بهبود یافته، شاید امکان اضافهشدن این بخش از اصولگرایان به ائتلاف امید وجود داشته باشد.»
هرچند همسویی اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و برخی اصولگرایان سنتی، مسبوق به سابقه در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم بود اما طراحی یک کار تشکیلاتی منسجم میان سه گعده نامبرده برای انتخابات 96، چیزی نیست که نمونهاش در انتخابات 92 دیده شده باشد. با این تفاسیر، در صورت حمایت نحلههای مزبور از روحانی در انتخابات سال آینده، هر کدام به میزان قرابتی که به وی دارند، برای حضور در کابینه دوازدهم، متقاضی سهمی ویژه خواهند بود. موضوعی که یقینا روحانی را برای تقسیم قدرت میان نیروهای وفادار به خود، با چالش مواجه میکند.
در این میان اما با توجه به سابقه اصولگرایی روحانی، احتمال اینکه اصولگرایان بتوانند در دوره دوم ریاست جمهوری وی، نیروهای بیشتری را روانه کابینه کنند، بیشتر است. باید به انتظار نشست و دید چه پیش میآید؟