7 ماه پس از اجرای برجام و آشکار شدن دستاورد تقریباً هیچ برجام، نظرسنجیهای مختلف از گسترش بیاعتمادی مردم نسبت به وعدههای برجامی دولت حکایت میکند.برخی حامیان دولت میگویند دولت و روحانی با همین منوال بازنده پیشاپیش انتخابات ریاست جمهوری اردیبهشت 96 هستند و باید با حاشیهسازی و دوقطبیسازی و دامن زدن به مجادلات غفلتآور، ذهن مردم را از مطالبه کارنامه و کارآمدی در سال پایانی دولت یازدهم منحرف کرد.
در موضوع توهین طبعاً برخی اعضای دولت به ویژه شخص آقای روحانی، رکورددار بلامنازع تهمتپراکنی و اهانت و افترا علیه نوع منتقدان هستند و تعابیری نظیر «بیسواد، بیشناسنامه، مزدور، کاسب تحریم، به جهنم که دلواپسید، همنوا با صهیونیستها، افراطی، تندرو و...» هنوز از ذهن افکار عمومی فراموش نشده است. اما درباره جنجال رد صلاحیت باید تصریح کرد هر چند به تصریح امثال عبدالهرمضانزاده سخنگوی دولت اصلاحات «نقطه ضعف بزرگ روحانی این است که او فاقد کمترین سابقه اجرایی است» اما باید گفت که طرح احتمال رد صلاحیت روحانی، نوعی مظلومنمایی و بازگرداندن وی به شمایل نامزد سال 92 انتخابات و خروج وی از قواره رئیس دولتی که پس از 3 سال وعده باید پاسخگوی ناکارآمدی دولتش باشد، است. این در حالی است که مردم توقع دارند اکنون با وجود امتیازهای هنگفت واگذار شده به واسطه برجام، خاصیت و اثر آن را هم در اقتصاد عمومی کشور و معیشت خود و چرخش چرخ تولید ببینند که نمیبینند. بنابراین طبیعیترین توقع از روحانی و دولت و حامیانش، پاسخگویی است و نه پیشهکردن شگردهای نخنمای فرار به جلو و مظلومنمایی و القای توهینشدگی و تهدیدشدگی!