انتخابات ریاست جمهوری دولت دوازدهم در پیش است و در اردوگاه سیاسی اصلاحطلبان انگار کسی چندان متوجه یک تصمیم بزرگ در ستاد این جریان خاص نیست.
البته اینکه کسی در جریان نیست یا ترجیح میدهد درباره آنچه میداند چیزی نگوید مسئله دیگریست...
رازی سر به مهر که سران جبهه اصلاحات گویا نه امروز و نه هیچوقت دیگر آنرا به مردم نخواهند، اما تشعشعات و بزرگی این تصمیم تا آن حد هست که بتوان دربارهاش صحبت کرد.
تصمیمی که بر مبنای آن، اصلاحطلبان قصد دارند در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 شرکت کنند اما بدون «کاندیدا»...!
*15 سال شکست در تمام انتخاباتها/طرح برد حداقلی و «ابنالوقتیسم» برای فرار از قضاوت مردم
جریان سیاسی خاص به لحاظ ژنتیکی کمتر درباره واقعیتهای خود صحبت میکند.
علت این امر را کسی دقیقاً نمیداند. شاید به این دلیل که واقعیت گاهی تلخ و زمخت است و امکان شناخت بیشتری را به مخاطبان میدهد...
تصمیم اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات 96 بدون کاندیدا و «عبور نرم از روحانی» به پیشینهای مهم برمیگردد.
آنها 15 سال است که در هیچ انتخاباتی نتوانستهاند رأی اکثریت مردم را از آنِ خود کنند.
و این باخت 15 ساله را بیش از هرکس، معاریف ستادی این جریان هستند که لمس کردهاند.
بدیهیست که یک جریان سیاسی در این فضا تلاش میکند از محیط «کُما» خارج شود و خود را زنده جلوه دهد.
اما از چه راهی...؟!
آنهم وقتی نه دولت، نه مجلس و نه شوراهای شهر، 15 سال است که در اختیار اصلاحطلبان نیست. و یکّه تازان نیمه دوم دهه 70 با آنهمه تعاریف خاصّشان از دین، سیاست، فرهنگ و ارزشها؛ حالا سالهاست که با سدّی به نام «رأی مردم» در انتخاباتها مواجهاند.
راهی که ستاد جریان خاص قریب به 3.5 سال است آنرا برگزیده و بر طریق آن راه میپیماید تئوری «أناشریکی» و اعلام «برد حداقلی» است.
*حضور در انتخابات 92 بدون حمایت رسمی از روحانی/چسبندگی به پیروزی با طرح «أنا شریک»
اصلاحطلبان این روش را اولین بار در انتخابات سال 92 آزمودند.
صلاحیت کاندیدای اصلی آنها یعنی آقای هاشمی رفسنجانی تأیید نشده بود. از طرفی «محمدرضا عارف» نیز به دلایل مختلف، هرگز کاندیدای اصلاحطلبان نبود.
چه اینکه اصلاحطلبان نهتنها فعالیتی برای معرفی وی انجام نداده بودند بلکه کسانی از آنها هم صراحتاً اعلام میکردند: «آقای عارف کاندیدای ما نیست».
مسئله دیگر آنها در آن ایام ذنب لایغفری به نام «تحریم انتخابات مجلس نهم» بود.
اصلاحطلبان در انتخابات مجلس نهم که اولین انتخابات پس از فتنه سال 88 بود؛ به نشانه اعتراض، شرکت نکرده بودند و بدنه اردوگاه آنها طاقت یک معارضه دیگر با نظام را نداشت. به این معنی که آنها نمیتوانستند از حضور در انتخابات 92 طفره بروند.
و لذا تصمیمی گرفتند که شکل و شمایل آن پس از اعلام نتایج؛ بصورت عینیتری دیده شد.
فیالواقع آنها اگرچه اعلام کردند که در انتخابات دولت یازدهم شرکت میکنند اما از هیچ کاندیدایی حمایت رسمی نکردند و «محمدرضا عارف» نیز که بعنوان کاندیدای اصلاحطلبان در نزد مردم شناخته شده بود را تنها 2 روز، مانده به روز برگزاری از صحنه کنار بردند.
کنار کشیدنی که هیچ اثری از «حمایت از روحانی» در آن نبود و در حتی در بیانیه کنار رفتن عارف هم اشارهای به آن نشده بود اما بعدها و پس از انتخابات، از جانب ستاد اصلاحات اینطور اعلام شد که عارف به نفع روحانی کنار رفته است!
جالب آنکه محمدصادق خرازی، از فعالان اصلاحطلب، چند سال بعد طی مصاحبهای اذعان کرد که عارف به نفع روحانی از صحنه انتخابات کنار نرفته است.[1]
جریان خاص همچنین در ایّام انتخابات برای حسن روحانی حتی یک بیانیه رسمی هم نداد و آقای هاشمی و لیدر اصلاحطلبان نیز به جای اعلام حمایت رسمی؛ به چند مصاحبه و اعلام تلویحی حمایت بسنده کردند.
آنها اما ناگهان و پس از برونداد نتایج انتخابات، اعلام «أنا شریک» کردند و از این گفتند که جملگی طرفدار روحانی بودهاند و اساساً جبهه حامیان اصلی او را هم تشکیل میدادهاند!
و برای باورپذیرتر شدن این ماجرا نیز از این گفتند که ما فدایی دولت هستیم[2]، روحانی هرچه میکند قانونیست[3] و درباره برجام روحانی نیز وعدههایی را به مردم دادند که حتی تند و تیزتر از وعدههای رئیسجمهور نیز بود.
این بازی البته به انتخابات مجلس دهم نیز تسرّی یافت و در اپیزودهای بعدی توضیح خواهیم داد که چگونه همین فرمول برای رقابتهای انتخابات دولت دوازدهم نیز تدارک دیده شده است. البته با شکل و شمایلی متفاوت!
*«برد حداقلی»؛ فرمولی برای برد همیشگی در تمام انتخاباتها/کپی برداری یک فرمول انتخاباتی از کتاب شوپنهاور
بازی أناشریکی آنقدرها برای اصلاحطلبان مطلوب بود که بخواهند فرم آنرا به انتخابات مجلس دهم منتقل کنند. و این بار با محتوای «اعلام برد به هر قیمتی»!
آنها چند ماه پس از فروکش کردن تب و تاب انتخابات ریاست جمهوری سال 92 مبحثی را در اشاره به انتخابات مجلس پیش کشیدند با این معنا که اصلاحطلبان در انتخابات آتی به دنبال «برد حداقلی» هستند.
محمدرضا تاجیک: برای من بسیار عجیب است که برخی افراد چگونه به خود اجازه میدهند به صورت علنی عنوان کنند که جریان اصلاحات در انتخابات آینده قرار است از چه کسی حمایت کند و هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده استراتژی جریان اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری آینده را برای رسانهها تئوریزه میکنند. برای من هنوز مشخص نیست است این نگاه مستبدانه و توتالیتر چگونه در بین برخی شخصیتهای اصلاحطلب شکل گرفته که به خود اجازه میدهند به نام نامی جریان اصلاحات سخن بگویند. ما باید اجازه بدهیم پنجرهای جدید در جریان اصلاحطلبی باز شود و نسیمی تازه به این جریان وزیدن کند.
اصلاحطلبانی نظیر عبدالله رمضانزاده، مرتضی مبلغ، جلاییپور، الویری، عربسرخی، پورنجاتی و دیگر معاریف ستادی اصلاحات بارها و بارها از سال 92 تا مقطع انتخابات به این معنا اشاره کردند.
منظور آنها هم روشن بود! یعنی حتی اگر فقط یک اصلاحطلب هم وارد جرگه نمایندگان مجلس دهم میشد؛ اصلاحطلبان به مردم اعلام میکردند کف مطالبات ما تأمین و «برد حداقلی» محقق شده است.[4]
جالب آنکه آنها پیش از برگزاری انتخابات نیز به مردم گفتند تمام قولهای انتخاباتی ما (نظیر پرداخت پول به بیکاران و لغو خدمت سربازی!) در صورتی محقق خواهد شد که اکثریت مجلس با اصلاحطلبان باشد.[5] مقولهای که البته در محاسبات آنها جایی نداشت زیرا آنها به این نتیجه رسیده بودند که امکان اکثریت شدن آنها در مجلس بعید است و از طرفی مجاز به ریسک هم نبودند...
و تنها چند ساعت پس از پایان رأیگیری انتخابات اسفند 94 بود که اصلاحطلبان بلافاصله مارش پیروزی را نواختند و مثلاً این سعید لیلاز بود که در همان لحظات با رویترز مصاحبه کرد و گفت که «معتدلین» پیروز انتخابات شدهاند!
در واقع آنها با اینکه در مجلس دهم در اکثریت نیستند اما بر مبنای تئوری اعلام شده که صد البته هیچ خوانشی با مبانی رفتارهای دموکراتیک و مسئولیتآور ندارد، خود را پیروز انتخابات مجلس دهم میدانند.
رفتاری شاید نظیر آنچه «آرتور شوپنهاور» در کتاب معروف خود به نام «هنر همیشه بر حق بودن»! شرح میدهد...
*ستادی انتخاباتی که اصلاحطلبان برای روحانی تشکیل نمیدهند!
آنچه که پروندهاش را اجمالاً در اپیزودهای قبلی شرح دادیم؛ اما گویا در انتخابات آینده هم از جانب اصلاحطلبان قصد تکرار دارد.
دولت رئیسجمهور روحانی کارنامهای از خود برجا گذاشته که در حالت خوشبینانه سبب نگرانی است.
فیالواقع مقولاتی مثل کمتحرّکی، بیدستاوردی تمام توافقات دولت با غرب برای مردم، بدعهدیهای آمریکا، عدم تحقق برخی وعدههای روحانی و چیزی به نام «احتمال شکست رسمی برجام»؛ هواداران ستادی روحانی و البته اصلاحطلبان را در قبال وی دچار تردیدهای اساسی کرده است.
تردیدی که اگرچه عنوان میشود واقعی نیست! اما کسانی از اصلاحطلبان به صراحت درباره آن سخن گفتهاند.[6]
و همین تردیدها نیز در کنار حقیقت محتوم 15 سال شکست جریان خاص در تمام منصههای دموکراتیک در ایران؛ امکان ریسک در انتخابات آینده و شرطبندی بر روی روحانی را در نزد ستاد اصلاحات از بین برده است.
از همین رو به نظر میرسد آنها از هماکنون با «عبور نرم از روحانی»؛ بصورتی حساب شده، برد سیاسی اما غیر دموکراتیک خود را در انتخابات آتی قطعی کردهاند... به این شکل که اصلاحطلبان بر اساس شواهد صحنه و مدارکی که وجود دارد، قصد دارند از اعلام حمایت رسمی در قالب تأسیس ستاد، بیانیه رسمی و ترویج مانیفست ستادی رئیسجمهور روحانی امتناع کرده و بازی را به نحوی پیش ببرند که در صورت شکست روحانی، ذمّهای بر گردنشان نباشد.
بر همین اساس بود که نشریه اصلاحطلب صدا در شماره 95 خود اظهاراتی را از چند چهره اصلاحطلب منتشر کرد مبنی بر اینکه این جریان در انتخابات سال 96 ستادی را برای روحانی تشکیل نخواهد داد.
در ادامه اظهارات عبدالله ناصری، یدالله طاهرنژاد و رسول منتجبنیا را در این باره میخوانید:
*_عبدالله ناصری، از فعالان اصلاحطلب: کار این شورا (شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان) بیشتر متوجه انتخابات شوراها خواهد بود که انتخاباتی بسیار مهم، پرحجم و وقتگیر است. در مورد انتخابات ریاست جمهوری که نامزد اصلاحطلبان طبیعتا آقای روحانی خواهد بود و ایشان ستادی را شکل خواهد داد و کار خود را پیش خواهد برد و همه احزاب و تشکلهای اصلاحطلب در سراسر کشور هم به این ستادها کمک خواهند کرد.
*_ یدالله طاهرنژاد، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران: نظر به اینکه انتخابات ریاست جمهوری متولی دارد و ستاد ریاست جمهوری کارهای انتخابات را انجام میدهد و شورا هم از آن حمایت خواهد کرد، بخش قابل توجهی از فعالیت شورا معطوف به ساماندهی فعالیتهای انتخابات شهر و روستاست.
*_ رسول منتجبنیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی در پاسخ به این سؤال صدا که «آیا مکانیسم کمیته انتخابات و شورایعالی ائتلاف اصلاحطلبان در شوراها متفاوت از ریاستجمهوری خواهد بود؟!»: ما در انتخابات ریاست جمهوری هیچ مشکلی نداریم و دکتر روحانی قریب به یقین کاندیدای ماست. درست است که گفتهایم مذاکره میکنیم و چک سفیدامضا به کسی نمیدهیم ولی در عین حال بهتر از آقای روحانی کسی را سراغ نداریم.
این اظهارات بوضوح نشان میدهد تئوری سعید حجاریان که پیش از این گفته بود: «شکست روحانی شکست ما نیست»[7] از سوی ستاد اصلاحات در حال پیگیری است و جالب آنکه گویا دولت هم بصورتی ناخواسته در حال بازی در همین فرایند است.
تشکیل ستاد از سوی اصلاحطلبان برای انتخابات شورای شهر و استنکاف از تشکیل ستاد انتخاباتی برای روحانی، موجب میشود که آنها در صورت شکست انتخاباتی رئیسجمهور فعلی بتوانند مدعی باشند که او هرگز کاندیدای رسمی آنها نبوده و بلکه فقط مثل برخی کاندیداهای دیگر به آنها نزدیک بوده است. همین!
*«عبور از روحانی» در کلام اصلاحطلبان/حساب اصلاحطلبی از دولتداری روحانی جداست!
جالب آنکه شاهد غیب این محتوا که پیش از این و در مقاطعی دیگر نیز به آن پرداختهایم از راه رسیده است.
عباس عبدی، از فعالان اصلاحطلب به تازگی در یک گفتوگوی رسانهای اظهار کرد:
«اساسا اصلاحطلبان –در انتخابات 96- از کسی نباید حمایت کنند، آنان باید بازی خودشان را انجام دهند و گمان کنند که روحانی بهتر از دیگران میتواند نقش مناسبی را در این بازی ایفا کند. ما نه از روحانی، از هیچ کس دیگر نباید حمایت کنیم، ما باید خط مشی خود را داشته باشیم و بعد ببینیم که چه کسی بهتر و موثرتر و عملیتر از همه میتواند در این خط مشی ایفای نقش کند. مثل تماشاگرانی که تیم ملی فوتبال خود را حمایت میکنند، پیروزی آن تیم را پیروزی خود میدانند، بنابراین حمایت از تیم ملی، یک گزینه در کنار سایر گزینهها نیست، این کاری است که باید انجام دهیم.»[8]
محمدرضا باهنر، دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین نیز سیاستمداری است که اخیراً در مصاحبه مطبوعاتی خود به نکته قابل تأملی پیرامون اصلاحطلبان و روحانی اشاره کرد.
او گفته بود: «اینکه اصلاحطلبان اگر متوجه شوند روحانی رأی ندارد بسیار طبیعی است که از وی عبور کنند.»[9]
ابراهیم اصغرزاده، از فعالان اصلاحطلب هم مردادماه گذشته در بخشی از گفتوگوی خود با روزنامه اعتماد اظهار کرده بود:
«باید اصلاحطلبی را از دولتداری آقای روحانی جدا کرد...به نظر من اصلاح طلبان نباید در تله دولت روحانی و پراگماتیسم دولتی بیافتند. از سوی دیگر فقط نباید بگویند از روحانی حمایت می کنیم بلکه باید به جامعه اعلام کنند از چه روحانیای حمایت خواهند کرد.»[10]
محمدرضا تاجیک، دیگر فعال اصلاحطلب نیز مدتی قبل طی مصاحبه با روزنامه آرمان امروز درباره اعلام رسانهای برخی اصلاحطلبان مبنی بر حمایت از روحانی اعلام اعتراض کرده و گفته بود:
«برای من بسیار عجیب است که برخی افراد چگونه به خود اجازه میدهند به صورت علنی عنوان کنند که جریان اصلاحات در انتخابات آینده قرار است از چه کسی حمایت کند و هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده استراتژی جریان اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری آینده را برای رسانهها تئوریزه میکنند. برای من هنوز مشخص نیست است این نگاه مستبدانه و توتالیتر چگونه در بین برخی شخصیتهای اصلاحطلب شکل گرفته که به خود اجازه میدهند به نام نامی جریان اصلاحات سخن بگویند. ما باید اجازه بدهیم پنجرهای جدید در جریان اصلاحطلبی باز شود و نسیمی تازه به این جریان وزیدن کند.»[11]
این صحبتها به وضوح نشان میدهد که اصلاحطلبان قصدی برای اعلام حمایت رسمی از روحانی در انتخابات ندارند و صرفاً به تعدادی مصاحبه و موضعگیری در مجلات و روزنامهها بسنده خواهند کرد.
و بالنتیجه در صبح روز انتخابات 96 نیز اگر روحانی پیروز شد؛ اعلام أناشریک میکنند و اگر باخت؛ آنها به راحتی میتوانند بیان کنند که روحانی کاندیدای همانهایی است که برایش ستاد ایجاد کردهاند نه کاندیدای ما!
صادق زیباکلام، از فعالان اصلاحطلب اخیراً در گفتوگوی خود با روزنامه آرمان امروز به درستی اشاره کرد که «تا آنجا که من اطلاع دارم هیچ گونه بحثی درباره اینکه اصلاحطلبان از آقای روحانی حمایت نکنند، وجود ندارد.»[12]
آنها حمایت میکنند اما حمایتی بدون پذیرش مسئولیت! و این یعنی «حمایت نکردن»...
***
1_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940503001049
2_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931017000132
3_ http://www.farsnews.com/13940621001579
4_ http://www.farsnews.com/13941126001186
5_ http://www.farsnews.com/13941021001187/
6_ http://www.farsnews.com/13950515000329
7_ http://www.tasnimnews.com/fa/news/1393/12/24/686890
8_ http://alef.ir/vdciqyapvt1av32.cbct.html?387968
9_ http://farsnews.com/newstext.php?nn=13950616000583
10_ http://www.maaref.ir/npview.asp?ID=3406277
11_ http://armandaily.ir/fa/Main/Detail/157819
12_ http://farsnews.com/newstext.php?nn=13950618000784