نشریه خط حزب الله در قسمت سرمقاله شماره چهلوهشتم خود آورده است: «الان چندین هزار کارگاه و کارخانهی متوسّط و کوچک در کشور هست؛ اگرچنانچه این آماری که به من دادهاند و بنده گفتم که شصت درصد از اینها الان دچار بیکاری و تعطیل هستند درست باشد، خسارت است. 1/1/95» این جملات هشدارگونه متعلق به بیانات نوروزی رهبر انقلاب است. بیاناتی که در آن یکی از محورها برای «نجات اقتصاد کشور»، توجه به «بنگاههای کوچک و متوسط» بود.
چهار ماه بعد و در دیدار ماه رمضانی با مسئولان نظام، بار دیگر ایشان بر این موضوع تأکید کرده و فرمودند: «این صنعتی که شنیدم، یعنی در روزنامه خواندم که وزیر محترم صنایع هم در مجلس گفته است که وضع صنعت فاجعهبار است -شبیه این تعبیر حالا، تعبیر دقیق چه بوده من نمیدانم؛ شبیه اینکه مثلاً فاجعه است- این فاجعه بیشتر متوجّه صنایع کوچک و متوسّط است.
یکی از کارهایی که بهطور مشخّص مهم است در زمینهی مسائل اقتصادی که هم مسئلهی رکود را میتواند تا حدود زیادی علاج کند و هم مسئلهی اشتغال را، پرداختن به صنایع کوچک و متوسّط در بخش صنعت است... احیاء صنایع کوچک و متوسّط یکی از برنامههای اساسی دولت باید باشد.» این همه هشدار و پیگیری از سوی رهبر انقلاب اسلامی برای اینست که یکی از مهمترین ارکان سیاست اقتصاد مقاومتی، یعنی «مردمی کردن اقتصاد20/7/90» بهثمر برسد.
زیرا «تجربه هم به ما نشان میدهد، بیانات و معارف اسلامی هم تأکید میکند که هرجا مردم میآیند دست خدا هم هست. یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة ...و کمک الهی و پشتیبانی الهی هم هست.20/12/92» اما آحاد مردم چگونه میتوانند در اقتصاد نقش بیافرینند و وارد چرخهی کسب و کار شوند؟
برخی از مدیران و مسئولان اقتصاد ایران در طول این سالها، معمولاً تصور میکنند که راه ایجاد اشتغال برای جوانان، تخصیص درآمدهای نفتی و اجرای پروژههای صنعتی و عمرانی در گوشه و کنار کشور است. این تفکر اشتغالزایی، کم و بیش بر سیاستهای اقتصادی همه دولتهای بعد از انقلاب سایه افکنده و بهصورت عینی و تجربی هم میتوان نشان داد که موفقیت چندانی نداشته است. راهحل دیگر، همین توجه به واحدهای صنعتی کوچک است.
جالب است که بدانیم دو سوم همهی شغلهای رسمی ایجادشده در کشورهای درحال توسعه، توسط بنگاههای کوچک و متوسط ایجاد شده است و در همهی کشورها حتی آلمان و آمریکا و ژاپن، بار اصلی اشتغال را بنگاههای کوچک و متوسط به عهده دارند. بزرگترین و موفقترین بنگاههای تولیدی جهان هم در یک گاراژ(مانند اپل یا هوندا)، یک دفتر کار کوچک(مایکروسافت)، یک آزمایشگاه(جنرال الکترونیک و سونی) و حتی یک اتاق از خوابگاه دانشجویی(گوگل) تاسیس شدهاند.
از سویی دیگر، بنگاههای خرد، دایره وسیعی از مشاغل اشتغالزا - از سبزی خردکنی و پیک موتوری تا برنامهنویسی رایانه و فروش اینترنتی- را در برمیگیرند اما متأسفانه در کشورما به شدت از آنها غفلت شده است. ویژگی اصلی بنگاههای خرد این است که ورود به آنها نه سرمایه هنگفتی نیاز دارد و نه نیازمند روابط خاص اداری است، در عین حال با داشتن شمّ کارآفرینی میتوان در آنها به سرعت رشد کرد. البته درست است که تأسیس و تولد بنگاههای خرد در ایران، به سرمایه یا رابطهی خاصی نیاز ندارد اما ادامهی حیات و تنفس این بنگاهها به فروش محصول و دسترسی به مشتری نیاز دارد. به همین دلیل دولت باید با اصلاح سازو کار بازار و حمایت از بنگاههای کوچک، جوانانی را که از بیکاری و کمبود سرمایه رنج میبرند را حمایت کند تا هم چرخ تولید به حرکت در آیدو هم جوانان ایرانی مشغول فعالیت و کار شوند.
جوانانی که هر کدام میتوانند یک کارآفرین برتر در سطح کشور و یا حتی جهان شوند. پس راه مردمی کردن اقتصاد، اولاً تغییر ذهنیتهای اشتباه درباره بنگاههای کوچک و متوسط است و ثانیاً رفع موانع متعدد مقابل تولد و رشد بنگاهها در ایران است. چراکه «آن چیزی که در متن جامعه اشتغال ایجاد میکند، تحرّک ایجاد میکند و طبقات پایین را بهرهمند میکند، همین صنایع کوچک و متوسّط است.1/1/95»